امروز در دانشگاهمان در استانبول (دانشگاه شهیر) یک تحلیل جامعه شناختی و
علمی خیلی خوب در مورد مسئله کردها در ترکیه گوش دادم با عنوان "چرا به
کوهستان می روند؟"
سخنران استاد جوانی بود به نام گونش مراد تذکور، مدرس دانشگاه لویولای شیکاگو، که از قضا تز دکترایش مقایسه حزب عدالت و توسعه و اصلاح طلبان ایرانی بوده است (این تز دکترا به صورت کتاب چاپ شده و من قبلا در وبلاگ مطلبی در موردش نوشته بودم) و به ایران هم سر نوشتن تزش چندین بار سفر کرده است. در چند سال اخیر بیشتر از ایران مراد تحقیقش را برروی مسئله کردها در ترکیه متمرکز کرده است. او در سخنرانی امروز به صورت نمودار نشانمان داد که در بیست سال اخیر پراکندگی مناطقی از ترکیه که مبارزان پ.ک.ک در کوهستان از آن بر خواسته اند یا در آنها کشته شده اند، چگونه بوده است. خیلی علمی و بی طرفانه کوشید ریشه های محبوبیت پ.ک.ک در آن مناطق را از نظر جامعه شناختی تحلیل کند. به مسئله سواد و طبقه اجتماعی یا وضعیت عشیرتی یا ساختار جنسیتی و سنی اشاره کرد. نکته ای گفت که من به این وضوح نمی دانستم: در سالهای اخیر در میان اعضای پ.ک.ک که در ترکیه نبرد می کنند از کردهای ایران هم کسانی بوده اند، و پژاک تاحد زیادی شاخه پ.ک.ک در ایران است، یعنی اعضایش به رهبری عبدالله اوجالان (یا آپو به قول هوادارانش) معتقدند. توضیح داد خیلی از کسانی که به کوهستان برای نبرد رفته اند، یکی از اقوامشان قبلا در نبرد کشته شده و خانواده شان به نوعی از جنگ میان نیروهای دولتی و پ.ک.ک آسیب دیده است. در تحلیل او علت اصلی گرایش به پ.ک.ک به نوعی در معرض تهدید دیدن هویت خویش از سوی حکومت مرکزی بوده است.
به خودم گفتم با وضعیت داغان علوم انسانی رسمی در ایران، چقدر جای چنین پژوهش های علمی و جامعه شناختی در مورد وضعیت قومیت ها (ترکها، کردها، عربها و بلوچها) در کشور خالی است.
از مراد پرسیدم چند سال است در ترکیه تحقیقات آزاد این قبیلی در مورد کردها انجام می شود. گفت تقریبا از 2005، یعنی حدود ده سال است که تابوها قدری شکسته شده و تزهای فوق لیسانس و دکترا و ...خیلی خوبی در داخل و حارج ترکیه در مورد مسئله کردها از سوی پژوهشگران این کشور نوشته می شود. چنین پژوهش هایی را در ایران باید جدی بگیریم.
سخنران استاد جوانی بود به نام گونش مراد تذکور، مدرس دانشگاه لویولای شیکاگو، که از قضا تز دکترایش مقایسه حزب عدالت و توسعه و اصلاح طلبان ایرانی بوده است (این تز دکترا به صورت کتاب چاپ شده و من قبلا در وبلاگ مطلبی در موردش نوشته بودم) و به ایران هم سر نوشتن تزش چندین بار سفر کرده است. در چند سال اخیر بیشتر از ایران مراد تحقیقش را برروی مسئله کردها در ترکیه متمرکز کرده است. او در سخنرانی امروز به صورت نمودار نشانمان داد که در بیست سال اخیر پراکندگی مناطقی از ترکیه که مبارزان پ.ک.ک در کوهستان از آن بر خواسته اند یا در آنها کشته شده اند، چگونه بوده است. خیلی علمی و بی طرفانه کوشید ریشه های محبوبیت پ.ک.ک در آن مناطق را از نظر جامعه شناختی تحلیل کند. به مسئله سواد و طبقه اجتماعی یا وضعیت عشیرتی یا ساختار جنسیتی و سنی اشاره کرد. نکته ای گفت که من به این وضوح نمی دانستم: در سالهای اخیر در میان اعضای پ.ک.ک که در ترکیه نبرد می کنند از کردهای ایران هم کسانی بوده اند، و پژاک تاحد زیادی شاخه پ.ک.ک در ایران است، یعنی اعضایش به رهبری عبدالله اوجالان (یا آپو به قول هوادارانش) معتقدند. توضیح داد خیلی از کسانی که به کوهستان برای نبرد رفته اند، یکی از اقوامشان قبلا در نبرد کشته شده و خانواده شان به نوعی از جنگ میان نیروهای دولتی و پ.ک.ک آسیب دیده است. در تحلیل او علت اصلی گرایش به پ.ک.ک به نوعی در معرض تهدید دیدن هویت خویش از سوی حکومت مرکزی بوده است.
به خودم گفتم با وضعیت داغان علوم انسانی رسمی در ایران، چقدر جای چنین پژوهش های علمی و جامعه شناختی در مورد وضعیت قومیت ها (ترکها، کردها، عربها و بلوچها) در کشور خالی است.
از مراد پرسیدم چند سال است در ترکیه تحقیقات آزاد این قبیلی در مورد کردها انجام می شود. گفت تقریبا از 2005، یعنی حدود ده سال است که تابوها قدری شکسته شده و تزهای فوق لیسانس و دکترا و ...خیلی خوبی در داخل و حارج ترکیه در مورد مسئله کردها از سوی پژوهشگران این کشور نوشته می شود. چنین پژوهش هایی را در ایران باید جدی بگیریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر