ادراکات اعتباری و فلسفه سیاسی
این
روزها دارم نظریه ادراکات اعتباری محمدحسین طباطبایی (علامه) را می خوانم.
بهترین جایی که می شود این نظریه را سراغ گرفت مقاله ششم کتاب اصول فلسفه و
بخشهایی از تفسیر المیزان (به خصوص در تفسیر آیاتی از سوره های بقره و آل
عمران) است.
دارم فکر می کنم می شود از این نظریه نوعی فلسفه سیاسی درآورد
یا نه. این نظریه پتانسیلهایی دارد که مهم اند. از دهه هشتاد به بعد
توجهی به این نظریه در میان برخی علوم انسانی کارها در ایران آغاز شده و من
خودم اخیراً (از noormags) حدود بیست مقاله فارسی در مورد ادراکات اعتباری
دانلود کردم که البته کیفیت همه شان طبیعتا یکسان نیست. در میان روحانیون و
درس خوانده های قم حجه الاسلام احمدرضا یزدانی مقدم در مورد تبعات سیاسی این
نظریه پژوهش کرده که آثارش برای ورود به بحث و منبع شناسی بسیار خوب است. به عنوان مثال بنگرید به مقاله "مردم سالاری دینی در پرتو نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی". اگر تلاش برای پیوند میان نظریه مبهم مردم سالاری دینی با ادراکات اعتباری وجود نمی داشت این مقاله قوی تر هم می شد. محمد فارابی مقاله ای نوشته با عنوان "ارزش عدالت: تاملی در نظریه عدالت علامه طباطبایی و نقد استاد مطهری بر آن" و در
آن نقد مطهری بر نگاه طباطبایی به عدالت که بر مفهوم استخدام مبتنی است
نوشته که خواندنی است. مطهری منتقد خوبی بر نظریه طباطبایی است و نقدش رگه
های ضعیف کانتی هم دارد، ولی هیچ جایگزینی منسجم در برابر مفهوم عدالت
طباطبایی که مبتنی بر ادراکات اعتباری است ارائه نمی دهد. طباطبایی ذهن
فلسفی بسیار منسجمی داشته، و به نظرم اگر امکان این را می داشت که به یکی
از زبانهای اروپایی مسلط شود و فلسفه های جدید را از متون دسته اول و جدی
بخواند، به فیلسوفی در کلاس جهانی بدل شود.
من هنوز یک تحقیق راضی کننده در مورد تبعات سیاسی نظریه ادراکات اعتباری و نسبت آن با نظریه دموکراتیک جدید ندیده ام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر