وقتی بحث لزوم
طرح اصلاح قانون اساسی به عنوان یکی از شعارهای اساسی اصلاح طلبی مطرح می شود،
جواب داده می شود که چنان شعاری باعث ریزش نیروهای هوادار تغییر میشود و در نتیجه
مصلحت نیست. دوست خوبم علی هنری که هوادار چنان نگاهی است در جلسه اتحاد جمهوریخواهان در پاسخ به
سخنان حسن شریعتمداری
که او هم از مدافعان لزوم تغییر قانون اساسی برای تغییرات موثر است، این اشکال را به
نحوی بسیار خوب صورتبندی کرده است:
"وقتی
تغییر را امکان ناپذیر می کنیم، مشکلات بروز می کند. وقتی قانون اساسی مانع عمده
و اولیه ارزیابی می شود، برخی لایه های اجتماعی ممکن است کناره گیرند. جامعه باید
انگیزه اقدام داشته باشد و احساس موثر بودن فردی و کنش جمعی داشته باشد....صحبت از
دموکراتیزاسیون که ملموس و نزدیک است باید جایگزین بحث دموکراسی و طرح افق های دور
و غیرملموس شود".
پاسخ من به اشکال فوق از قرار زیر است. دغدغه عدم ریزش نیروها به خاطر متهم
شده به فراتر رفتن از قانون اساسی و براندازی از سوی حکومت مهم است، ولی راه غلبه
بر این دغدغه بازی کردن با توپ حریف و منع بحث در مورد قانون اساسی، چنانکه حکومت
هم چنین امری را می خواهد، نیست.
راهش آنست
که سلاح سرکوب هرگونه اقدام برای اصلاح قانون اساسی به نام براندازی را از حکومت
بگیریم. برای اینکار هم بجای اجتناب از بحث و یا تابو ساختن آن، باید بحث علمی و عمیق در مورد مشکلات
قانون اساسی موجود جمهوری اسلامی و روشهای ممکن برای اصلاح آن را در جامعه مطرح
کنیم تا با گسترش فهم درست در این زمینه بجای برداشتهای آمیخته با توهم و ترس، ترس
مردم از هراسی که حکومت از واژه «اصلاح قانون اساسی» درست کرده کم شود و جایش را
نگاه علمی و عاقلانه و واقع بینانه بگیرد. اگر تابوی بحث اصلاح قانون اساسی شکسته
شود، هزینه طرفداری از آنهم هم پایین تر می آید. در هیچ کدام از
کشورهای دنیا هم اصلاح قانون اساسی تابو نیست. مثلا در ترکیه یکی از بحث های روز
اصلاح قانون اساسی است . (اتفاقا یکی از ابعاد این تغییرطلبی مطالبه کردهاست.
فعالان سیاسی کرد مایلند کلمه کرد هم در قانون اساسی ترکیه وارد شود و میان ترکیه
ای و ترک بودن فرق داده شود. می گویند کردها اولی هستند، دومی نه(
در بحث اصلاح قانون اساسی ظاهراً احمدی نژاد تابوشکن تر از اصلاح طلبان است. به این سخنان او در همایش قانون اساسی بنگرید:
"در نظام
اجتماعی ما مهمترین رکن و نهاد، خود قانون اساسی است و از قانون اساسی مهمتر
نداریم....این حرف به معنای آن نیست
که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد. خیر....در دورههایی
از زمان براساس تجربیات، دانش، پیشرفت و کمال جامعه حتماً باید اصلاحاتی انجام
دهیم..... این ایراد
اساسی به واضعان قانون اساسی نیست، چون آن کسانی که قانون اساسی را وضع کردند،
نوعاً – بلکه همة آنها- فاقد تجربة حکومتداری و زمامداری بودند و در شرایط قبل از
پیروزی انقلاب فرصتی در اختیارشان نبود. بنابراین نواقص طبیعی است. حتی اگر این مسئله هم
نباشد - بالاخره جامعه در حال کمال و مناسبات در حال تغییر است - وقتی ما به سطح
بالاتری منتقل شدیم، نیازمند تنظیم مجدد هستیم".
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر