۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

یک تجربه

بنا بر تجربه دریافته ام در میان کشورهای اسلامی در ایران و ترکیه سکولاریسم یک جریان اجتماعی قوی است.

از جریان های اجتماعی در کشورهائی مانند اندونزی یا مالزی خبر دقیقی ندارم، ولی می دانم اندونزی هم از چند سال پیش بعد از ترکیه دومین کشور با اکثریت مسلمان محسوب می شود که قانون اساسی لیبرال و سکولار دارد.

برنامه پرگار بی بی سی فارسی برایم جالب است: در قسمت "اسلام و سیاست" در مناظره عبدی کلانتری- سعید امیرارجمند،امیرارجمند می گفت حقوقدانی که اصل سکولاریزم را در قانون اساسی جدیدی اندونزی گنجانده و گروههای مسلمان را متقاعد کرده که این اصل به نفع آنها هم هست، از دوستان او بوده. (متاسفانه سعید امیرارجمند را در داخل ایران کمتر می شناسیم. او تحقیقات بسیار ارزشمندی در باب اسلام و سکولاریسم در ایران معاصر کرده و توصیه می کنم اگر فرصت دارید به مقاله ها و کتابهایش مراجعه کنید. قلم انگلیسی امیرارجمند قوی و روان است.)

بدون آنکه اصلا تعصب ضد عربی داشته باشم که با آن به شدت مخالفم، در کشورهای عربی به هر علتی که بحثش فرصت دیگری می طلبد، سکولاریزم مانند ایران و ترکیه و احتمالا اندونزی محبوب و قدرتمند نیست.

مسلمانان کشورهای عربی بیشتر در فضاهائی سیر می کنند که ایرانیان در دوران قبل از انقلاب 1357 در آن فضا ها بودند: تا آنجا که فهمیده ام خیلی هاشان فکر می کنند با مسلمان بودن مستغنی از آموختن جدی فلسفه ها و علوم انسانی مدرن اند.

به قول عبدالکریم سروش درک شان از دین "حداکثری" است.

۴ نظر:

  1. این لینک جالبه!
    بخون
    http://salamjavan.blogfa.com/post-606.aspx

    پاسخحذف
  2. وقتی خبر فیلتر شدن و محدودیت در ارائه خدمات میزبانی به سایت ریاست سابق جمهوری اسلامی ایران را خواندم با خود اندیشیدم که این کار برای چه فردی وگروهی سود دارد؟
    آیا دشمنانی که در این یک سال اخیر مکرر مدعی هستند آزادیبیان در ایران کاهش یافته است از این عمل بهره برادی نمی کنند؟
    آیا این سانسور مورد پسند ِ آگاهان و علمای اسلامی هست؟آیا می توان از سیره ی حضرت آقا امیرالمؤمنین علی(سلام الله علیه) بر این فیلتر و سانسور انتقاد روا داشت؟

    باگفتاری از سَیِّد روح الله موسوی خمینی(ره) ،
    سَیِّد محمد حسین حسینی طهرانی(ره) ،
    مرتضی مطهری(ره)،
    سَیِّد علی حسینی خامنه ای ،
    سَیِّد جعفر مرتضی عاملی ،
    ناصر مکارم شیرازی،
    محمد سروش محلاتی

    در وبلاگ بخوانید

    پاسخحذف
  3. موافقم. یک وقتی در اینترنت بحث درگرفته بود میان نوجوانانی که مرتب حرف از «اسلام نسخه صحیح» می زدند که تجسم اش را در مالزی می دیدند و با سادگی می گفتند که ای کاش طوری بشود که بدون زور و اجبار، همه مان مسلمان باشیم! استدلال می آوردند که در مالزی شنیده اند که بدون اجبار ملت حجاب می گذارند. تمایلی به شرکت در بحث نداشتم ولی از روی شیطنت نوشتم برایشان که ایرادی ندارد، ولی لااقل به قول انگلیسی مراقب باشید که چه چیزی را دعا می کنید ( پیش زمینه بحث، حجاب بود و اینکه ای کاش بدون زور حکومت زنان خودشان رعایت کنند که ما هم راحت باشیم! ) چون ممکن است تحقق پیدا کند. بعد هم نوشتم در ام القرای اسلامی که آرزویش را دارید و من دو باری دیده ام به فاصله ۷ سال، در کنار گهگاه مامور مسلمان محجبه ای که می بینید ، صدتا صدتا فاحشه کنار خیابان هست که از شش عصر تا پاسی از شب در خیابان ها پرسه می زنند. در همین ام القرا، نوشیدن الکل فقط برای نوعی از مسلمانان که خارج از مالزی زاده شده اند و غیر مسلمانان مجاز است. اینجا هم بالاترین حقیقت، حتی فراتر از دستورات دین شریف، پول است که در دستان توریست است ، اینکه نوک عضو شریف ایشان بریدگی داشته باشد یا نه ، در درجه دوم اهمیت است. در بارهای پایتخت، اصولا یک جور پلیس اخلاق دارند که می ریزد و تفتیش می کند که یک مسلمان مالایی، در حال بی عفت کردن اسلام نباشد. به همین قیاس هفته قبل خواندم که در مالزی قانونی هست که مشخصا تصریح می کند که قوانین مخل مبانی اسلام قابل تصویب نیست. همین طور یک کمیته رسمی و علنی برای سانسور دارند که تنها و تنها، بروی موضوعات جنسی تمرکز دارد تا بیضه اسلام حفظ شود.
    وضع در جاهای دیگر بلاد اسلامی را بهتر ندیدم. در کویت و دوبی و یکی دو شهر معدود آبادی که میان این همه صحاری سوزان مسلمین هست، تمدن ( به معنی شهرنشینی مدرن با پیش نیازهایش )، تنها روکشی است تزیینی و وارداتی. آن هم نه از نوع مرغوب اش بلکه بازاری پسند و روحوضی.

    ایران زمین و ترکیه ظاهرا داستانی جدا دارد. کسانی مخالف اند که رضاشاه ، آتاتورک ایران است. مصطفی کمال یک نابغه پرمایه بود که کشوری به شدت واپسگرا و در سراشیب سقوط را از هلاک حتمی نجات داد. رضاخان میرپنج،‌افسر قزاقی بود که وسیله آشنایی اش با مدرنیته، کاردستی های آتاتورک بود. با این حال، به نظر می رسد بخشی از نعمت سنت سکولار (اگر استفاده از سنت در کنار سکولار اشتباه نباشد و اگر به واقع سنتی سکولار در ایران داشته باشیم) لااقل مرهون هم اوست. شخصا تمایل دارم نقش نهضت مشروطه را در سکولار شدن ایران پررنگ تر بدانم. انقلاب مشروطه، رویای نیمه تمام ایرانیان است که دو جنگ جهانی و یک جنگ منطقه ای و یک انقلاب و چندین و چند نزاع را از سر گذرانده، ولی هنوز خواب از چشمان ایرانی می رباید. اگر روزی رویای مشروطه تحقق بیابد، و سایه شوم تفکر شیخ فضل اله که از سر دار هم دست از سر آرمانخواهی ایرانی برنداشت، پاک شود، به نظر می رسد ادامه مسیر به مراتب آسانتر است. به همین قیاس است که پروژه اصلاح دینی را در ایران محکوم به شکست می دانم.
    با احترام

    پاسخحذف
  4. خیلی ممنون دانیال عزیز از نکته سنجی هایت. به خصوص نکته ای که در مورد مالزی گفتی برایم جالب و جدید بود. چندی بعد نوشته ای که حرف تورا تقریبا در موورد مالزی تائید می کند از شبیر اختر فیلسوف اصلاح طلب مسلمان پاکستانی الاصل مقیم آمریکا خواندم که چندی در مدارس اسلامی مالزی ندریس کرده بود و بسیار شکایت داشت.

    پاسخحذف