۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

آیا تداوم تعلیق حساب‌های کاربری دونالد ترامپ در شبکه‌های اجتماعی اخلاقی است؟

 

این یادداشت قرار است به این پرسش بپردازد: آیا تداوم تعلیق حساب‌های کاربری دونالد ترامپ در شبکه‌های اجتماعی اخلاقی است؟

پیشینه پرسش از این قرار است: در حمله به ساختمان کنگره در پنجم و ششم ژانویه و اتفاقات رخ داده بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، فیسبوک حساب کاربری دونالد ترامپ را به دلیل تحریک خشونت معلق کرد. در آن حملات صدها طرفدار دونالد ترامپ، هنگامی که کنگره آمریکا قصد داشت پیروزی جو بایدن را در انتخابات تائید کند، به ساختمان کنگره حمله کردند؛ حمله ای که در تاریخ معاصر آمریکا بی‌سابقه بود و طی آن پنج نفر جان خود را از دست دادند.

فیسبوک در واکنش به این اقدام ابتدا یک روز حساب کاربری ترامپ در این شبکه اجتماعی را معلق کرد و سپس آنرا به صورت نامحدود معلق کرد. حساب کاربری آقای ترامپ در توییتر و یوتیوب هم به صورت جداگانه معلق شده است.

این اقدام که اخیرا در نهاد ناظر فیسبوک تایید شده با واکنش شدید دونالد ترامپ روبرو است. رئیس‌جمهور آمریکا در بیانیه‌ای که در سایت جدید التاسیس خود (که از قضا در طراحی شبیه یک توییتر یک نفره است!) تداوم این وضعیت را مغایر با اصل آزادی بیان دانسته و نوشته است: «آنچه فیسبوک، توییتر و گوگل انجام داده‌اند تمام مایه شرمساری و فضاحت برای کشور است. آزادی بیان از رئیس جمهوری [قبلی] آمریکا گرفته شده چون دیوانه‌های چپ افراطی از حقیقت می‌ترسند. حقیقت به هر حال آشکار می‌شود. بزرگتر و قوی‌تر از قبل...این شرکت‌های فاسد سوشیال مدیا باید در برابر این اقدام خود هزینه سیاسی بدهند.»

 


اصرار ترامپ در نپذیرفتن نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری

از یادداشت‌های ترامپ در وبسایتش برمی‌آید که او هنوز نتیجه انتخابات را قبول ندارد و تلویحا خود را همچنان رئیس‌جمهور آمریکا می‌داند (مثلا وبسایت ترامپ از لقب قبلی در توصیف او به عنوان رئیس‌جمهور استفاده نمی‌کند.)

اصرار ترامپ در نپذیرفتن نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری البته امری نیست که بتوان آنرا حتی از منظری محافظه‌کار تایید کرد. نه تنها همه دمکرات‌ها بسیاری سناتورهای ارشد حزب جمهوریخواه هم با این اقدام او مخالف هستند که در شرایط حاضر شاید معروف‌ترین آنها لیز چنی، دختر بزرگ دیک چنی معاون اول جورج بوش پسر در سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹، و نماینده وایومینگ در کنگره باشد. خانم چنی در مقاله‌ای که در نقد ترامپ در نشریه واشنگتن‌پست منتشر کرد، ترامپ را دچار کیش شخصیت خواند و از منظری جمهوری‌خواهانه خواستار احترام به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری، نظام دموکراسی و رای‌گیری آمریکا و حکومت قانون در این کشور شد. امری که ترامپ را خوش نیامد و سبب شد او در وبسایت مورد بحث خود لیز چنی را فاقد هرگونه صلاحیتی در رهبری حزب جمهوریخواه بداند.

 

حکم «دادگاه عالی» فیسبوک و اینستاگرام

مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیسبوک، در ادامه فشارها از سوی هردو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات بر این شبکه‌ی اجتماعی بسیار قدرتمند برای پاسخگویی، نهاد ناظری (Oversight Board) بر دو شبکه اجتماعی ذیل مدیریت خودش یعنی فیسبوک و اینستاگرام تاسیس کرده که می‌توان به آن عنوان «دادگاه عالی فیسبوک و اینستاگرام» یاد کرد. وظیفه این نهاد دادن مشورت به زاکربرگ برای داوری درباره تصمیم‌های جنجال‌برانگیز در این دو شبکه اجتماعی است. تشکیل این نهاد ناظر را باید به فال نیک گرفت، خصوصا اگر مدیریت فیسبوک خود را ملزم به پیروی از تصمیمات آن بداند و در انتخاب اعضای آن در درازمدت گرایش‌های مختلف اجتماعی و سیاسی را در نظر آورد. این نهاد ناظر در حال حاضر بیست عضو بین‌المللی دارد که بسیاری  از آنها حقوقدان یا وکیل یا دارای سابقه روزنامه‌مگاری هستند، از جمله مایکل مک کونل، استاد حقوق قانون اساسی در دانشگاه استانفورد که تخصص اش در زمینه آزادی بیان و آزادی دین است. هله تورنینگ-اشمیت، نخستین نخست‌وزیر زن در تاریخ دانمارک که در فاصله سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ در این کشور در راس دولت بود؛ نگهت داد، فعال حقوق بشر و اکتیویست پاکستانی در زمینه آزادی در فضای مجازی و افراد دیگری از آمریکا، آسیا و غیره...

مدیریت فیسبوک در استعلامی از این نهاد ناظر تاسیس شده بدست خودش ایندو سئوال را پرسیده بود:

«با در نظر گرفتن ارزش‌های [شرکت] فیسبوک، به ویژه تعهد آن به صدادادن [به افراد مختلف] و همینطور امنیت، آیا تصمیم مقرره ۷ ژانویه ۲۰۲۱ فیسبوک که بر اساس آن دسترسی دونالد ترامپ برای ارسال محتوا در فیسبوک و اینستاگرام برای مدت زمانی نامعلوم ممنوع شد، تصمیم درستی بود؟» جز موضوع درستی یا نادرستی تعلیق نامحدود حساب کاربری ترامپ، مدیریت فیسبوک همچنین از این دادگاه عالی مشاهدات و توصیه‌هایش در مورد بستن حساب کاربری «زمانی که کاربر یک رهبر سیاسی است» را جویا شد.

پاسخ نهاد نظارتی به این استعلام اخیرا منتشر شد که مورد واکنش ترامپ قرار گرفت. نهاد ناظر فیسبوک در گزارش خویش پس از اشاره به ماجرای حمله به کنگره و پیام تحریک‌آمیز ترامپ در ۶ ام ژانویه خطاب به هوادارانش که در این شبکه اجتماعی منتشر شد، حکم اولیه تعلیق حساب کاربری ترامپ با قیودی تایید شده و آمده است:

«با توجه به جدی بودن تخلفات [ترامپ و هوادارانش] و خطر مستمر خشونت، فیسبوک در تعلیق حساب های آقای ترامپ در ۶ ژانویه و تمدید آن تعلیق در ۷ ام ژانویه درست (justified) عمل کرده است. با اینحال فیسبوک مجاز نیست که یک کاربر را برای مدتی نامشخصی و نامحدود از این شبکه دور نگه دارد، آنهم بدون آنکه هیچ معیاری بدهد در مورد اینکه کی و چگونه حساب کاربری مزبور دوباره باز خواهد شد.» دراین حکم از تعلیق «نامحدود» حساب کاربری دونالد ترامپ انتقاد شده است.

منطق این حکم در نظر نگارنده است: مجازات هرجرمی باید متناسب باشد. بستن کامل حساب یک کاربر به مثابه قتل مجازی اوست و چنین تصمیمی جز در موارد استثنایی نباید مجاز باشد.

 

«اصل ضرر» جان استوارت میل و تعلیق «محدود» حساب کاربری دونالد ترامپ

نتیجه آنکه تعلیق نامحدود حساب‌های کاربری دونالد ترامپ در شبکه‌های اجتماعی بسیار بعید است که از نظر اخلاقی قابل دفاع باشد. بگذارید با تکیه بر اندیشه جان استوارت میل، فیلسوف لیبرال بریتانیایی قرن نوزدهم، پاسخ توضیح دهیم.

جان استوارت میل در رساله‌ی درباره ی آزادی (On Liberty) با تکیه بر مفهوم ضرر، درصدد ارائه‌ معیاری برای محدود کردن دایره‌ی دخالت دولت و قدرت‌های ماورای قدرت فرد (که در بحث ما شرکت‌های بزرگ حوزه‌ی فناوری مصادیق آن هستند) در آزادی‌های شهروندان و از جمله آزادی بیان ایشان است. معیار میل در مورد محدودیت آزادی با عنوان «اصل ضرر» (harm principle) شناخته می‌شود. میل و کلا لیبرال‌ها دلنگران تهدید/تحدید آزادی های فردی و سیطره خودکامگی به بهانه‌های مختلف هستند. در لیبرالیسم آزادی در صدر ارزش‌هایی است که دولت‌ها باید پاسبان آن باشند و هیچ نهاد حاکمیتی و حتی عرف و خواست اکثریت هم مجاز نیست آزادی‌های مدنی را محدود کند. خودآیینی و خودشکوفایی فردی ارزشی محوری در لیبرالیسم میل است که وجود آن منوط به وجود آزادی‌های مختلف و بطور مشخص آزادی بیان است. میل در رساله‌ی درباره ي آزادی به نقد «دیکتاتوری افکار عمومی» یا استبداد اکثریت هم می‌پردازد و از آنچه از آن با تعبیر «پلیس اخلاقی» (moral police) یاد می‌کند (فشار اجتماعی بر روشنفکران دگراندیش)، به شدت انتقاد می کند.

با اینحال میل و لیبرال‌ها آزادی را هم بدون قید نمی‌دانند. قیود آزادی در اصل ضرر اینگونه صورت‌بندی شده است؛ آنطور که میل در درباره‌ی آزادی می‌نویسد: «تنها هدفی که بر اساس آن می‌توان بحق و بجا بر خلاف خواست و اراده‌ی فردی اعضای یک جامعه متمدن اعمال قدرت کرد، ممانعت از آسیب رساندن به دیگران است.» (Mill, On Liberty, Yale University Press, 2003, p.80)

به نظر میل تنها خط قرمز آزادی بیان، آسیب رساندن و ضرر به دیگران است و افراد تا وقتی که اضرار و ضرری متوجه دیگران نسازند، به بیان هر اعتقادی مجازند، حتی اگر آن عقیده در نظر اکثریت جامعه نابخردانه، نادرست و یا حتی غیراخلاقی جلوه کند. (در مورد میل منبع بسیار است. به عنوان نمونه بنگرید به مقاله: محسن جوادی و محمد حسینی، «جان استوارت میل و یگانه اصل محدود کننده‌ آزادی»، علوم سیاسی، تابستان ۱۳۹۶، صص. ۱۱۴- ۱۰۹؛ نقل قول بالا از میل برگرفته از این منبع است.)

 

نتیجه‌گیری

برخی محافظه کاران در آمریکا می گویند شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی بزرگ همچون توییتر و فیسبوک گرایش به چپ از نوع رادیکال دارند و همین ایشان را به سانسور محتوای شبکه‌های اجتماعی به نفع اقلیت‌ها و طرفداران سیاست‌ورزی هویتی متمایل می‌کند. اثبات این مسئله خود محتاج مطالعه مستقل آماری است و انجامش هم پیچیده است و آسان نیست. با اینحال بر اساس مشاهده‌ی دم دستی شاید بشود گفت وجود شخص دونالد ترامپ در شبکه‌های اجتماعی نوعی توازن میان صداهای محافظه‌کار و چپ هویت‌طلب ایجاد کرده بود، با ممنوع کردن نامحدود دونالد ترامپ به نوعی کفه به نفع مخالفین محافظه‌کاران در این رسانه اجتماعی سنگین خواهد شد که احتمالا با موازین انصاف و بیطرفی سیاسی که این شبکه‌ها لازم است بدان پایبند باشند سازگار نیست.

به بیان دیگر با در نظر گرفتن اینکه ترامپ در انتخابات گذشته هفتاد و چهار میلیون رای (در برابر هشتاد و یک میلیون رای نهایی بایدن) کسب کرد و با اختلاف نسبتا کمی نتیجه را به جو بایدن باخت، بستن صدای او در رسانه‌های اجتماعی به نوعی بستن و سرکوب صدای میلیونها نفری محسوب می‌شود که به هر دلیلی به ترامپ رای داده‌اند و در رسانه‌های اجتماعی ترامپ صدای آنهاست. یعنی خاموش کردن این صدا توجیه اخلاقی ندارد، فارغ از اینکه ما به طور شخصی با دیدگاههای ترامپ موافق باشیم یا نه.

از سوی دیگر نپذیرفتن نابخردانه نتیجه انتخابات از سوی ترامپ، چنانکه توضیح دادیم از نظر خود محافظه‌کاران آمریکا هم نوعی لج‌بازی محسوب می‌شود که پایه‌های دموکراسی آمریکا و نظام رای‌گیری چندقرنی این کشور را زیر سئوال می‌برد و امری نیست که بشود از منظری لیبرال-دموکراتیک و قانون اساسی‌گرا در مورد آن کوتاه آمد یا در موردش عقب‌نشینی کرد. چه ترامپ خوشش بیاید یا نه، جو بایدن رئيس‌جمهور قانونی و مشروع ایالات متحده است و با اختلاف چند میلیون رای او را در انتخابات برده است.

شهود اخلاقی ما می‌گوید شبکه‌های اجتماعی و غول‌های اینترنتی همچون توییتر و فیسبوک و اینستاگرام باید به حوزه عمومی پاسخگو و از نظر سیاسی بی‌طرف باشند و نمی‌شود با گفتن اینکه این شرکت‌ها خصوصی هستند آنها را از پاسخگویی به خیر عمومی معاف دانست. از اصل ضرر جان استوارت میل هم می‌شود برای توجیه این مدعا سود جست.  جانبداری ولو کوچک در مدیریت شبکه‌های اجتماعی بزرگی چون توییتر و فیسبوک فضای بحث و گفتگو در این شبکه‌ها را تا حد زیادی تضعیف می‌کند. از قضا تاسیس نهار ناظر یا همان دادگاه عالی فیسبوک را می‌شود اقدامی مثبت در راستای پاسخگویی دانست، البته اگر مدیران این شبکه‌های اجتماعی قدرتمند به تصمیم‌های این نهادهای مستقل پایبند باشند و و سازوکاری برای مستقل و فراجناحی ماندن ترکیب آنها در آینده تعریف کنند.

 

 توضیح: این یادداشت پیشتر درایندیپندنت فارسی منتشر شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر