نوشتن پایان نامه تمام شد و هفته گذشته آنرا تحویل دانشگاه در رم دادم. جمعش شد 225 صفحه (بدون خلاصه 27 صفحه ای که ازش تهیه کرده ام). عنوانش هست "لیبرالیسم سیاسی برای کشورهای مسلمان" .منظور از لیبرالیسم سیاسی نظریه سیاسی جان رالز متاخر است. در رساله کوشیده ام قرائت خودم را از رالز ارائه دهم: قرائتی که در آن بر ارتباط و پیوستگی میان رالز متقدم (نظریه عدالت) و رالز متاخر (لیبرالیسم سیاسی و قانون مردمان[ملل]) تاکید شود. کوشیده ام رالز را به گونه ای بخوانم که از دل آن فرمولی برای دموکراسی برای کشورهای مسلمان نشینی چون ایران دربیاید. مهم ترین دستاورد رالز متقدم نظریه او در مورد عدالت اجتماعی است. در فهم من ، برخلاف برخی تفسیرهای رایج از لیبرالیسم سیاسی، دغدغه عدالت اجتماعی در لیبرالیسم سیاسی هم حفظ شده است. به علاوه نسبت دین و دموکراسی جایگاه مهمی در رالز متاخر دارد که آن هم به نظرم کاملا برای فضای ایران، به خصوص در موقعیت پسا جمهوری اسلامی، سودمند است.
پایان نامه 5 فصل دارد. فصل اول که یکی از طولانی ترین فصل های تز است در واقع مقدمه ای بر کل بحث است. در آن کوشیده ام از موجه بودن سئوال مطروحه در تز، بعنی انطباق لیبرالیسم سیاسی بر کشورهای مسلمان، دفاع کنم. به علاوه کوشیده ام به 5 تا از رایج ترین اشکالات بر تحقیقی مانند این پایان نامه پاسخ دهم. در فصل اول مروری مختصر کرده ام بر مهم ترین مباحثی که تابحال در مورد لیبرالیسم سیاسی و اسلام به زبان انگلیسی منتشر شده. به طور مشخص برخی اندیشه های آندرو مارچ و محمد فاضل را بررسی و نقد کرده ام. (در تورنتو محمد فاضل دوره ای استاد خود من نیز بود. پایان نامه را برایش فرستادم. جالب است بدانم واکنش اش چیست)
به جز فصل اول پایان نامه دو قسمت دارد. این تقسیم بندی تئوری به دوبخش با الهام از خود رالز در نظریه عدالت و لیبرالیسم سیاسی صورت گرفته است. فصل های دو و سوم در مورد توجیه (justification)هستند. فصل های چهارم و پنجم در مورد ثبات(stability). رالز معتقد است چگونگی ثبات یک سیستم دموکراتیک از بحث های مهمی است که فیلسوفان سیاسی کمتر بطور صریح بدان پرداخته اند.
فصل دوم در مورد موازنه تاملی (reflective equlibrium) است. فصل سوم در مورد برساخت گرائی سیاسی (political constructivism) است. در فصل دوم و سوم (بخش اول تز بدون در نظر گرفتن فصل اول) کوشیده ام نشان دهم روش توجیه عدالت چون انصاف در رالز متاخر تا اندازه زیادی جهانشمول است و برخلاف تفسیر رایج محدود به کشورهای غربی با تجریه دموکراسی طولانی مدت نیست. فصل چهارم در مورد اجماع همپوشان به عنوان مهم ترین ایده رالز در بحث ثبات است. در این فصل استدلال کرده ام بر خلاف تفسیر رایج رالز نقش فهم دموکراتیک از دین را هم در ثبات یک سیستم دموکراتیک جدی می گیرد، و این به خصوص با تاکید بر مدلی از توجیه در اندیشه رالز متاخر که می توان آنرا "اخلاق توجیهی" (justificatory ethics)(یا حدس و بیانdecleration and conjecture) نامید، واضح می شود.
در فصل پنج، به عنوان مصداق و نمونه ای از بحث اخلاق توجیهی اسلامی به نفع دموکراسی، اندیشه سیاسی مهدی حائری را بررسی کرده ام. در کتاب حکمت و حکومت مهدی حائری یزدی تقریری از نظریه قرارداد اجتماعی ارائه می دهد که برخواسته از سنت فلسفه و فقه اسلامی است. استدلال بر اساس فلسفه و فقه اسلامی به نفع دموکراسی قسمتی از نظریه ثبات یک سیستم دموکراتیک مبتنی بر عدالت چون انصاف در کشوری مسلمان نشین مانند ایران است.
به توصیه دوست عزیزم دکتر علی فنائی در ذهنم هست پایان نامه را به فارسی هم در ماههای آتی ترجمه کنم. اگر خدا و خلق بخواهند و بتوانیم کمر همتی ببندیم، فکر کنم در عرض 3-4 ماه بشود به فارسی برگردانمش. البته اگر این کار صورت بگیرد محتملا نسخه فارسی قدری مفصل تر از نسخه انگلیسی (اصل تز) خواهد بود.
پایان نامه 5 فصل دارد. فصل اول که یکی از طولانی ترین فصل های تز است در واقع مقدمه ای بر کل بحث است. در آن کوشیده ام از موجه بودن سئوال مطروحه در تز، بعنی انطباق لیبرالیسم سیاسی بر کشورهای مسلمان، دفاع کنم. به علاوه کوشیده ام به 5 تا از رایج ترین اشکالات بر تحقیقی مانند این پایان نامه پاسخ دهم. در فصل اول مروری مختصر کرده ام بر مهم ترین مباحثی که تابحال در مورد لیبرالیسم سیاسی و اسلام به زبان انگلیسی منتشر شده. به طور مشخص برخی اندیشه های آندرو مارچ و محمد فاضل را بررسی و نقد کرده ام. (در تورنتو محمد فاضل دوره ای استاد خود من نیز بود. پایان نامه را برایش فرستادم. جالب است بدانم واکنش اش چیست)
به جز فصل اول پایان نامه دو قسمت دارد. این تقسیم بندی تئوری به دوبخش با الهام از خود رالز در نظریه عدالت و لیبرالیسم سیاسی صورت گرفته است. فصل های دو و سوم در مورد توجیه (justification)هستند. فصل های چهارم و پنجم در مورد ثبات(stability). رالز معتقد است چگونگی ثبات یک سیستم دموکراتیک از بحث های مهمی است که فیلسوفان سیاسی کمتر بطور صریح بدان پرداخته اند.
فصل دوم در مورد موازنه تاملی (reflective equlibrium) است. فصل سوم در مورد برساخت گرائی سیاسی (political constructivism) است. در فصل دوم و سوم (بخش اول تز بدون در نظر گرفتن فصل اول) کوشیده ام نشان دهم روش توجیه عدالت چون انصاف در رالز متاخر تا اندازه زیادی جهانشمول است و برخلاف تفسیر رایج محدود به کشورهای غربی با تجریه دموکراسی طولانی مدت نیست. فصل چهارم در مورد اجماع همپوشان به عنوان مهم ترین ایده رالز در بحث ثبات است. در این فصل استدلال کرده ام بر خلاف تفسیر رایج رالز نقش فهم دموکراتیک از دین را هم در ثبات یک سیستم دموکراتیک جدی می گیرد، و این به خصوص با تاکید بر مدلی از توجیه در اندیشه رالز متاخر که می توان آنرا "اخلاق توجیهی" (justificatory ethics)(یا حدس و بیانdecleration and conjecture) نامید، واضح می شود.
در فصل پنج، به عنوان مصداق و نمونه ای از بحث اخلاق توجیهی اسلامی به نفع دموکراسی، اندیشه سیاسی مهدی حائری را بررسی کرده ام. در کتاب حکمت و حکومت مهدی حائری یزدی تقریری از نظریه قرارداد اجتماعی ارائه می دهد که برخواسته از سنت فلسفه و فقه اسلامی است. استدلال بر اساس فلسفه و فقه اسلامی به نفع دموکراسی قسمتی از نظریه ثبات یک سیستم دموکراتیک مبتنی بر عدالت چون انصاف در کشوری مسلمان نشین مانند ایران است.
به توصیه دوست عزیزم دکتر علی فنائی در ذهنم هست پایان نامه را به فارسی هم در ماههای آتی ترجمه کنم. اگر خدا و خلق بخواهند و بتوانیم کمر همتی ببندیم، فکر کنم در عرض 3-4 ماه بشود به فارسی برگردانمش. البته اگر این کار صورت بگیرد محتملا نسخه فارسی قدری مفصل تر از نسخه انگلیسی (اصل تز) خواهد بود.