من مدتی است به این فکر می کنم که ما لازم است در بحث تجدد تفسیر خاص
خودمان را از مفهوم یونان، و به تبع آن مفاهیم شرق و غرب، ارائه دهیم.
مدرنیته در غرب برروی خوانش خاص اروپایی ها از تمدن یونان بنا شد. ما هم باید خوانش خودمان را از مدرنیته برساخت کنیم. طبیعتاً زندگی در ناحیه ای از ترکیه و آسیای صغیر که نام باستانی اش ایونیا
است هم در ایجاد این تفکر مهم بوده است. تفسیری که برای مدتها اروپایی ها
از مفهوم یونان و رابطه اش با تجدد ارائه داده اند مبتنی بر نوعی
اروپامحوری یک طرفه و گاهی آمیخته با تحریف است. در این میان داد و ستد
میان تمدن یونان باستان و نواحی شرقی اطرافش عمدتا کمرنگ می شود. در میان
ایرانیان از معدود کسانی که در مورد لزوم بازاندیشی در مورد مفهوم یونان
از منظر تجدد کار کرده فریدون آدمیت است در کتاب "تاریخ فکر، از سومر تا
یونان و روم". کتاب در نیمه اول دهه هفتاد شمسی منتشر شده است (بخشی اش در
دهه شصت نوشته شده)، ولی عجیب آنکه نظریه آن در فضای روشنفکری ایران اصلا
جدی گرفته نشده است و مورد شرح و نفد واقع نشده است.
پی نوشت- عکس در معبد آپولو، واقع در کلاروس در اطراف ازمیر گرفته شده است. معبد آپولوی کلاروس یکی از مراکز مهم کهانت در دنیای باستان است که در دوران رونقش زائرانی از نواحی مختلف خاورمیانه و ...برای زیارت و الهام بدانجا می آمده اند. از منظر دین شناسی تطبیقی هم تحقیقات فراوانی می توان در مقایسه ادیان یونانی و ادیان ایران باستان، و نیز اسلام، کرد.
پی نوشت- عکس در معبد آپولو، واقع در کلاروس در اطراف ازمیر گرفته شده است. معبد آپولوی کلاروس یکی از مراکز مهم کهانت در دنیای باستان است که در دوران رونقش زائرانی از نواحی مختلف خاورمیانه و ...برای زیارت و الهام بدانجا می آمده اند. از منظر دین شناسی تطبیقی هم تحقیقات فراوانی می توان در مقایسه ادیان یونانی و ادیان ایران باستان، و نیز اسلام، کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر