میر حسین موسوی فردای همان روزی که من مطلب قبلی را نوشتم بیانیه قشنگی داد و من به آرزویم تا حدی رسیدیم. ظاهرا قلب من و قلب میرحسین تله پاتی داشته. می گویم "تاحدی" چون معتقدم کاش میرحسین یا شیخ مهدی کروبی بیانیه مفصل تری هم بنویسند و با ذکر جزئیات شباهت های موجود میان جنبش مصر و جنبش سبز و آنچه را که سبزها می توانند از مصری ها بیاموزند از دید خودشان شرح دهند. هزار نکته آنجا است.
این روزها از طریق نسخه آنلاین شبکه الجزیره خبرهای مصر را با جزئیات دنبال می کنم. در ویدئو ها می بینم که با هرکسی که صحبت می کنی می گوید مصری ها برای خودشان آبرو خریدند. از این پس مصری ها در دنیا سرشان را بلند نگه می دارند و افتخار می کنند به کشورشان و داد می زنند که ما بر خلاف کلیشه رایج در مورد مردم خاورمیانه بنیاد گرا و نا آشنای با جنبش های دموکراتیک نیستیم. اتفاقا ما خیلی هم دموکراسی خواهیم. صاحب سبکیم وبرای دموکراسی جان هم می دهیم. من از اینکه در خاورمیانه ای با مردمانی چنین پرشکوه می زیم و اینکه در زمانی هستم که می توانم این اتفاقات را به چشم- و نه در کتاب های تاریخ حماسه ها- ببینم افتخار می کنم.
آمدم تا بنویسم باید جنبش سبز یک موج در اینترنت راه بیندازد و محترمانه و بدون نفرت پراکنی سپاهی های خودمان را مورد خطاب قرار دهد. ایران هم مانند مصر به دموکراسی گذر خواهد کرد. باید دوره انتقال ایران به دموکراسی با حفظ احترام به غرور فرماندهانی انجام شود که برای مملکت شان هشت سال با جان و دل و قهرمانانه جنگیده اند. سپاه را نباید تنها متعلق به یک فرد دانست. باید به سپاهیان گفت شما سپاه ملتید و نه یک نفر خاص . باید سپاهی ها را مطمئن کنیم اگر دموکراسی بیاید باز به دلاوری بسیاری از آنها برای حفظ مرزها احتیاج داریم و طردشان نمی کنیم. آغوش جنبش سبز بر روی سپاهیان دلیرمان همیشه باز است. حساب قلیلی خودخواه فاسد را باید از حساب اکثریت سالم و دلسوز وطن جدا کرد. معتقدم ایران یکی از قوی ترین نیروهای مسلح خاورمیانه را دارد. همین طمع آمریکا را برای حمله به ایران خنثی کرد. چرا این نیروی مسلح پرغرور در اختیار یکی از قوی ترین دموکراسی های منطقه (ایران پس از پیروزی نهائی جنبش سبز) نباشد و چرا غرور و افتخار خودش را به استبداد دینی بفروشد؟
صحنه های آغوش گرفتن سربازان در مصر توسط مردم را به یاد آورید. این روزها در قاهره "قیامتی" در حال برپا شده است. "یوم القیامه" مصر فرارسیده.اسم گذارای روزهای تظاهرات کار خلاقانه و باذوق مصری ها است که جنبش سبز می تواند بیاموزد: "یوم الخشم"، "یوم القیامه"، و سرانجام "یوم الرحیل". به نظرم زمانی در ایران هم این روزها فرا خواهند رسید. سپاهیان هم به مردم خواهند پیوست. مانند ارتش مصر که قول داد بر روی هیچ مصری یک دانه گلوله هم شلیک نخواهد کرد، سپاهیان هم برروی هموطنانشان آتش نخواهند گشود و از مردم بوسه و شاخه گل خواهند گرفت.
پی نوشت: به دوست عزیزی قول داده بودم استدلالم در مورد اینکه چرا لیبرالیسم سیاسی در بررسی رابطه دین و سیاست بسیار مفید می دانم را قلمی کنم. ولی اتفاقات مصر این روزها ذهن و زبان مرا ربوده است. قدری که مصر پیش رود و اندیشه ام فراغت یابد باز در مورد راولز و کاربردش برای دین و ایران خواهم نوشت.
روزهای غریبی ست. مرتب در ذهن ام سعی می کنم به این همه اغتشاش نظم بدهم ، کدامیک در این قیامت برپا شده موثر تر بوده؟ جنبش اعتراضی ایرانیان؟ تغییرات رسانه ای و فردی شدن ش؟ تغییر رفتار دولت ایالات متحده و گرایش بیشتر به دموکرات تر ها در خاورمیانه؟ برچیدن نظام دیکتاتو عراق؟
پاسخحذفدر مورد مقایسه با سپاه اما فکر می کنم کمی به خطا می روی. سپاه برای حفظ وطن نجنگید، برای حفظ وطن تشکیل نشد، برای سربلندی وطن هم نیست که امروز بروی خودی گلوله شلیک می کند. از این جهت بلایی که سازگارا و چند تن دیگر بر سر انقلاب ایران نازل کردند، هوشمندانه ترین حرکت اسلامیست ها بوده. یک «گارد جمهوری» شبیه آنی که عراق داشتِ اما نام ش اسلامی هم دارد. وفاداری سپاه به وطن نیست، اگر بود در عراق و لبنان و بوسنی نمی جنگیدند. سپاه دارای یک بدنه نیمه مردمی و یک راس مافیایی ست که بسیار فراتر از نظامی بودن سازمان داده شده. یک سازمان مافیایی ست که به راحتی کنترل یک کشور را به دست گرفته بدون اینکه نیازمند کودتای کلاسیک (با تانک و اعدام روسای سابق) باشد. برخلاف ارتش مصر، سپاه حتی در رده های میانی ش هم دست ش در انواع و اقسام جرایم (تخلفاتی که در هر سیستم دموکراتیکی پیگرد دارد ،جاسوسی برای بیگانه، قاچاق انسان و کالا، اختلاس...) و به همین دلیل بود که سال گذشته بدنه سپاه هیچ تمایلی نسبت به جنبش نشان نداد در حالی که از بدنه روحانیت که نامحتمل ترین متحد جنبش به حساب می آمدند، افرادی بسیار برجسته همدلی کردند. البته فکر می کنم غیر از مدیران ارشد و میانی این سازمان مخوف مافیایی،مابقی نه دستی در جنایت داشته اند و نه باری بسته اند. تنها ظاهرا به وضع موجود عادت کرده اند و از ترس نان است که تمایلی نشان نداده اند.
موفق باشی
امیدوارم آخر پایین پاییز هم خوب باشد تا مبارک مانند زنده یاد شاه ما خدابیامرز نشود پس از سی سال!!!!که بیشتر مردم بگویند خدایش بیامرزد!!!
پاسخحذفدانیال ممنون از کامنت. من روی این مسئله خیلی فکر کردم این روزها. یک بار سازگارا می گفت، و درست هم می گفت، در روزهای سرکوب پس از انتخابات آقایان جرات نکردند بدنه سپاه را دعوت سرکوب کنند چون می ترسیدند از نافرمانی. درست است ما در ایران به خاطر کارهای عده ای، به خصوص آن قسمت که نامش را بسیج می خوانند، به کل سپاه بدبین شده ایم. ولی من واقعا فکر می کنم آینده نیروی نظامی ایران را در دوران پس از گذار به دموکراسی، نیروی مسلحی که حاصل ادغام قسمت های سالم سپاه و ارتش است تشکیل خواهد داد. حساب قلیلی که دستشان به خون مردم آغشته است و به واسطه کارهای مافیائی درآمدهای کلان به جیب زده اند را باید از بدنه سپاه که زندگی متوسط به پائینی دارند جدا کرد. مثلا اطلاعات سپاه گویا از ناسالم ترین بخش های سپاه است که آنطور که همه می دانیم در جنایات پس از انتخابات و سرکوب مردم مشارکت داشت. آنطور که دورادور خبرش می رسد این بخش خود بدنه سپاه را هم بسیار تحت فشار و کنترل قرار داده. ولی چند در صد سپاه جزو چنین بخش هائی هستند؟ من فکر می کنم یک دهم هم نمی شود.
پاسخحذفمقایسه خوبی کردی با گارد جمهوری عراق. امروز اکثر ا می گویند کاش تمام کارمندان حزب بعث را از ارتش بیرون نمی کردند پس از سقوط حکومت صدام تا ارتش عراق امروز اینقدر ضعیف نمی شد. خوب ما الان نیروهای مسلح قوی ای داریم و در دوران پس از دموکراسی هم می خواهیم قوی بمانیم. چرا از نظامیان کار آزموده مان استفاده نکنیم و همه را به یک چوب برانیم؟
ناشناس: من فکر می کنم به قول عاصف بیات ما در دوران پسا اسلامگرائی خاورمیانه ایم و دوران حرکت های اسلامگرا از نوع انقلاب ایران در همه جای دنیای اسلام به پایان رسیده است. خود اخوان المسلمین جائی خواندم گفته اند به مدل آ.ک.پ ترکیه نظر دارند تا مدل ایران پس از انقلاب.
پاسخحذفبله من هم موافقم که مرخص کردن نیروهای نظامی کاری به غایت اشتباه است وقتی داریم میان یک مشت گرگ در خاورمیانه زندگی می کنیم. اما موضوع این ست که اصلا سپاه یک ارتش خصوصی ست. اینطور نیست که سپاه به مانند ارتش های امریکای جنوبی، کاربری ثانوی برای فعالیت های مافیایی هم پیدا کرده باشد، سپاه خود مافیا ست. این اشتباه استراتژیک ی ست که خیلی ها درباره اش می کنند. همانطور که شما هم اشاره کردی، راه حل احتمالی در آینده، ادغام آن در ارتش است. چون یک کشور نمی تواند بیش از یک کشور داشته باشد. دلیل اینکه امروز در مصر اوضاع بحرانی نمی شود همین ست که بنا به گزارشات ارتش خودش را داخل سیاست نمی داند و تنها به وظیفه اش (حفظ نظم و جان مردم) عمل کرده است. برخلاف این موضوع، می خوانیم که پلیس شهری و همین طور نیروهای امنیتی، به شدت منفور مخالفین هستند. در این شرایط به نظرم نقش سپاه ایران قابل مقایسه با همان اشراری ست که با شتر به جان مردم افتادند ، نه ارتشی که مردم بروی تانک ش عکس یادگاری می گیرند.
پاسخحذفبا احترام
دانیال: ممنون از نظرت. بحث سپاه خیلی مهم است و من بعد از انتخابات کمتر تحلیل بدرد بخوری در مورد اینکه چگونه می توان کاری کرد که سر معرکه سپاه به مردم بپیوندد دیده ام. نصف بحث های امروز در مورد مصر در مورد نقش ارتش و نیروهای نظامی است. این نشان می دهد ما چقدر از الان باید روی نیروهای نظامی ایران خصوصا سپاه(چون از ارتش در ایران قوی تر است) کار کنیم. این حرف که سپاه مافیائی شده است اگرچه بی ربط نیست ولی تاکید بر آن بدون جستجوی راه حل برای پیوستن سپاه به مردم به کم کاری و واگذار کردن میدان به حریف می انجامد. سپاه اگر راضی شود و همکاری کندانتقال به دموکراسی در ایران اتفاق خواهد افتاد.
پاسخحذف