اگر کسی از ما تقضای گزافی داشت که برآوردنش به قیمت زیرپا گذاشتن برنامه
ها و پروژه های خود ما در زندگی باشد، آیا برآوردن آن تقاضا از نظر اخلاقی
رواست؟ پاسخ رالز خیر است. رالز چنان تقاضاهایی را یک ترجیح/تقاضای
نامشروع، یا یک تصور نامشروع از خیر (خیر یعنی چیزی که می خواهیم و به
دنبال آن هستیم) می نامد و معتقد است فایده گرایی ممکن است در مواردی به
غلط زیر پا گذاشتن پروژه های ما در زندگی برای پیش بردن پروژه های دیگران
را توجیه کند. این یکی از نقدهای رالز به فایده گرایی است.
"برای رالز، یکی از ویژگیهای اصلی حس عدالت انسانها آنست که "به علائقی [در دیگران] که برآوردن شان نقض عدالت را لازم می-دارد نباید بها داد"، و در نتیجه ترجیح ¬های نامشروع "نمی توانند در مطالبات [اخلاقی] ما از هم تاثیر بگذارد" (Rawls 1971:31, 450, 564). عدالت "تنها تصورات معینی از خیر را روا می داند، و تصوراتی از خیر که تعقیب ایشان اصول عدالت را نقض می کند را باید مطلقاً کنار گذاشت: یعنی نباید برای مطالبه تحقق مفاهیم نامشروع [از خیر] هرگز وزنی قائل شد". در اندیشه رالز با اجازه ندادن به ورود ترجیح های غیرمنصفانه در تصمیم در مورد عدالت اجتماعی، "مطالبات افراد را از تقاضاهای نامعقول سایرین مصون می داریم. در نقطه مقابل در فایده گرایی "هیچ محدودیتی از سر عدالت و حق بر مطالبه اهدافی که با برآوردن آنها قرار است کامیاب شویم، اِعمال نمی¬ شود" (Rawls 1982b: 184, 171n., 170, 182)."
ویل کیملیکا، فلسفه سیاسی معاصر، ص 42.
"برای رالز، یکی از ویژگیهای اصلی حس عدالت انسانها آنست که "به علائقی [در دیگران] که برآوردن شان نقض عدالت را لازم می-دارد نباید بها داد"، و در نتیجه ترجیح ¬های نامشروع "نمی توانند در مطالبات [اخلاقی] ما از هم تاثیر بگذارد" (Rawls 1971:31, 450, 564). عدالت "تنها تصورات معینی از خیر را روا می داند، و تصوراتی از خیر که تعقیب ایشان اصول عدالت را نقض می کند را باید مطلقاً کنار گذاشت: یعنی نباید برای مطالبه تحقق مفاهیم نامشروع [از خیر] هرگز وزنی قائل شد". در اندیشه رالز با اجازه ندادن به ورود ترجیح های غیرمنصفانه در تصمیم در مورد عدالت اجتماعی، "مطالبات افراد را از تقاضاهای نامعقول سایرین مصون می داریم. در نقطه مقابل در فایده گرایی "هیچ محدودیتی از سر عدالت و حق بر مطالبه اهدافی که با برآوردن آنها قرار است کامیاب شویم، اِعمال نمی¬ شود" (Rawls 1982b: 184, 171n., 170, 182)."
ویل کیملیکا، فلسفه سیاسی معاصر، ص 42.
صفحه فیسبوک ساغشکی
پاسخحذفhttps://www.facebook.com/mehray.sagheshki