۱۳۹۲ آبان ۱۳, دوشنبه

نگاه غزالی به تن

از یکی از سخنرانی های از عبدالکریم سروش شنیده بودم که غزالی معتقد است یا ازدواج نکنید یا اگر ازدواج می کنید با زشترویان ازدواج کنید که در غیر اینصورت خدا شما را در آن جهان از ماهرویان بهشتی محروم می کند (نقل به مضمون). بعدها در مقدمه کتاب "امتناع تفکر در اندیشه دینی" آرامش دوستدار هم دیدم غزالی در کیمیای سعادت زنان را از پوشیدن چادر و نقاب سفید نهی کرده است. غزالی می گوید گرچه چادر و نقاب سفید زنان از بی حجابی بهتر است، ولی چون باعث حرکت شهوت در مردان می شود "پس حرام است بر زنان به چادر سپید و روی بند پاکیزه" (کیمیای سعادت، 1333، به اهتمام احمد آرام،ص 470؛ به نقل از ص 49 کتاب دوستدار).


سروش نگاه همدلانه تری به غزالی دارد، ولی دوستدار معتقد است غزالی در پی آن است که مخاطبانش را به "ماشینی مذهبی" بدل کند. چه با نظر دوستدار موافق باشیم و چه با نگاه سروش به غزالی همدل باشیم، نگاه غزالی به تن واقعا مرا دچار حیرت می کند. به نظرم کسی اگر آموزه های غزالی در مورد تن را بکار بنندد (همانگونه که در تاریخ فرهنگ ما بسیاری کمابیش چنین کرده اند. همانگونه که امروز برخی مذهبی های ما کمابیش چنان می کنند)، آسیبهای روانی به خودش خواهد زد. بر اساس روانشانسی جدید به خوبی می توان نگاه غزالی به تن را تحلیل انتقادی کرد. با این حال حسن غزالی آنست که از کسانی است که در تاریخ اندیشه ما در مورد تن سکوت نکرده است و دیدگاهش را با صراحت یا حتی تفصیل بیان کرده است. به نظرم جای یک تحقیق عمیق در مورد مفهوم تن در آثار غزالی، مشخصا به گمانم احیا علوم الدین و کیمیای سعادت، است. چنان موضوعی شایستگی آن را دارد که به عنوان یک تز دکتری موضوع پژوهش قرار گیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر