"روش جدیدی از زندگی سیاسی ... دارد بر کشور ما تحمیل میشود."
میرحسین موسوی در بیانیه دوم انتخاباتی اش خطاب به مردم ایران
روزهای اخیر مردم ایران شاهد یکی از مهم ترین تحولات سیاسی پس از انقلاب اسلامی سال ١٣٥٧ بودند. در انتخابات ریاست جمهوری که در روزهای اخیر برگزار شد، دربرابر چشمان بهت زده میلیون ها ایرانی نام محمود احمدی نژاد با ٢٤ میلیون رأی از صندوق های رای بیرون آورده شد، در حالی که در هفته های قبل از انتخابات بنا برغالب نظر سنجی ها او تنها حدود ١٠ میلیون رأی را صاحب بود. این تفاوت شگرف به اعتقاد بسیاری حکایت از محاسبه نکردن آراء حقیقی رأی دهندگان در انتخابات اخیر و نسبت دادن آراء دروغین به آنها در حجم بالا دارد. به عبارت دیگر گویا تصرفی عظیم در آراء مردم در انتخابات شکل گرفته است.
این تصرف در آراء که به معنای به کل نادیده گرفتن رای ملت است، حکایت گذار تغییری بسیار ژرف در نظام اسلامی ایران است که می توان آن تغییر ماهیت نظام ازجمهوری اسلامی به "حکومت اسلامی" نامید. پیش ازاین دوست عزیزم محمد مباشری در مقاله ای درخشان که چند روز قبل از انتخابات نوشته بود - ولی بعد ازانتخابات منتشر شد- پیش بینی رخداد چنین تحول عظیمی در نظام ایران را براساس جسارت غیر عادی و نامعمول احمدی نژاد درحمله بسیار شدید و به اصطلاح "افشاگرانه" خود به هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری و خانواده آنها در مناظره تلویزیونی با مهندس موسوی کرده بود. (1) همانطور که مباشری هم در مقاله خویش به خوبی به آن اشاره کرده است، در این مقاله نشان خواهم داد قرائت و برداشتی از اسلام و رابطه آن با سیاست و حکومت و نگاه خاصی به نظریه ولایت مطلقه فقیه که آیت الله مصباح یزدی از آن دفاع می کنند، می تواند مبنای نظری این تحولات را فراهم کرده باشد و اگر این تحولات کودتا گونه به فرجام برسند احتمالاً دیگر هیچ اثری ازجمهوریت نیم بند در نظام اسلامی ایران باقی نخواهد ماند و جمهوریت و رای مردم برای همیشه در نظام ایران به امری کاملاً تزئینی بدل خواهد شد. در این گفتار من برآنم که به علت اهمیت بالای بحث مقاله آقای محمد مباشری را بسط بیشتر دهم تا ابعاد عمیق تری از مبانی تئوریک تغییرات کلانی که در نظام اسلامی در پی این کودتا ممکن است در حال رخ دادن باشند آشکار شود.
این مقاله به علت طولانی بودن سه قسمت خواهد داشت. در قسمت اول که قسمت حاضر است شواهد امکان نقش احتمالی آقای مصباح و یاران ایشان در به قدرت رسیدن دوباره احمدی نژاد بدون پشتوانه رای مردم ذکر خواهند شد. در قسمت های دوم و سوم این مقاله به ارائه تصویر اندیشه سیاسی آقای مصباح خواهم پرداخت و نشان خواهم داد که رای مردم، دموکراسی و آزادی چه جایگاهی درنظریه ایشان دارد و اینکه آیا جایز است نظریه حکومتی ایشان را به جای جمهوری اسلامی، نظریه حکومت اسلامی بنامیم؟ منبع عمده من برای بخش اول مقاله گزارشی از کتاب «گفتمان مصباح» نوشته آقای رضا صنعتی است و منبع قسمت های دوم و سوم این مقاله کتاب دو جلدی آقای مصباح با عنوان «نظریه سیاسی در اسلام» است که حاصل سخنرانی های پیش از خطبه ایشان در نماز جمعه تهران می باشد.
▪ ▪ ▪
«گفتمان مصباح» عنوان کتابی است که در سال ١٣٨٤ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره سوابق مبارزاتی و مواضع فکری و سیاسی آیتاللّه مصباح یزدی از سالهای پیش از پیروزی انقلاب تا نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منتشر شده است. منبع ما در این بخش مقاله عمدتاً گزارش شماره ٦٣ مجله شهروند امروز از این کتاب تحت عنوان "دو مصباح در یک گفتمان" است که به قلم فرید مدرسی نگاشته شده است. نویسنده كتاب «گفتمان مصباح» از مریدان قدیم آیت الله مصباح یزدی است و برای نگارش این کتاب در طول قریب چهار سال بیش از ١١٠٠ مقاله و خبر در مورد آیتاللَّه مصباح یا نقد ایشان را مورد مطالعه قرار داده است كه با حذف موارد مشابه به برخی از آنها در متن و یا پاورقی كتاب استناد کرده است.
آیت الله مصباح یزدی نه تنها چنانکه معروف است یکی از منتقدان و معترضان بسیارسرسخت سید محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی است و معتقد است که «بعد از رحلت امام(ره) تاكنون كه حدود شانزده سال است، مردم متدین خیلی خون دل خوردهاند. همه ما كم و بیش میدانیم، چه بسا در بین شماها كسانی باشند كه نیمه شبها اشك ریخته و از خدا خواسته باشند كه به این فسادها پایان دهد...» ( گفتمان مصباح، ٨٧٨ – ٨٧٧) از نظر مصباح در دول هاشمی و خاتمی دین اسلام آسیب فراوان دید.
به علاوه فهم هاشمی از نظریه ولایت فقیه فهم غلطی است چرا که هاشمی رفسنجانی بر خلاف مصباح ولایت فقیه را امری زمینی و خطاپذیر و نه آسمانی و مافوق چون و چرا می داند. آیتالله مصباح یزدی درایام انتخابات قبل ریاست جمهوری بدون نام بردن از آیتالله اكبر هاشمی رفسنجانی و در نقد این اندیشه های ایشان گفته بود: «كسانی با عنوان آیتالله میگویند ما بودیم كه ولایت فقیه را درست كردیم تا بتوانیم با شاه مبارزه كنیم و كشور را حفظ كنیم، ...رهبری را ما درست كردیم، شورای رهبری را ما به رهبری فردی تغییر دادیم؛ بعد هم اگر دلمان بخواهد دوباره عوضش میكنیم... با اینكه عنوان آیتالله را دارند، متن مكاسب را درست نمیتوانند معنا كنند. (٨٧٥ – ٨٧٤) تا جایی كه كسانی كه از آنها انتظار نمیرفت، گفتند: ما ولایت فقیه را امری زمینی میدانستیم و میدانیم! این، همان حرفی است كه از دهان منافقین شنیده میشد...سربسته به شما میگویم و انشاءالله همیشه سربسته بماند؛ كسانی كه شما باور نمیكنید، در صدد تضعیف موقعیت رهبری و ولایت فقیه هستند» (همان)
بنا بر نقل این کتاب آیتالله مصباح در همان روزها در پی واكنش به کسانی که اینگونه سخنان راتخریبی می دانستند، این گفتارها را نه تنها تخریبی ندانست، بلكه آن را از مصادیق افشاگری و "غیبت واجب" عنوان كرد: «اگر همسایهتان آمد و گفت كه كسی برای خواستگاری دخترم آمده؛ به نظر شما كه او را میشناسید، آیا دخترم را به او بدهم یا نه؟ شما كه میدانید، این شخص شرابخوار و تاركالصلاه است، باید واقعیت را به او بگویید یا نه؟ اینجا واجب است غیبت كنی و بگویی این مرد شرابخوار است... همان كسی كه گفته غیبت حرام است، در یك جایی هم گفته واجب است، اگر كوتاهی كردید و عامل مخفی شدن حق و رواج باطل و فساد شدید و زمینهای فراهم شد كه شخص ناشایستی سر كار بیاید و اختیارات شصت، هفتاد میلیون مسلمان را در دست بگیرد و انقلاب را به فساد بكشاند، مسئولید.» (ص ٨٧٨– ٨٧٦)
دراینجا باید پرسید آیا این منطق نمی تواند توجیه گرشرعی رفتار احمدی نژاد در حمله به هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری ، کروبی ، مجلس ششم و سایرین و متهم کردن ایشان به انواع فساد مالی و سیاسی در مناظرات تلویزیونی دوره دهم ریاست جمهوری آنهم با عنوان افشاگری و "غیبت واجب" باشد؟ این همان مساله ای که مباشری درمقاله « انتخابات ریاست جمهوری یا تغییر نوع نظام ایران به فاشیسم اسلامی» بر آن تاکید دارد.
سخنان علی اکبر محتشمیپور عضو مجمع روحانیون مبارز و رئیس کمیته صیانت از آراء مهندس موسوی یک هفته قبل از روز انتخابات 22 خرداد در سالگرد رحلت امام خمینی و پس از مناظره موسوی و احمدی نژاد تاییدگر این مسئله است. محتشمی پور معتقد است آقای مصباح یا شاگردان ایشان "مجوز شرعی" مطرح کردن اسامی هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و سایرین را در مناظره های انتخاباتی به احمدی نژاد داده بودند. محتشمی پور معتقد است ستاد احمدینژاد در انتخابات دهم ریاست جمهوری از بودجه تشکیلات آقای مصباحیزدی اداره میشد. او در سخنرانی خویش از مصباح و حامیانش تحت عنوان "فرقه مصباحیه که از پشت به امام خنجر می زند" یاد کرد و این سوال را مطرح نمود که چه کسانی مجوز شرعی چنین اعمالی را برای احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی صادر می کنند:
«چه کسی به احمدی نژاد مجوز شرعی داده است که در مقابل چشم میلیون ها نفر اینگونه هتک حرمت کند و جز این است که این حرکت دقیق و طراحی شده توسط عواملی که به امام خمینی(ره)، انقلاب، رهبری زمان و جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و برای ریشه کن کردن این ها تلاش می کنند طراحی شده است؟.... جز این است که فرقه مصباحیه که از پشت به امام خنجر می زند، امروز چنین احکامی را صادر می کند و مرکز آنان در قم تشکیلاتی است که به نام مصباح یزدی شکل گرفته و ستاد احمدی نژاد از بودجه دولتی این نهاد و از این محل شکل گرفته که خلاف نص صریح صحبت های حضرت امام خمینی(ره) است که هیچ دستگاه دولتی که از بودجه ارتزاق میکند حق نداد از کاندیداها حمایت کند. » (سایت خبری سلام نیوز، جمعه 15 خرداد ١٣٨٨).»
در نقطه مقابل انتقاد شدید به هاشمی و خاتمی دیدگاه مصباح در مورد احمدی نژاد و دولت او کاملاً متفاوت است. سابقه آشنائی محمود احمدی نژاد با مصباح یزدی به روزهائی بازمی گردد که احمدینژاد در كلاسهای درس آیتالله در نشست كانون بسیج اساتید در دانشگاه علم و صنعت شرکت می کرد ( گفتمان مصباح، ص ٨٧٩) اما در آستانه انتخابات سال 84 رابطه آنها به حدی رسید که احمدی نژاد خود را سرباز آیت الله مصباح می دانست و بر اساس نقل صریح نویسنده كتاب «گفتمان مصباح» در انتخابات گذشته ریاست جمهوری "آنچه بیش از هر چیز در راهیابی دكتر احمدینژاد به مرحله دوم انتخابات و امكان رقابت وی با آیتالله هاشمی رفسنجانی موثر واقع شد، حمایت حضرت آیتالله مصباح از ایشان بود." (ص879) و در در مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری همان دوره هم بسیاری افراد "تنها با ایمانی كه به نظرات آیتالله مصباح داشتند، میتوانستند تردیدهای خود نسبت به كارآمدی دكتر احمدینژاد را به فراموشی بسپارند". (ص 893) و با او همکاری کنند. مقایسه معروف احمدی تژاد و رجائی هم یکی از ابداعات آقای مصباح یزدی و هواداران ایشان بود با این قول مصباح که «باید رئیسجمهوری چون رجایی انتخاب كرد... [چون رجائی] زندگی سادهای داشت و حاضر بود با دل و جان برای اسلام كار كند» (ص 856) رسانه سیاسی هواداران آیتالله مصباح (هفتهنامه پرتو سخن)، هنگامیکه درهفته های باقیمانده به ایام انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری شایعات انصراف احمدی نژاد از كاندیداتوری مطرح شد خطاب به او نوشت: «اگر قرار باشد كه با این فشارها زود از میدان به در روید و تسلیم آنها شوید، چه بهتر كه از اول نمیآمدید... بمانید و یك بار دیگر خاطرات شهید رجایی را در اذهان مردم زنده كنید» ( همان،ص861)
به علاوه مصباح یزدی در آن ایام روش ناطق نوری برای رسیدن به اجماع میان اصولگرایان (نظرسنجی برای كاندیداهای اصولگرا و انتخاب فردی كه میزان آرای بالاتری دارد) را درحمایت احمدی نژاد رد کرد و گفت: «ما بنشینیم و ببینیم چه كسی برنده میشود، بعد اعلام كنیم كه ما هم از او حمایت میكنیم. آیا این اصولگرایی است؟! (ص 886)... بر اساس نظرسنجیها چه فرد یا تیمی بناست برنده شود، ما هم از او حمایت میكنیم؛ فكر میكنند كار درست و عاقلانه این است! اگر اینطور فكر میكنیم، تنها خیال میكنیم كار درستی میكنیم؛ اما مصداق این آیه شریفهایم: «قل هل ننبئكم بالاخسرین اعمالا» خاسرین هم نیستیم؛ اخسرین هستیم» (ص 852)
حتی می توان ریشه اعتماد به نفس احمدی نژاد در نسبت دادن کراماتی چون هاله نور به خود را در اعتماد به نفسی جست که آیت الله مصباح یزدی و روحانیون اطرافشان در عباراتی نظیر این عبارت به احمدی نژاد داده اند: «دیشب یكی از دوستان حاضر در جلسه نقل كرد؛ قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات به محضر یكی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود كه شخصی شب بیستوسوم ماه رمضان در حال احیا، پیش از نیمه شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود كه بلند شو برای احمدینژاد دعا كن، وجود مقدس ولیعصر(عج) دارند برای احمدینژاد دعا میكنند. میگویند من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلا او را نمیشناختم.» (883 – 882)
به علاوه بنا بر سخنانی که آیت الله مصباح یزدی در اولین دیدارشان با احمدی نژاد در موسسه امام خمینی قم پس از انتخاب او به ریاست جمهوری در سال 1384 بیان داشته اند (فیلم این سخنان در شبکه یوتیوب موجود است)، آ یت الله مصباح از احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور "محبوب و مردمی و مومن و متعهد" نام می برد و ازانتخاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری با عنوان انتخابی "مشحون به کرامات ومعجزات" که "شکر فراوان می طلبد" ، یاد می کند. به خاطر بیاوریم که رقیب اصلی احمدی نژاد در انتخابات گذشته آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و این سخنان آقای مصباح با در نظر گرفتن این مقایسه بسیار معنادار است. درآن سخنان دولت احمدی نژاد " نوید دهنده احیای اسلام" خوانده می شود و بر این مسئله تاکید می شود که آیت الله مصباح و شاگردانشان پس ازانتخاب احمدی نژاد امید آن یافته اند که زحماتشان "به بار بنشیند" و حال تکلیف سنگین تری دارند و اینکه همکاران موسسه امام خمینی ایشان درقم آماده هر نوع همکاری ، بدون هیچ چشم داشت و منت، با دولت نهم هستند.
این همکاری بی چشم داشت و منت در انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به عنوان مثال در فعالیت های تبلیغاتی تبلور یافت که شاگردان آقای مصباح برای احمدی نژاد انجام می دادند. چنانکه حتی به ادعای آقای محتشمی پور بودجه ای هم از طرف موسسه امام خمینی برای تبلیغات به نفع آقای احمدی نژاد در نظر گرفته شده بود. برای ذکر تنها یک نمونه از فعالیت های شاگردان آیت الله مصباح به نفع احمدی نژاد درروزهای مانده به انتخابات به خبری اشاره می شود که در قلم نیوز دو هفته قبل از انتخابات اخیرمنتشر شد. در خبر سایت قلم نیوز به تاریخ یکشنبه 10 خرداد 1388 آمده بود که حجت الاسلام شیخ الاسلامی از روحانیون وابسته به آیت الله مصباح یزدی جمعه شب مورخ 8/3/88 با حضور در خوابگاه مولوی که به خوابگاه کشاورزی هم معروف است، به تبلیغ احمدی نژاد پرداخت. وی در این سخنرانی ضمن متهم کردن اصلاح طلبان به وابستگی به کشورهای خارجی به شدت به مهندس میر حسین موسوی حمله کرده و سعی نموده با ارائه نمودارهایی به دفاع از عملکرد احمدی نژاد در چهارسال گذشته بپردازد." ( آیا عجیب نیست که نمودارهای حجت الاسلام شیخ الاسلامی ما را به یاد نمودارهای معروفی می اندازد که احمدی نژاد در مناظره با کروبی و موسوی در مورد بالا بودن وضعیت اقتصادی کشور در زمان ریاست جمهوری خود به مردم نشان می داد؟)
البته رابطه میان احمدی نژاد و مصباح به هیچ وجه یک طرفه نیست. در خبرها آمده بود که بودجه موسسه امام خمینی در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد چند برابر شد و به مقدار بسیار زیادی افزایش یافت. به علاوه احمدی نژاد به کرات به دفاع از مصباح و اندیشه های او پرداخته است که تنها به آخرین نمونه آنها فقط اشاره می کنم. احمدی نژاد در اظهارات خود در مناظره تلویزیونی با موسوی بدون آنکه نام مستقیمی از مصباح یزدی ببرد به دفاع از او پرداخت و به موسوی گفت:
....درزمان آقای خاتمی هم که معلوم بود، کسی مگر می توانست یک کلمه انتقاد کند ، همان علمایی که جنابعالی می فرمایید ، یکی شان یک اظهار نظری می کرد ، کاریکاتورشان را می کشیدند که ما بعد از ملی شدن نفت دیگر نداشتیم که کسی علیه علما کاریکاتور بکشد. ( متن مناظره موسوی- احمدی نژاد به نقل از همشهری آنلاین)
منظور احمدی نژاد از "علما" در اینجا آیت الله مصباح یزدی است. اشاره احمدی نژاد به کاریکاتوری است که سه هفته پیش از انتخابات مجلس ششم در بهمن ۱۳۷۸در یکی از روزنامه های اصلاح طلب چاپ شد و چون طرفداران آیت الله مصباح یزدی این کاریکاتور را اهانت به ایشان دانستند، در قم و دیگر شهرهای مذهبی سه روز تجمع کردند که به بازداشت 6 روزه کارکاتوریست یعنی نیک آهنگ کوثر انجامید. شایسته یاد آوری است که اینگونه تجمعات و اعتراضات بود که در نهایت منجر به استعفای مهاجرانی وزیر وقت ارشاد شد. جالب آنکه احمدی نژاد در مناظره با موسوی در مغالطه ای انتقاد روزنامه های اصلاح طلب از آیت الله مصباح را مصداق نبود آزادی برای علما و روحانیون در دوره آقای خاتمی می داند، حال آنکه بحث آزادی در نظریه سیاسی در مورد نسبت میان حکومت با مردم و جامعه مدنی مطرح می شود و نقد کردن یکی از علما از سوی روزنامه ها به معنای نبود آزادی بیان در یک جامعه نیست که اتفاقاً نبود امکان آن مصداق نفی آزادی بیان است.
قسمت پایانی
اگر تمام داده های بالا را جمع بندی کنیم و به آنها اندیشه سیاسی آیت الله مصباح در نفی جمهوریت را هم اضافه کنیم (که به این اندیشه در دو قسمت بعدی مقاله به طور مفصل اشاره خواهد شد) ، آیا نمیتوان انتظار داشت که خبر زیر که پنج روز مانده به انتخابات اخیر منتشر شد، قابل اعتماد و اعتنا باشد؟:
«جمعی از کارکنان وزارت کشور نيز روز يک شنبه با انتشارنامه ای سرگشاده با ابراز نگرانی نسبت به تغییر و دستکاری آرا مردم در ستاد انتخابات کشور هشدار دادند. در اين نامه که به امضاي جمعی از کارکنان وزارت کشور رسيده تاکید شده که "اهداف و برنامه ریزی در ستاد انتخابات کشور ، به طور آشکار و متقنی به سمت صیانت و سلامت از آراء مردم در انتخابات 22 خرداد 88 پیش نمی رود." آنها ....از "حکم شرعی برای تغيير آراء" خبر دادند. در بخشی از این نامه با پرده برداری از تلاشهای پشت پرده مقام های دولتی برای تغيير آراء آمده که "بعد از ریزش شدید آراء یکی از کاندیداها (محمود احمدی نژاد) و ناامیدی یارانش و نیز کاهش درصد آرای مشارالیه در نظر سنجی های معتبر دولتی دراوایل اردبهشت ماه سال جاری، یکی از آقایان اساتید حوزه و رئیس موسسه آموزشی در قم که اتفاقا زمانی مباحث فلسفه سیاسی را درنماز جمعه تهران مطرح می کردند، در جلسه محرمانه ای با تفسیر به رأی سوره بقره آیه 249 خواهان «تغییر آرا» به نفع کاندیدای اقلیت می شود و می گوید: "اگر کسی رئیس جمهور شود و ارزشهای اسلامی که اکنون در لبنان، فلسطین و ونزوئلا و دیگر نقاط جهان منتشر شده آسیب ببیند، رأی دادن به او جایز نیست و حرام است. هم خودمان نباید رای بدهیم و هم باید مردم را هوشیار کنیم که رای ندهند، ولا غیر. بر شما مسئولین انتخابات ، هر امری واجب است." (روزنامه اینترنتی روزآنلاین، ١٧ خرداد ١٣٨٨)»
باید پرسید آیا منطقی که مجوز شرعی حمله به هاشمی و ناطق نوری در مناظره تلویزیونی را به نام غیبت واجب و صیانت از اسلام را داده است، چرا ، لااقل بنا بر درصدی از احتمال، قادر نباشد مجوزشرعی جابجائی آراء مردم به نفع احمدی نژاد به نام صیانت از اسلام و نظام اسلامی را بدهد؟
جواب به این پرسش را به خوانندگان محترم وا می نهیم.
در قسمت های دوم و سوم این مقاله به بررسی جایگاه دموکراسی و جمهوریت، آزادی و رای مردم و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی آیت الله مصباح یزدی خواهم پرداخت.
پاورقی
(1) عطاالله مهاجرانی وزیر اسبق ارشاد دولت خاتمی هم در این یادداشت در وبلاگ خویش به این تحول اشاره کرده است.
به طور طبیعی به تدریج از روز انتخابات هر روز که می گذرد نوشته های بیش تری را در مورد این تغییر شگرف در نظام در وب سایت ها می بینیم.
لینک همین مطلب در وبگاه زمانه
میرحسین موسوی در بیانیه دوم انتخاباتی اش خطاب به مردم ایران
روزهای اخیر مردم ایران شاهد یکی از مهم ترین تحولات سیاسی پس از انقلاب اسلامی سال ١٣٥٧ بودند. در انتخابات ریاست جمهوری که در روزهای اخیر برگزار شد، دربرابر چشمان بهت زده میلیون ها ایرانی نام محمود احمدی نژاد با ٢٤ میلیون رأی از صندوق های رای بیرون آورده شد، در حالی که در هفته های قبل از انتخابات بنا برغالب نظر سنجی ها او تنها حدود ١٠ میلیون رأی را صاحب بود. این تفاوت شگرف به اعتقاد بسیاری حکایت از محاسبه نکردن آراء حقیقی رأی دهندگان در انتخابات اخیر و نسبت دادن آراء دروغین به آنها در حجم بالا دارد. به عبارت دیگر گویا تصرفی عظیم در آراء مردم در انتخابات شکل گرفته است.
این تصرف در آراء که به معنای به کل نادیده گرفتن رای ملت است، حکایت گذار تغییری بسیار ژرف در نظام اسلامی ایران است که می توان آن تغییر ماهیت نظام ازجمهوری اسلامی به "حکومت اسلامی" نامید. پیش ازاین دوست عزیزم محمد مباشری در مقاله ای درخشان که چند روز قبل از انتخابات نوشته بود - ولی بعد ازانتخابات منتشر شد- پیش بینی رخداد چنین تحول عظیمی در نظام ایران را براساس جسارت غیر عادی و نامعمول احمدی نژاد درحمله بسیار شدید و به اصطلاح "افشاگرانه" خود به هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری و خانواده آنها در مناظره تلویزیونی با مهندس موسوی کرده بود. (1) همانطور که مباشری هم در مقاله خویش به خوبی به آن اشاره کرده است، در این مقاله نشان خواهم داد قرائت و برداشتی از اسلام و رابطه آن با سیاست و حکومت و نگاه خاصی به نظریه ولایت مطلقه فقیه که آیت الله مصباح یزدی از آن دفاع می کنند، می تواند مبنای نظری این تحولات را فراهم کرده باشد و اگر این تحولات کودتا گونه به فرجام برسند احتمالاً دیگر هیچ اثری ازجمهوریت نیم بند در نظام اسلامی ایران باقی نخواهد ماند و جمهوریت و رای مردم برای همیشه در نظام ایران به امری کاملاً تزئینی بدل خواهد شد. در این گفتار من برآنم که به علت اهمیت بالای بحث مقاله آقای محمد مباشری را بسط بیشتر دهم تا ابعاد عمیق تری از مبانی تئوریک تغییرات کلانی که در نظام اسلامی در پی این کودتا ممکن است در حال رخ دادن باشند آشکار شود.
این مقاله به علت طولانی بودن سه قسمت خواهد داشت. در قسمت اول که قسمت حاضر است شواهد امکان نقش احتمالی آقای مصباح و یاران ایشان در به قدرت رسیدن دوباره احمدی نژاد بدون پشتوانه رای مردم ذکر خواهند شد. در قسمت های دوم و سوم این مقاله به ارائه تصویر اندیشه سیاسی آقای مصباح خواهم پرداخت و نشان خواهم داد که رای مردم، دموکراسی و آزادی چه جایگاهی درنظریه ایشان دارد و اینکه آیا جایز است نظریه حکومتی ایشان را به جای جمهوری اسلامی، نظریه حکومت اسلامی بنامیم؟ منبع عمده من برای بخش اول مقاله گزارشی از کتاب «گفتمان مصباح» نوشته آقای رضا صنعتی است و منبع قسمت های دوم و سوم این مقاله کتاب دو جلدی آقای مصباح با عنوان «نظریه سیاسی در اسلام» است که حاصل سخنرانی های پیش از خطبه ایشان در نماز جمعه تهران می باشد.
«گفتمان مصباح» عنوان کتابی است که در سال ١٣٨٤ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره سوابق مبارزاتی و مواضع فکری و سیاسی آیتاللّه مصباح یزدی از سالهای پیش از پیروزی انقلاب تا نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منتشر شده است. منبع ما در این بخش مقاله عمدتاً گزارش شماره ٦٣ مجله شهروند امروز از این کتاب تحت عنوان "دو مصباح در یک گفتمان" است که به قلم فرید مدرسی نگاشته شده است. نویسنده كتاب «گفتمان مصباح» از مریدان قدیم آیت الله مصباح یزدی است و برای نگارش این کتاب در طول قریب چهار سال بیش از ١١٠٠ مقاله و خبر در مورد آیتاللَّه مصباح یا نقد ایشان را مورد مطالعه قرار داده است كه با حذف موارد مشابه به برخی از آنها در متن و یا پاورقی كتاب استناد کرده است.
آیت الله مصباح یزدی نه تنها چنانکه معروف است یکی از منتقدان و معترضان بسیارسرسخت سید محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی است و معتقد است که «بعد از رحلت امام(ره) تاكنون كه حدود شانزده سال است، مردم متدین خیلی خون دل خوردهاند. همه ما كم و بیش میدانیم، چه بسا در بین شماها كسانی باشند كه نیمه شبها اشك ریخته و از خدا خواسته باشند كه به این فسادها پایان دهد...» ( گفتمان مصباح، ٨٧٨ – ٨٧٧) از نظر مصباح در دول هاشمی و خاتمی دین اسلام آسیب فراوان دید.
به علاوه فهم هاشمی از نظریه ولایت فقیه فهم غلطی است چرا که هاشمی رفسنجانی بر خلاف مصباح ولایت فقیه را امری زمینی و خطاپذیر و نه آسمانی و مافوق چون و چرا می داند. آیتالله مصباح یزدی درایام انتخابات قبل ریاست جمهوری بدون نام بردن از آیتالله اكبر هاشمی رفسنجانی و در نقد این اندیشه های ایشان گفته بود: «كسانی با عنوان آیتالله میگویند ما بودیم كه ولایت فقیه را درست كردیم تا بتوانیم با شاه مبارزه كنیم و كشور را حفظ كنیم، ...رهبری را ما درست كردیم، شورای رهبری را ما به رهبری فردی تغییر دادیم؛ بعد هم اگر دلمان بخواهد دوباره عوضش میكنیم... با اینكه عنوان آیتالله را دارند، متن مكاسب را درست نمیتوانند معنا كنند. (٨٧٥ – ٨٧٤) تا جایی كه كسانی كه از آنها انتظار نمیرفت، گفتند: ما ولایت فقیه را امری زمینی میدانستیم و میدانیم! این، همان حرفی است كه از دهان منافقین شنیده میشد...سربسته به شما میگویم و انشاءالله همیشه سربسته بماند؛ كسانی كه شما باور نمیكنید، در صدد تضعیف موقعیت رهبری و ولایت فقیه هستند» (همان)
بنا بر نقل این کتاب آیتالله مصباح در همان روزها در پی واكنش به کسانی که اینگونه سخنان راتخریبی می دانستند، این گفتارها را نه تنها تخریبی ندانست، بلكه آن را از مصادیق افشاگری و "غیبت واجب" عنوان كرد: «اگر همسایهتان آمد و گفت كه كسی برای خواستگاری دخترم آمده؛ به نظر شما كه او را میشناسید، آیا دخترم را به او بدهم یا نه؟ شما كه میدانید، این شخص شرابخوار و تاركالصلاه است، باید واقعیت را به او بگویید یا نه؟ اینجا واجب است غیبت كنی و بگویی این مرد شرابخوار است... همان كسی كه گفته غیبت حرام است، در یك جایی هم گفته واجب است، اگر كوتاهی كردید و عامل مخفی شدن حق و رواج باطل و فساد شدید و زمینهای فراهم شد كه شخص ناشایستی سر كار بیاید و اختیارات شصت، هفتاد میلیون مسلمان را در دست بگیرد و انقلاب را به فساد بكشاند، مسئولید.» (ص ٨٧٨– ٨٧٦)
دراینجا باید پرسید آیا این منطق نمی تواند توجیه گرشرعی رفتار احمدی نژاد در حمله به هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری ، کروبی ، مجلس ششم و سایرین و متهم کردن ایشان به انواع فساد مالی و سیاسی در مناظرات تلویزیونی دوره دهم ریاست جمهوری آنهم با عنوان افشاگری و "غیبت واجب" باشد؟ این همان مساله ای که مباشری درمقاله « انتخابات ریاست جمهوری یا تغییر نوع نظام ایران به فاشیسم اسلامی» بر آن تاکید دارد.
سخنان علی اکبر محتشمیپور عضو مجمع روحانیون مبارز و رئیس کمیته صیانت از آراء مهندس موسوی یک هفته قبل از روز انتخابات 22 خرداد در سالگرد رحلت امام خمینی و پس از مناظره موسوی و احمدی نژاد تاییدگر این مسئله است. محتشمی پور معتقد است آقای مصباح یا شاگردان ایشان "مجوز شرعی" مطرح کردن اسامی هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و سایرین را در مناظره های انتخاباتی به احمدی نژاد داده بودند. محتشمی پور معتقد است ستاد احمدینژاد در انتخابات دهم ریاست جمهوری از بودجه تشکیلات آقای مصباحیزدی اداره میشد. او در سخنرانی خویش از مصباح و حامیانش تحت عنوان "فرقه مصباحیه که از پشت به امام خنجر می زند" یاد کرد و این سوال را مطرح نمود که چه کسانی مجوز شرعی چنین اعمالی را برای احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی صادر می کنند:
«چه کسی به احمدی نژاد مجوز شرعی داده است که در مقابل چشم میلیون ها نفر اینگونه هتک حرمت کند و جز این است که این حرکت دقیق و طراحی شده توسط عواملی که به امام خمینی(ره)، انقلاب، رهبری زمان و جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و برای ریشه کن کردن این ها تلاش می کنند طراحی شده است؟.... جز این است که فرقه مصباحیه که از پشت به امام خنجر می زند، امروز چنین احکامی را صادر می کند و مرکز آنان در قم تشکیلاتی است که به نام مصباح یزدی شکل گرفته و ستاد احمدی نژاد از بودجه دولتی این نهاد و از این محل شکل گرفته که خلاف نص صریح صحبت های حضرت امام خمینی(ره) است که هیچ دستگاه دولتی که از بودجه ارتزاق میکند حق نداد از کاندیداها حمایت کند. » (سایت خبری سلام نیوز، جمعه 15 خرداد ١٣٨٨).»
در نقطه مقابل انتقاد شدید به هاشمی و خاتمی دیدگاه مصباح در مورد احمدی نژاد و دولت او کاملاً متفاوت است. سابقه آشنائی محمود احمدی نژاد با مصباح یزدی به روزهائی بازمی گردد که احمدینژاد در كلاسهای درس آیتالله در نشست كانون بسیج اساتید در دانشگاه علم و صنعت شرکت می کرد ( گفتمان مصباح، ص ٨٧٩) اما در آستانه انتخابات سال 84 رابطه آنها به حدی رسید که احمدی نژاد خود را سرباز آیت الله مصباح می دانست و بر اساس نقل صریح نویسنده كتاب «گفتمان مصباح» در انتخابات گذشته ریاست جمهوری "آنچه بیش از هر چیز در راهیابی دكتر احمدینژاد به مرحله دوم انتخابات و امكان رقابت وی با آیتالله هاشمی رفسنجانی موثر واقع شد، حمایت حضرت آیتالله مصباح از ایشان بود." (ص879) و در در مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری همان دوره هم بسیاری افراد "تنها با ایمانی كه به نظرات آیتالله مصباح داشتند، میتوانستند تردیدهای خود نسبت به كارآمدی دكتر احمدینژاد را به فراموشی بسپارند". (ص 893) و با او همکاری کنند. مقایسه معروف احمدی تژاد و رجائی هم یکی از ابداعات آقای مصباح یزدی و هواداران ایشان بود با این قول مصباح که «باید رئیسجمهوری چون رجایی انتخاب كرد... [چون رجائی] زندگی سادهای داشت و حاضر بود با دل و جان برای اسلام كار كند» (ص 856) رسانه سیاسی هواداران آیتالله مصباح (هفتهنامه پرتو سخن)، هنگامیکه درهفته های باقیمانده به ایام انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری شایعات انصراف احمدی نژاد از كاندیداتوری مطرح شد خطاب به او نوشت: «اگر قرار باشد كه با این فشارها زود از میدان به در روید و تسلیم آنها شوید، چه بهتر كه از اول نمیآمدید... بمانید و یك بار دیگر خاطرات شهید رجایی را در اذهان مردم زنده كنید» ( همان،ص861)
به علاوه مصباح یزدی در آن ایام روش ناطق نوری برای رسیدن به اجماع میان اصولگرایان (نظرسنجی برای كاندیداهای اصولگرا و انتخاب فردی كه میزان آرای بالاتری دارد) را درحمایت احمدی نژاد رد کرد و گفت: «ما بنشینیم و ببینیم چه كسی برنده میشود، بعد اعلام كنیم كه ما هم از او حمایت میكنیم. آیا این اصولگرایی است؟! (ص 886)... بر اساس نظرسنجیها چه فرد یا تیمی بناست برنده شود، ما هم از او حمایت میكنیم؛ فكر میكنند كار درست و عاقلانه این است! اگر اینطور فكر میكنیم، تنها خیال میكنیم كار درستی میكنیم؛ اما مصداق این آیه شریفهایم: «قل هل ننبئكم بالاخسرین اعمالا» خاسرین هم نیستیم؛ اخسرین هستیم» (ص 852)
حتی می توان ریشه اعتماد به نفس احمدی نژاد در نسبت دادن کراماتی چون هاله نور به خود را در اعتماد به نفسی جست که آیت الله مصباح یزدی و روحانیون اطرافشان در عباراتی نظیر این عبارت به احمدی نژاد داده اند: «دیشب یكی از دوستان حاضر در جلسه نقل كرد؛ قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات به محضر یكی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود كه شخصی شب بیستوسوم ماه رمضان در حال احیا، پیش از نیمه شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود كه بلند شو برای احمدینژاد دعا كن، وجود مقدس ولیعصر(عج) دارند برای احمدینژاد دعا میكنند. میگویند من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلا او را نمیشناختم.» (883 – 882)
به علاوه بنا بر سخنانی که آیت الله مصباح یزدی در اولین دیدارشان با احمدی نژاد در موسسه امام خمینی قم پس از انتخاب او به ریاست جمهوری در سال 1384 بیان داشته اند (فیلم این سخنان در شبکه یوتیوب موجود است)، آ یت الله مصباح از احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور "محبوب و مردمی و مومن و متعهد" نام می برد و ازانتخاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری با عنوان انتخابی "مشحون به کرامات ومعجزات" که "شکر فراوان می طلبد" ، یاد می کند. به خاطر بیاوریم که رقیب اصلی احمدی نژاد در انتخابات گذشته آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و این سخنان آقای مصباح با در نظر گرفتن این مقایسه بسیار معنادار است. درآن سخنان دولت احمدی نژاد " نوید دهنده احیای اسلام" خوانده می شود و بر این مسئله تاکید می شود که آیت الله مصباح و شاگردانشان پس ازانتخاب احمدی نژاد امید آن یافته اند که زحماتشان "به بار بنشیند" و حال تکلیف سنگین تری دارند و اینکه همکاران موسسه امام خمینی ایشان درقم آماده هر نوع همکاری ، بدون هیچ چشم داشت و منت، با دولت نهم هستند.
این همکاری بی چشم داشت و منت در انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به عنوان مثال در فعالیت های تبلیغاتی تبلور یافت که شاگردان آقای مصباح برای احمدی نژاد انجام می دادند. چنانکه حتی به ادعای آقای محتشمی پور بودجه ای هم از طرف موسسه امام خمینی برای تبلیغات به نفع آقای احمدی نژاد در نظر گرفته شده بود. برای ذکر تنها یک نمونه از فعالیت های شاگردان آیت الله مصباح به نفع احمدی نژاد درروزهای مانده به انتخابات به خبری اشاره می شود که در قلم نیوز دو هفته قبل از انتخابات اخیرمنتشر شد. در خبر سایت قلم نیوز به تاریخ یکشنبه 10 خرداد 1388 آمده بود که حجت الاسلام شیخ الاسلامی از روحانیون وابسته به آیت الله مصباح یزدی جمعه شب مورخ 8/3/88 با حضور در خوابگاه مولوی که به خوابگاه کشاورزی هم معروف است، به تبلیغ احمدی نژاد پرداخت. وی در این سخنرانی ضمن متهم کردن اصلاح طلبان به وابستگی به کشورهای خارجی به شدت به مهندس میر حسین موسوی حمله کرده و سعی نموده با ارائه نمودارهایی به دفاع از عملکرد احمدی نژاد در چهارسال گذشته بپردازد." ( آیا عجیب نیست که نمودارهای حجت الاسلام شیخ الاسلامی ما را به یاد نمودارهای معروفی می اندازد که احمدی نژاد در مناظره با کروبی و موسوی در مورد بالا بودن وضعیت اقتصادی کشور در زمان ریاست جمهوری خود به مردم نشان می داد؟)
