برای کمک به پایان نامه آیدین در مورد محافظه کاری در انگلستان قدری ادموند
بورک (Edmud Burke) می خوانم، آنهم عمدتا بر اساس شرح فرانک گورمان (نثر
خود بورک، مثلا در "تاملاتی در انقلاب فرانسه" قدری ثقیل و قدیمی است و
بدون شرح خواندنش دشوار است). نقد عقلانیت فلسفی از سوی بورک برایم زیاد
جذاب نیست، و به نظرم باید آنرا در بستر زمانه اش و چون واکنشی از سر ترس
به فلاسفه روشنگری فهمید، ولی نقد بورک بر انقلاب فرانسه، و کلا
انقلابی گری، و طرفداری او از اصلاح بجای انقلاب، نکات جالب بسیاری
برای ما ایرانیان دارد. بورک در دوران انقلاب فرانسه می زیست، و یکی از
مهم ترین دغدغه هایش آن بود که انقلاب فرانسه به انگلستان سرایت نکند و
نظام پادشاهی و اریستوکراتیک انگلستان همچون فرانسه از میان برداشته نشود.
در این زمینه حتی نظرات افراطی داد و از جنگ با فرانسه دفاع کرد. بورک را
می توان یکی از پدران محافظه کاری جدید دانست که شاید متاخرترین نظریه
پرداز آن فون هایک بوده است. می دانیم محافظه کاران از اقتصاد آزاد دفاع می
کنند، و معتقدند بازار بدون دخالت دولت خود را تنظیم می کند و سامان می
دهد، و بر این اساس منتقد دولت رفاه و کلاً مداخله دولت در اقتصاد که از
سوی چپها توصیه می شود هستند.
قدری که اطلاعات محدود من در مورد انقلاب ها اجازه می دهد، شاید جز انقلاب آمریکا بقیه انقلابها (انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب ایران، چین، کوبا...) به نتیجه مطلوب خود نرسیدند. می دانیم در انقلاب فرانسه، بر خلاف تصور آرمانی که گاهی برخی از ما از آن در ذهن داریم، تعداد زیادی جانشان را از دست دادند. امروز هم تجربه وخیم کشورهای عربی پس از بهار عربی، خصوصا سوریه و مصر، پبش روی ماست.
شاید آنچه برای ایران مطلوب است نه اصلاح طلبی از نوع شل و ول و اصطلاحاً ماله کشی در چارچوب قانون اساسی موجود ایران، و نه انقلابی گری و به دنیال تغییرات بنیادی یک شبه بودن از نوع تجربه 57 است. باید به دنبال اصلاحات ساختاری و عمیق و در عین حال آرام بود. البته اینکه چنین اصلاحاتی در عمل چگونه می تواند رخ دهد را باید تحلیل گران سیاسی پاسخش را دهند، و پاسخش آسان نیست.
قدری که اطلاعات محدود من در مورد انقلاب ها اجازه می دهد، شاید جز انقلاب آمریکا بقیه انقلابها (انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب ایران، چین، کوبا...) به نتیجه مطلوب خود نرسیدند. می دانیم در انقلاب فرانسه، بر خلاف تصور آرمانی که گاهی برخی از ما از آن در ذهن داریم، تعداد زیادی جانشان را از دست دادند. امروز هم تجربه وخیم کشورهای عربی پس از بهار عربی، خصوصا سوریه و مصر، پبش روی ماست.
شاید آنچه برای ایران مطلوب است نه اصلاح طلبی از نوع شل و ول و اصطلاحاً ماله کشی در چارچوب قانون اساسی موجود ایران، و نه انقلابی گری و به دنیال تغییرات بنیادی یک شبه بودن از نوع تجربه 57 است. باید به دنبال اصلاحات ساختاری و عمیق و در عین حال آرام بود. البته اینکه چنین اصلاحاتی در عمل چگونه می تواند رخ دهد را باید تحلیل گران سیاسی پاسخش را دهند، و پاسخش آسان نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر