۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه
۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه
اسلام و حکومت سکولار: عبدالله النعیم
واقعا لذت می برد انسان با خواندن این کتاب.
کتاب "اسلام و حکومت سکولار" عبدالله النعیم استاد حقوق سودانی الاصل مقیم آمریکا از بهترین کتابهائی است که بر اساس براهینی دینی از حکومتی سکولار برای کشورهای مسلمان دفاع کرده است. کتاب النعیم پائی در حقوق اساسی جدید و فلسفه سیاسی مدرن دارد، و پائی دیگر در مباحث الهیاتی اسلامی. این لینک وبسایت النعیم است و ترجمه فارسی کتاب هم در همین وبسایت، در کنار ترجمه به زبانهای دیگر وجود دارد.
کتاب از زمان انتشارش در 2-3 سال قبل توجه زیادی در محافل آکادمیک آمریکای شمالی در میان کسانی بر رابطه اسلام و دموکراسی تخصصی کار می کنند برانگیخت. در وبلاگ "Immanent Frame" حدود 10 گزارش انتقادی عالی توسط پژوهشگران بر این کتاب نوشته شده.از میان روشنفکران ایرانی تنها سعید امیر ارجمند در همان وبلاگ نوشته ای در مورد کتاب النعیم نوشته. فرصت خواندن قسمت های اصلی کتاب را کردید، گزارش ها را هم بخوانید. تمام مرور کنندگان از اساتید فن اند.
اتفاقا در فصل سوم کتاب نویسنده در مورد رویکرد خودش به اجماع همپوشان رالز اشاره های جالبی کرده است. من اولین باز با النعیم از طریق یک پاورقی در مقاله "بازنگری در خرد عمومی" رالز، آشنا شدم، آنجائی که نویسنده می گوید رویکرد النعیم راهی برای اجماع همپوشان (overlapping consensus) میان اسلام و لیبرالیسم سیاسی، بخوانید سازگاری میان اسلام و لیبرالیسم رالزی، ارائه می کند. از معدودجاهائی جائی که رالز در مورد اسلام صحبت کرده در آنجاست. جای دیگری که او در مورد اسلام صحبت کرده، در مثال کشور فرضی کزانستان در کتاب قانون ملل است که آنطور که در پاوری تلویحا اشاره شده، رالز آنرا از روی مدل چند فرهنگی امپراطوری عثمانی ،که چندین قرن تا اوائل قرن بیستم بر قسمت های بزرگی از سرزمین های اسلامی با اقلیت های قومی و دینی فراوان، حکومت می کرد، ابداع کرده است. ( از این پس قرار شد بجای راولز بنویسم رالز، چون متوجه شده ام برخی به غلط واو وسط را با صدا تلفظ می کنند و اسم غلط خوانده می شود.)
روشنفکران ایرانی، به تحقیق می گویم، در میان کشورهای مسلمان در بحث های نواندیشانه و مترقی از پیشروها محسوب می شوند. یعنی خیلی مسلمانان سنتی در سراسر دنیا در برابر ایده های نواندیشان دینی، مانند قرائت های متعدد از دین، که تقریبا در ایران میان خیلی ها به جز خود حکومت به کوشش این اهل اندیشه جا افتاده، مقاومت سرسخت می کنند و به نظریه پرداز چپ چپ نگاه می کنند که مبادا وابسته به اجانب باشد. ولی در ایران قضیه تا حد زیادی اینگونه نیست. البته در ترکیه هم تقریبا جو مثل ایران است و استقبال از دین رفرمیستی بجای دین محافظه کارانه سنتی زیاد است. به نظرم مشکل کشورهای عربی اختلاف عمیق میان روشنفکران شان و مردم عادی است، مگرنه آنجا هم کسانی مانند ابوزید و عابدالجابری افکارشان واقعا مترقی است.
بیش از 15 سال است که سروش و شبستری و کدیور و اشکوری و قابل و باقی و نراقی و ملکیان و نراقی و حائری یزدی و برخی های دیگر نئوریزه کرده اند و می کنند که اسلام و حقوق بشر قابل جمع است و برای سازگاری میان اسلام و دموکراسی باید سراغ علوم مبانی تر مانند فلسفه اسلامی و کلام و علم اصول رفت نه فقه. حال آنکه حتی در محیط های آکادمیک شیک آمریکای شمالی در میان اسلام و دموکراسی پژوهان برخی اساتید هنوز در این خیال خام اند که بدون دستکاری در علوم پایه ای تر می توان در اسلام رفرم ایجاد کرد.
ولی مسئله حکومت سکولار مسئله ای است که روشنفکران (دینی) ایرانی کمتر بصورت جامع بهش پرداخته اند و لااقل بصورت مبسوط ازش دفاع کرده اند. بعد از جنبش سبز تقریبا تمام روشنفکران دینی/دیندار، خصوصا خارج کشوری ها، از برتری اخلاقی حکومت سکولار بر حکومت دینی دفاع کرده اند. یکی دو مصاحبه و اشاره ها در نامه های دکتر سروش، مقاله خیلی صریح آرش نراقی با در مورد لزوم جمع مسلمانی و سکولاریسم، چند سخنرانی اخیر کدیور و مواضع صریح اشکوری مثال بارز این زمینه اند. البته به نظرم مجتهد شبستری و ملکیان از پیش رو ترین ها در این زمینه هستند که از همان دوران اصلاحات، بدون اینکه البته صریحا نامی از سکولاریسم ببرند، از این ایده دفاع کرده بود. کتاب نقدی بر قرائت رسمی از دین مجتهد شبستری که اخیرا به ترکی هم ترجمه شده را می توان نوعی دفاع از سکولاریسم و لیبرالیسم دانست.
ولی هیچ کدام از روشنفکران دینی ایرانی به وسعت و تاکید و صراحت لهجه عبدالله النعیم از حکومت سکولار، آنهم به عنوان توصیه ای برای تمام کشورهای مسلمان نشین، دفاع نکرده است. النعیم بیش از 20 سال است که به گفته خودش روی این زمینه پژوهش تخصصی کرده است.
از جهت استفاده ازمباحث علم اصول بجای ماندن در فقه، یعنی توجه به علوم بنیادی تر اسلامی از قبیل کلام، فلسفه اسلامی و اصول بجای خود فقه، النعیم مانند برجستگان روشنفکران ایرانی بعد از انقلاب پیشرو است. النعیم به پیروی از استادش محمود طاها، که بنیادگرایان سودانی دو سه دهه قبل اعدامش کردند، معتقد است دو اسلام داریم: اسلام مکه و اسلام مدینه. اساس اسلام اسلام مکه است که بسیاری از آزادی ها در آن لحاظ شده و درش زن و مرد برابرند. اسلام مدینه بیشتر جنبه موقتی و منطقه ای دارد و پیام های جهانی و ابدی اسلام را باید از اسلام مکه سراغ گرفت نه اسلام مدینه که اثر پذیری بیشتری از قوانین محیط عربستان آنزمان داشته است. با این متدولوژی و البته در کنار بسیاری ظرائف دیگر که النعیم آنها را از حقوق اساسی و نظریه دولت مدرن وام گرفته، النعیم می گوید مسلمانان لازم است برای واقعا مسلمان بودن، حکومتی سکولار داشته باشند که بتوان درش آزادانه متدین بود.
برای کسانی که سئوالشان این است که چگونه در ایران آینده می توان اسلام و حکومت سکولار را جمع کرد، این کتاب مدلی جالب ارائه می کند.
از اینجا می توانید از سایت النعیم کتابش را به فارسی دانلود کنید. ترجمه توسط دوست خوب و اهل اندیشه ام عرفان ثابتی با نظارت النعیم انجام شده است و گویا کتاب در داخل ایران مدت هاست در انتظار مجوز انتشار از سوی ارشاد است.
اشتراک در:
پستها (Atom)