البته رابطه میان احمدی نژاد و مصباح به هیچ وجه یک طرفه نیست. در خبرها آمده بود که بودجه موسسه امام خمینی در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد چند برابر شد و به مقدار بسیار زیادی افزایش یافت. به علاوه احمدی نژاد به کرات به دفاع از مصباح و اندیشه های او پرداخته است که تنها به آخرین نمونه آنها فقط اشاره می کنم. احمدی نژاد در اظهارات خود در مناظره تلویزیونی با موسوی بدون آنکه نام مستقیمی از مصباح یزدی ببرد به دفاع از او پرداخت و به موسوی گفت:
....درزمان آقای خاتمی هم که معلوم بود، کسی مگر می توانست یک کلمه انتقاد کند ، همان علمایی که جنابعالی می فرمایید ، یکی شان یک اظهار نظری می کرد ، کاریکاتورشان را می کشیدند که ما بعد از ملی شدن نفت دیگر نداشتیم که کسی علیه علما کاریکاتور بکشد. ( متن مناظره موسوی- احمدی نژاد به نقل از همشهری آنلاین)
منظور احمدی نژاد از "علما" در اینجا آیت الله مصباح یزدی است. اشاره احمدی نژاد به کاریکاتوری است که سه هفته پیش از انتخابات مجلس ششم در بهمن ۱۳۷۸در یکی از روزنامه های اصلاح طلب چاپ شد و چون طرفداران آیت الله مصباح یزدی این کاریکاتور را اهانت به ایشان دانستند، در قم و دیگر شهرهای مذهبی سه روز تجمع کردند که به بازداشت 6 روزه کارکاتوریست یعنی نیک آهنگ کوثر انجامید. شایسته یاد آوری است که اینگونه تجمعات و اعتراضات بود که در نهایت منجر به استعفای مهاجرانی وزیر وقت ارشاد شد. جالب آنکه احمدی نژاد در مناظره با موسوی در مغالطه ای انتقاد روزنامه های اصلاح طلب از آیت الله مصباح را مصداق نبود آزادی برای علما و روحانیون در دوره آقای خاتمی می داند، حال آنکه بحث آزادی در نظریه سیاسی در مورد نسبت میان حکومت با مردم و جامعه مدنی مطرح می شود و نقد کردن یکی از علما از سوی روزنامه ها به معنای نبود آزادی بیان در یک جامعه نیست که اتفاقاً نبود امکان آن مصداق نفی آزادی بیان است.
قسمت پایانی
اگر تمام داده های بالا را جمع بندی کنیم و به آنها اندیشه سیاسی آیت الله مصباح در نفی جمهوریت را هم اضافه کنیم (که به این اندیشه در دو قسمت بعدی مقاله به طور مفصل اشاره خواهد شد) ، آیا نمیتوان انتظار داشت که خبر زیر که پنج روز مانده به انتخابات اخیر منتشر شد، قابل اعتماد و اعتنا باشد؟:
«جمعی از کارکنان وزارت کشور نيز روز يک شنبه با انتشارنامه ای سرگشاده با ابراز نگرانی نسبت به تغییر و دستکاری آرا مردم در ستاد انتخابات کشور هشدار دادند. در اين نامه که به امضاي جمعی از کارکنان وزارت کشور رسيده تاکید شده که "اهداف و برنامه ریزی در ستاد انتخابات کشور ، به طور آشکار و متقنی به سمت صیانت و سلامت از آراء مردم در انتخابات 22 خرداد 88 پیش نمی رود." آنها ....از "حکم شرعی برای تغيير آراء" خبر دادند. در بخشی از این نامه با پرده برداری از تلاشهای پشت پرده مقام های دولتی برای تغيير آراء آمده که "بعد از ریزش شدید آراء یکی از کاندیداها (محمود احمدی نژاد) و ناامیدی یارانش و نیز کاهش درصد آرای مشارالیه در نظر سنجی های معتبر دولتی دراوایل اردبهشت ماه سال جاری، یکی از آقایان اساتید حوزه و رئیس موسسه آموزشی در قم که اتفاقا زمانی مباحث فلسفه سیاسی را درنماز جمعه تهران مطرح می کردند، در جلسه محرمانه ای با تفسیر به رأی سوره بقره آیه 249 خواهان «تغییر آرا» به نفع کاندیدای اقلیت می شود و می گوید: "اگر کسی رئیس جمهور شود و ارزشهای اسلامی که اکنون در لبنان، فلسطین و ونزوئلا و دیگر نقاط جهان منتشر شده آسیب ببیند، رأی دادن به او جایز نیست و حرام است. هم خودمان نباید رای بدهیم و هم باید مردم را هوشیار کنیم که رای ندهند، ولا غیر. بر شما مسئولین انتخابات ، هر امری واجب است." (روزنامه اینترنتی روزآنلاین، ١٧ خرداد ١٣٨٨)»
باید پرسید آیا منطقی که مجوز شرعی حمله به هاشمی و ناطق نوری در مناظره تلویزیونی را به نام غیبت واجب و صیانت از اسلام را داده است، چرا ، لااقل بنا بر درصدی از احتمال، قادر نباشد مجوزشرعی جابجائی آراء مردم به نفع احمدی نژاد به نام صیانت از اسلام و نظام اسلامی را بدهد؟
جواب به این پرسش را به خوانندگان محترم وا می نهیم.
در قسمت های دوم و سوم این مقاله به بررسی جایگاه دموکراسی و جمهوریت، آزادی و رای مردم و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی آیت الله مصباح یزدی خواهم پرداخت.
پاورقی
(1) عطاالله مهاجرانی وزیر اسبق ارشاد دولت خاتمی هم در این یادداشت در وبلاگ خویش به این تحول اشاره کرده است.
به طور طبیعی به تدریج از روز انتخابات هر روز که می گذرد نوشته های بیش تری را در مورد این تغییر شگرف در نظام در وب سایت ها می بینیم.
لینک همین مطلب در وبگاه زمانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر