بازار انتخابات داغ شده و طبیعتا تحریمی ها هم فعالانه به میدان آمده اند. به نظرم ولایتمداران طرفدار حکومت اسلامی بیشتر از
برخی از دوستان تحریمی متوجه نزدیک بودن خط موسوی و هاشمی در
وضعیت کنونی (یعنی خصوصا از زمان انتخابات 88 به این سو و شکل گیری جنبش سبز) و خطر نامزدی هاشمی رفسنجانی برای بنیادگرایی جمهوری اسلامی
هستند. این سخنان حداد عادل و این نظرات قالیباف نمونه اش.
این سخنان دکتر هودشتیان در این مقاله با عنوان اثرات تخريبی شرکت آقای رفسنجانی در انتخابات رياست جمهوری
در دفاع از تحریم که «شرکت رفسنجانی تنوری را داغ میکند تا از پس آن رژيم بتواند آش خود را بپزد. مهندسی اين انتخابات بسيار سهلتر از انتخابات ۱۳۸۸ خواهد بود. شکست رفسنجانی در انتخابات قطعی است.» به نظرم مصداق بارز آنچیزی است که فلاسفه نظریه پردازی دور از واقعیت و در خلا یا armchair theorizing می خوانندش. یکی نیست بپرسد ایشان بر اساس کدام داده های تجربی و آمپریک و بر اساس بررسی کدام وضعیت داخل کشور ایشان به این نتیجه ها رسیده اند؟ متاسفانه هستند عده دیگری که از این قبیل استدلالهای بدون تکیه بر مشاهدات واقع بینانه سعی می کنند کاندیداتوری هاشمی را زیر سئوال ببرند. آقای بابک داد در مقاله دیگری در گویانیوز نوشته اند «جامعه يکباره با خبر نامزدی آقای هاشمی، آچمز شده و برخی از دوستان در يک عجله و بدون تحليل و تأمل، وارد همان بازيی شده اند که حکومت می خواهد.»
من می پرسم ما که بازی حکومت زیاد دیده ایم، ولی نه این مدلی اش را. این چه جور بازی حکومت است که همه اصولگرایان در مواجهه با آن ترس بسیار شدید برشان داشته، و اینقدر دستپاچه شده اند؟ من که بر اساس مشاهداتم معتقدم این اصولگرایان هستند که آچمز شده اند نه جامعه. مستندات تجربی آقایان هودشتیان و داد و کسانی که مانند آنها فکر می کنند برای نظراتشان چیست؟
این سخنان دکتر هودشتیان در این مقاله با عنوان اثرات تخريبی شرکت آقای رفسنجانی در انتخابات رياست جمهوری
در دفاع از تحریم که «شرکت رفسنجانی تنوری را داغ میکند تا از پس آن رژيم بتواند آش خود را بپزد. مهندسی اين انتخابات بسيار سهلتر از انتخابات ۱۳۸۸ خواهد بود. شکست رفسنجانی در انتخابات قطعی است.» به نظرم مصداق بارز آنچیزی است که فلاسفه نظریه پردازی دور از واقعیت و در خلا یا armchair theorizing می خوانندش. یکی نیست بپرسد ایشان بر اساس کدام داده های تجربی و آمپریک و بر اساس بررسی کدام وضعیت داخل کشور ایشان به این نتیجه ها رسیده اند؟ متاسفانه هستند عده دیگری که از این قبیل استدلالهای بدون تکیه بر مشاهدات واقع بینانه سعی می کنند کاندیداتوری هاشمی را زیر سئوال ببرند. آقای بابک داد در مقاله دیگری در گویانیوز نوشته اند «جامعه يکباره با خبر نامزدی آقای هاشمی، آچمز شده و برخی از دوستان در يک عجله و بدون تحليل و تأمل، وارد همان بازيی شده اند که حکومت می خواهد.»
من می پرسم ما که بازی حکومت زیاد دیده ایم، ولی نه این مدلی اش را. این چه جور بازی حکومت است که همه اصولگرایان در مواجهه با آن ترس بسیار شدید برشان داشته، و اینقدر دستپاچه شده اند؟ من که بر اساس مشاهداتم معتقدم این اصولگرایان هستند که آچمز شده اند نه جامعه. مستندات تجربی آقایان هودشتیان و داد و کسانی که مانند آنها فکر می کنند برای نظراتشان چیست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر