داستان از این قرار است. در جلسه پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی اول مورخه 21 شهریور 1358 به ریاست آقای بهشتی، در مورد وارد کردن ولایت فقیه به قانون اساسی ایران رای گیری شد و پس از ایراد سخنان یک نفر در مخالفت (مقدم مراغه ای) و یک نفر در موافقت (بهشتی) در نهایت با 53 رای موافق، 8 رای مخالف و 4 رای ممتنع از میان آرا 65 نفر حاضر در جلسه، اصل نامبارک ولایت فقیه به قانون اساسی ایران وارد شد. در آن روز عزت الله سحابی یکی از 8 شجاع مردی بود که به ولایت فقیه رای منفی داد.
قبل از رای گیری سحابی به رئیس جلسه بهشتی گوشزد کرد که ورود ولایت فقیه تحولی ژرف در قانون اساسی و حیات سیاسی ایران ایجاد می کند و نمی توان تکلیف آنرا با یک "قیام و قعود" معین کرد. آنروزها رسم بر این بود که پیش از جلسات رسمی خبرگان، در جلساتی غیر رسمی موضوعاتی که قرار است در موردشان رای گیری شوند، به بحث گذاشته شوند تا وقت کمتری از جلسات رسمی خبرگان گرفته شود. در جلسات غیرعلنی موافقان ولایت فقیه بسیار فرصت یافته بودند تا استدالالهای عریض و طویل و البته غالبا سطحی خود را در طرفداری از ولایت فقیه بیان کنند، ولی به سحابی فرصت بسیار کمی داده شده بود تا دلایل متعدد و فراوانش را برای مخالفت بیان کند. از این رو عزت الله سحابی پیش از رای گیری خطاب به بهشتی و سایر حضار گفت:
"این اصل [ولایت فقیه]، یک اصل بسیار اولی و اساسی است و انقلابی در جامعه ایران ایجاد خواهد کرد. بنابر این نگذارید که این اصل سرسری بگذرد. در جلسات خصوصی بنده به عنوان مخالف فقط چند دقیقه توانستم صحبت کنم، در حالیکه دهها مطلب دیگر داشتم که فرصت نشد و در حدود بیست نفر و شاید سی نفر در دنباله حرف های من جواب دادند و بازجواب داشت ولی به هیچ کدام نوبت نرسید. بنابراین روی این اصل بقدر کافی در این مجلس خبرگان توضیح داده نشده شما اگر بخواهید با یک قیام و قعود مساله را تمام بکنید، این در نظر ملت ایران مساله ای است که ایجاد مسائل و مشکلات خواهد کرد و خود جنابعالی در این جلسه مطالبی فرمودید که در آن جلسه گفته نشده بود و جوابش نیز داده نشده بود. همین مطالب شما جواب دارد ." مشروح مذاکرات، جلد اول، ص 383
اشاره سحابی در آخر سخنش مربوط می شود به استدلال لنینیستی بهشتی در طرفداری از ولایت فقیه که در یکی از یادداشت های اینده بدان خواهم پرداخت. (در آن جلسه ترجمه قانون اساسی چین، شوروی و بلغارستان به فارسی در جلسه توزیع شد) به هر حال نظر سحابی به هیچ گرفته شد و با قیام و قعودی یکی از سرنوشت سازترین اصول قانون اساسی بدان اضافه گشت.
ایران فردا محکی بود که نوجوانی مثل من یاد بگیرد چیزهایی که در روزنامه نوشته می شوند، تاریخ مصرف دارند و می بایست چیزهایی هم خواند و شنید که «اساسی» تر هستند. از این بابت به مهندس تشکری بزرگ بدهکارم. اما آنچه در خبرگان رفت، یک جور ائتلاف پارک جوراسیک علیه ملت ایران بود. در حالی که مردم در خیابان در مورد نحوه همزیستی کمونیست ها با خلق مسلمان مشغول بودند، داخل بهارستان نشستند و پایه های یک ضدانقلاب را پایه ریختند. یکی دو نفری چون سحابی صدایشان در آمد که بی شک بر حضار بی اثر بود، ولی برای ثبت در تاریخ بود که فردا نیایند چون سروش ادعا کنند که ما را جو گرفت و همه را جو گرفته بود.
پاسخحذفدانیال: ممنون از کامنت ات. یاد ایران فردا بخیر!
پاسخحذفاز نگر تاريخي تنها دو گروه ملي و ملي مذهبي را جو نگرفته بوده است انگار. چپها و مذهبي ها هر دو پشتيبان ديكتاتوري بوده اند انگار. تك و توك افراد ديگري چون بني صدر هم البته بوده اند كه ضد ديكتاتوري بوده اند. بيشترينمان اما....اين دو گروه انگار ا سالم ترين گروه ها نيز بوده اند هم ا نگر مالي و هم.....راستي دانيل سروش كجا اين را گفته؟ منبع؟سپاس
پاسخحذف