در این عالم 72 ملت میان ایرانیان که بسیاری در آن مدعی شده اند و هرکسی
برای خودش خصوصاً در فیسبوک علمی برپا کرده، به نظرم عقلانیت اولین و آخرین
معیار برای شناختن سره از ناسره است. به هر نحله ای که به هر بهانه ای
عقلانیت را زیر سئوال می برد باید مشکوک بود. من زمانی به عقلانیت همه
منتقدان وضع موجود خوشبین بودم ولی با تجربه فهمیدم که خوشبینی زیاد درست
نیست و حتی مضر است. امروز دیگر دین آن اتوریته سابق را میان ایرانیان،
لااقل میان تحصیل کرده ها، ندارد، و دیگر به راحتی نمی شود به نام
دین به عقل حمله کرد. ولی کم رونق شدن دین نباید چشم ما را بر عقل-ستیزی
سکولار ببندد. عقل-کوبی سکولار می تواند هم به نام اتوپیا و آرمانی رمانتیک
و خیالی و دست نیافتنی باشد، هم به نام ملیت برتر بودن، هم به نام زن یا
مرد بودن، و هم به اسم در اقلیت و مظلوم بودن، و هم به اسم مبارزه با
سرمایه داری یا طرفداری از آن، و یا به اسم طرفداری
از مردمی بودن و مخالفت با تخصص گرایی. نباید گول نقابهای سکولار ضدعقلی را که زیرکانه جزم اندیشی
را تبلیغ می کنند خورد. دگماتیسم سکولاری که لباس خوش خط و خال برتن کرده،
برتر از دگماتیسم دینی نیست، و حتی به خاطر فریبنده تر بودنش در شرایط کنونی
ایرانیان، خطرناک تر از اولی می نماید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر