۱۳۹۳ فروردین ۱۲, سه‌شنبه

علم دینی و دکتر گلشنی؛ لیبرالیسم سیاسی یا حکومت دینی؟

امروز وقت گذاشتم و یاد گذشته کردم و چندین  مطلب از دکتر مهدی گلشنی رئیس گروه فلسفه علم دانشگاه شریف، یعنی جایی که من درش فوق لیسانس فلسفه علم خواندم، مطالعه کردم. دکتر گلشنی فرد بسیار متدینی است و از نظر فرهنگی محافظه کار (منظورم از محافظه کار آنچیزی است که در غرب تحت عنوان conservative از آن یاد می شود و بار منفی مد نظرم نیست. نمونه تفکر محافظه کار ادموند بورک است که از متفکران مورد علاقه من است)، ولی از نظر تخصص در علوم طبیعی جدید (خصوصا فیزیک) و آشنایی عمیق با مبانی آنها واقعا فرد برجسته و باسوادی است. آنگونه که از سخنان دکتر گلشنی می توان فهمید دغدغه اصلی ایشان (بدون آنکه بخواهم تایید یا ردش کنم) مقابله فکری و فلسفی با خداناباوری و الحاد است و به نظر من از این جهت گلشنی به خوبی تحت تاثیر پروژه مرحوم مطهری در نقد مارکسیسم و ماتریالیسم قبل از انقلاب است (اگر اشتباه نکنم دکتر گلشنی آموختن فلسفه را در جوانی به نوعی با مرحوم مطهری جدی گرفته است). 

شاید دکتر گلشنی متوجه نباشند، ولی می توان بخوبی نشان داد همه پروژه های فکری دکتر گلشنی در فلسفه علم و خود علم، خصوصاً بحث علم دینی با تقریر خاص گلشنی که نباید آنرا با تقریر سطحی برخی روحانیون از علم دینی یکی دانست، با لیبرالیسم سیاسی و یک دموکراسی قانون اساسی سازگار است. در مصاحبه ها و سخنرانیها دکتر گلشنی مدام تلویحا یا صریحا گلایه می کنند که چرا جوانان ایرانی به بحث هایی همچون نقد خداناباوری جدید توجه نمی کنند، حال آنکه مثلا متدینان اندونزی (که یکی از دو-سه کشور مسلمان است که یک نظام دموکراتیک دارد و دکتر گلشنی به این نکته گویا دقت نمی کنند) به این مباحث حساس ترند. دکتر گلشنی در تحلیلش به پاسخ مسئله ای که طرح می کند نزدیک می شود، مثلا وقتی می گوید "شما وقتی می‌خواهید چیزی را خراب کنید بهترین راه بد دفاع کردن از آن است. متاسفانه با اسلامی کردن علم، علوم انسانی و دیگر علوم، در محیط ما در بعضی بخش‌ها برخورد جاهلانه انجام شده است". ولی برروی آنچه از نظر من جواب اصلی به این پرسش است، یعنی وضعیتی که در ایران تجربه حکومت دینی و حکومت روحانیون ایجاد کرده است، تمرکز نمی کند.


اشارات تلویحی دکتر گلشنی به بی توجهی به مسائل دینی در میان جوانان ایران، بدون اینکه خودشان دقت کنند، نظری بسیاری فلاسفه لیبرال کلاسیک یا سیاسی، را تایید می کند. لیبرالهایی چون لاک و توکویل و رالز معتقدند که دین در یک حکومت دموکراتیک غیردینی (که ضد دین نباشد)، بهتر از یک حکومت دینی استبدادی رشد می کند یا لااقل دوام می آورد (مثالش آمریکا). در یک حکومت لیبرل دینداران و بی خدایان آزادند در جامعه مدنی (منطقه الفراغی که در نظامهای لیبرال حکومت حق دخالت در آن را ندارد ) آزادانه نظرات خود را مطرح کنند و پروژه های خود را به پیش برند.

دکتر گلشنی در جامعه مدنی چنان جامعه ای پروژه علم دینی خود را مستقل از بودجه های دولتی پیش خواهند برد، و کسانی که به چنین پروژه ای معتقد نیستند باز در جامعه مدنی و مستقل از بودجه حکومت به ایشان پاسخ خواهند داد. پروژه علم دینی گلشنی در یک جامعه دموکراتیک محتملا علاقمندان بیشتری بیابد، تا در وضعیتی مانند ایران بعد از انقلاب که در آن دین کاملا سیاسی شده است. حکومت دینی به ضرر دین است.

۲ نظر:

  1. Meysem bey buna da bir goz at
    ليبراليسم سياسي جان رالز در گفت و گو با موسي اكرمي
    http://musaakrami.blogfa.com/post-83.aspx

    پاسخحذف
  2. سلام

    این جمله که "دکتر گلشنی فرد بسیار متدینی است و از نظر فرهنگی محافظه‌کار" آدم را به این فکر می‌اندازد که از لحاظ سیاسی چه؟
    اگر، و این اگر بسیار مهم است، ده درصد سخنانی که در مورد اعمال سیاسی دکتر گلشنی درمحیط دانشگاه می‌گویند راست باشد، می‌توان نتیجه گرفت که آن تدین بسیار زیاد وی را به ورژنِ "آپگرید" شده‌ی رحیم‌پور ازغدی رسانده است

    پاسخحذف