۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

رواداری یا عدم رواداری: مسئله این است!

دارم به این نتیجه می رسم بحث امروز ما در ایران بیش از آنکه چپ و راست باشد باور به رواداری یا ضدیت با آن است. در میان همنسلان خودم، هم در میان راستها (ملی گراها، چه فارسها،چه اقوام غیر فارس)، هم در میان چپها (مارکسیستها)، هم در میان اسلامگراها و هم در میان فمینیستها هم افراد روادار داریم و هم ناروادار. 

 

مثلا وقتی دوست چپی در یک مصاحبه می گوید"هر کس علیه منافع طبقاتی ما موضع بگیرد دشمن طبقاتی ماست"، یا به سایر دوستانش که از هاشمی در انتخابات حمایت کرده اند می گوید "شرایط مادی و تاریخی زندگی آنها به آنها اجازه درک واقعیت های اجتماعی با عینک آزادی و استبداد نمی‌دهد"، من در باور واقعی او به دموکراسی تردید می کنم. هم راست، هم چپ، هم اسلامگرایی و هم فمنیسم اشکالی دارند که ضد عقلانیت و فلسفه اند و در نتیجه ضد رواداری. تنها اشکالی از این نظریات که رواداری را در خود درونی کرده اند، می توانند به گذار به دموکراسی سود برسانند و سنگی در برابر دموکراسی نباشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر