۱۴۰۲ آذر ۹, پنجشنبه

رابطه‌ي ترکیه و اسرائيل از پایان جنگ سرد تا انتفاضه‌ي دوم (مروری بر رابطه‌ی ترکیه و اسرائیل-بخش دوم: ۲۰۰۲-۱۹۹۰)

 میثم بادامچی

 

در نوشتار قبلی به رابطه‌ی ترکیه و اسرائیل در فاصله‌ي سال‌های ۱۹۹۰-۱۹۴۷ پرداختیم، یعنی پس از جنگ جهانی دوم و طرح موسوم به تقسیم فلسطین، تا پایان جنگ سرد و آغاز دهه‌ی نود میلادی. در این بخش به این روابط در دهه‌ي ۱۹۹۰ میلادی تا سال ۲۰۰۲ می‌پردازیم، یعنی دهه‌ي پیش از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه و نخست‌وزیری اردوغان در ترکیه. پایان جنگ سرد همراه بود با فاصله گرفتن نسبی آنکارا از جهان عرب ونیز جهان سوم و دور جدیدی از گشایش روابط با غرب. به تعبیر امید اوزر دهه ۱۹۹۰ میلادی شاهد رقم خوردن «یک دوران سیاسی-استراتژیک منحصربه فرد در روابط ترکیه و اسرائیل» بود که از توافقنامه‌های توریسم و گردشگری شروع شد و در شکل همکاری بیشتر امنیتی و توافقنامه همکاری آموزشی در سال ۱۹۹۶ میان ارتش‌های دو کشور در زمینه‌ي آموزش خلبان‌های اف ۱۶ و غیره خودش را نشان داد.[1]

 


تاثیر معاهده‌ي صلح اسلو در نزدیکی ترکیه و اسرائیل در دهه‌ي نود

معاهده‌ي صلح اسو میان فلسطین-اسرائیل با وساطتت آمریکا بنوبه‌ی خود کاتالیزور مهمی در گشایش روابط ترکیه-اسرائیل در دهه‌ی نود میلادی شد. چنانکه می‌دانیم واکنش جمهوری اسلامی ایران و ترکیه به پیمان صلح اسلو از اساس متفاوت بود.

 با شکست صدام حسین از ائتلاف نظامی به رهبری آمریکا در جنگ اول خلیج فارس در عملیات موسوم به طوفان صحرا (ژانویه تا مارس ۱۹۹۱) و پایان جنگ سرد در همان سال، دولت جورج بوش پدر در آمریکا به این نتیجه رسید که لازم است به کشورهای عربی، از جمله سوریه که آنزمان ذیل رهبری حافظ اسد بود، برای همکاری در ائتلاف علیه رژیم عراق «پاداش» بدهد و اینکه فرصت مناسبی برای استفاده از اعتبار ایالات متحده در میان بخشی از کشورهای خاورمیانه برای ارائه‌ي راه‌حلی صلح‌آمیز در تنش ادامه‌دار اعراب و اسرائیل وجود دارد. با وساطتت آمریکا و همکاری شوروی کنفرانس صلح مادرید در دسامبر۱۹۹۱میان طرفین فلسطینی (با نمایندگی ساف، سازمان آزادی بخش فلسطین با رهبری یاسر عرفات) و اسرائیل به این ترتیب رقم خورد. کنفرانس صلح مادرید به توافق صلح اسلو در سال ۱۹۹۳ ختم شد.

در جریان توافق صلح اسلو «اعلامیه اصول ترتیبات خودگردانی موقت» نیز بین اسرائیل و ساف امضا شد که هنوز سندی قابل ملاحظه در مناقشه‌ی اسرائیل و فلسطین است. ترتیبات خودگرانی موقت ذکر شده بود، چون قرار بود نقشه‌ راهی باشد به سمت مدل دو دولت اسرائیلی-فلسطینی. البته روندی که در پیمان صلح اسلو پیش‌بینی شده بود به دلایل گوناگون، و مشخصا پایبند نبودن طرف اسرائیلی پس از روی کار آمدن بنیامین نتانیاهو و راستگرایان در این کشور به مدل دوکشوری، به درستی محقق نشد. محاصره غزه که از سال ۲۰۰۷ و در پی پیروزی حماس در انتخابات غزه شروع شد و در جنگ خونین اخیر غزه از ۷اکتبر ۲۰۲۳ به بعد به اوج خود رسید، را باید در این راستا فهمید. طبیعتا سنگ‌اندازی‌های مخالفین صلحی مانند جمهوری اسلامی ایران هم در این ناکامی بزرگ بی‌تاثیر نبوده است.

برگردیم به موضوع ترکیه. پیشتر توضیح داده‌ایم که در سال ۱۹۸۰ در واکنش به «قانون اورشلیم» که بیت‌المقدس را به‌صورت یکپارچه (بدون تقسیم به شرقی و غربی) به عنوان پایتخت اسرائیل اعلام می‌‌کرد، سفارت ترکیه در تل‌‌آویو به سطح کاردار دوم تنزل پیدا کرد و کنسولگری ترکیه در بیت‌المقدس شرقی نیز بسته شد. روند صلح میان اسرائیل و سازمان آزادی‌بخش فلسطین به نوبه‌ي خود این زمینه را فراهم ساخت که روابط ترکیه و اسرائیل پس از وقفه‌ای چند ساله‌ در سطح سفیران دوباره احیا شود.  درمورد ترکیه، سهم اصلی معاهده‌ی صلح اسلو و «اعلامیه اصول ترتیبات خودگردانی» آن بود که مانع دیرین برابر ترکیه برای احیای روابط دیپلماتیک با اسرائیل، یعنی نبود چشم‌انداز صلح عادلانه، را حداقل برای مدتی از میان بردارد و زمینه‌ي ایجاد مجموعه ای از همکاری‌ها درعرصه‌های گوناگون اقتصادی و نظامی را باز کند.

به دنبال کنفرانس مادرید کنسولگری ترکیه در قدس در سال ۱۹۹۲ بازگشایی شد. گفته شده این کنسولگری که در محله شیخ جراح شهر بیت‌المقدس واقع است، مستقل از سفارت ترکیه در تل‌آویو/اسرائيل فعالیت می‌کند و خصوصا پس از معاهده‌ي صلح اسلو در سال ۱۹۹۳، به طور فزاینده‌ای به عنوان «سفارت ترکیه در تشکیلات خودگردان فلسطین» (یعنی دولت فلسطینی) عمل کرده است. اوزر می‌نویسد در سال‌های اخیر سرکنسول‌های ترک مشغول به کار در این دفتر دیپلمات‌هایی در سطح سفیر بوده‌اند که اشاره‌ای به سیاست رسمی دوکشوری ترکیه در نزاع اسرائیل-فلسطین دارد.( امید اوزر، ۲۰۲۰، ص. ۶۹۱-۶۹۰)

 

توافق‌نامه‌‌های نظامی دهه‌ي نود میلادی میان ترکیه-اسرائيل

چنانکه اشاره شد به دلایل مختلف سیاسی-اقتصادی همچون پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی دهه ۱۹۹۰ شاهد گسترش موج جدیدی در همکاری‌های اسرائیل و ترکیه بود. ترکیه به ویژه به حمایت اطلاعاتی اسرائیل در مقابله با تروریسم پ‌ک‌ک، مدد جستن از نفوذ لابی اسرائیل برای بدست آوردن حمایت سیاسی واشنگتن، و مشاوره‌ي نظامی اسرائیل در اموری مانند ارتقاء سیستم‌های تسلیحاتی منسوخ شده ترکیه، علاقه داشت. [2]

طبیعتا علاقه‌ی مشابهی نیز در طرف اسرائیلی، مطابق نظریه‌ي اتحاد پیرامون بن‌گورین که در نوشتار قبلی ذکرش رفت، برای گسترش همکاری با ترکیه وجود داشت و دارد. بر این اساس است که خصوصا از نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ میلادی، روابط ترکیه- اسرائیل در بسیاری بخش‌ها، از گردشگری و اقتصاد گرفته تا همکاری‌های نظامی و امنیتی، دوباره شکوفا شد و مجموعه ای از قراردادهای نظامی میان دوکشور به امضا رسید.[3] دولت آنزمان عمدتا سکولار ترکیه اسلامگرایی رادیکال را تهدیدی برای خود می‌دانست. اسرائیل نیز اسلامگرایی رادیکال و ضدسکولاریسم را همیشه تهدیدی وجودی برای خود محسوب کرده که پس از انقلاب ۱۳۵۷ خصوصا از طریق ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه صادر می‌شود. در دهه‌ي نود میلادی نخبگان بوروکراتیک و نظامی سکولار در ترکیه نیز از قدرت گرفتن حزب اسلامگرای رفاه نگران بودند و از این جهت میان ایشان و اسرائیل نوعی زمینه‌ی همکاری وجود داشت. ما به یک نمونه از تاثیر احتمالی نفوذ اسرائیل در اقدام علیه دولت اسلامگرای نجم‌الدین اربکان پیشتردر نوشتاری اشاره کرده‌ایم.

محمدرضا باقری سفیر ایران در دهه‌ی نود میلادی، پس از مشارکت در یک مراسم روز جهانی قدس در ۳۱ ژانویه ۱۹۹۷ (۲۲ رمضان ۱۴۱۷) به دعوت بکیر ییلدیز شهردار شهرستان سینجان در اطراف آنکارا از سوی از حزب رفاه به عنوان مهمان ویژه، مجبور شد به اتهام ایجاد اختلال در امنیت ملی، ترکیه را زودتر از به پایان رسیدن دوره‌اش ترک کند. در روایت وزارت خارجه‌ی ایران از این ماجرا، سفیر وقت اسرائیل در واکنش به برگزاری مراسم روز قدس، به وزارت خارجه ترکیه رفته بود و خواستار برخورد با سفیر جمهوری اسلامی شده بود. ایران می‌گوید این فشار بی‌تاثیر نبود و در نتیجه‌ي آن ماموریت ۷ ساله محمدرضا باقری که مقرر بود بعدا به پایان برسد، زودتر از موعد خاتمه یافت.

در سال ۱۹۹۶ میلادی ترکیه و اسرائیل چند توافقنامه نظامی و اقتصادی امضا کردند: قرارداد آموزش نظامی برای آموزش مشترک خلبانان ترکیه و اسرائیل و راه دادن به جنگنده‌های اسرائیل به هوافضای ترکیه، سطحی از همکاری اطلاعاتی، و توافقنامه تجارت آزاد. یکی دیگر از نتایج این توافق رزمایش مشترک نظامی بود که در آن جت‌های ترکیه و اسرائیل تمرین‌های مشترک سوخت‌گیری را روی هوا انجام می‌دادند. نیمه دوم دهه‌ی نود میلادی اوج همکاری نظامی ترکیه و اسرائیل بود. موافقتنامه همکاری نظامی ۱۹۹۶ چنانکه اشاره شد شامل فروش تسلیحات و مشارکت اسرائیل در برنامه نوسازی ارتش ترکیه نیز بود. (در مورد همکاری نظامی ترکیه و اسرائیل در دهه‌ی نود میلادی همچنین بنگرید به این گزارش در سایت موسسه‌ی واشنگتن)

شراکت استراتژیک و همکاری نظامی ترکیه و اسرائیل البته انتقاداتی جدی در منطقه دریافت کرد و از سوی برخی کشورهای عربی-اسلامی به عنوان اتحادی بسیار خطرناک «که می تواند مرزهای خاورمیانه را از نو ترسیم کند»، تلقی شد. عبدالحلیم خدام معاون وقت رئیس‌جمهور سوریه این مشارکت را «بزرگترین و خطرناک ترین اتحاد برای اعراب از سال ۱۹۴۸ به این سو» توصیف کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز از این نزدیکی و همکاری بسیار احساس خطر می‌کرد، امری که به نوبه‌ی خود می‌تواند خوشحالی ایران از به قدرت رسیدن اسلامگرایان در ترکیه را نیز توضیح دهد.

 

توافق‌نامه‌‌های اقتصادی ترکیه-اسرائيل

روابط اقتصادی و تجاری دوجانبه نیز با امضای موافقتنامه تجارت آزاد ۱۹۹۷-۱۹۹۶ جهش کرد. طبق این توافق مالیات گمرکی در گام اول ۱۲درصد کاهش یافت و حتی پیش‌بینی شده بود گام‌به‌گام گمرک میان دو کشور حذف شود، اتفاقی که البته در نهایت رخ نداد. در سال ۱۹۹۸، در جریان سفر مسعود یلماز نخست وزیر وقت ترکیه (از حزب آناوطن/مام‌میهن) به اسرائیل، مقرر شد حجم مبادلات اقتصادی میان دو کشور افزایش یابد. شرکت‌های حمل‌ونقل ترکیه این اجازه را یافتند که از بندر حیفا برای دسترسی به سایر مناطق خاورمیانه استفاده کنند، و دو کشور قراردادهایی در زمینه تبادل دانش مهندسی در زمینه‌ي کشاورزی و غیره امضا کردند. دور جدیدی از سرمایه‌گذارهای مشترک شروع شد، طوری که در آغاز سال ۲۰۰۰ م گفته می‌شود تعداد سرمایه‌گذاران اسرائیلی فعال در ترکیه به ۷۲ شرکت رسید. شرکت‌های ساخت و ساز ترک نیز در مناقصه‌هایی مانند پروژه‌ي توسعه‌ي فرودگاه بن گوریون اسرائیل مشارکت فعال داشتند.

 

افول نسبی روابط با انتفاضه دوم و روی کار آمدن آک‌پارتی (۲۰۰۰ به بعد)

می‌شود ادعا کرد در دهه‌ي نود میلادی ترکیه سیاست قبلی توازن بین کشورهای عربی و اسرائیل را کنار گذاشت و (جز دوران یک‌ساله‌ي اربکان) به اسرائیل در قیاس با کشورهای عربی نزدیک‌تر شد. با این حال، در همان دهه، اسلامگرایان حزب رفاه با رهبری نجم‌الدین اربکان که خود را ضدصهیونیست معرفی می‌کردند و نزدیکی ترکیه با اسرائیل را موجب دوری و بیگانگی این کشور با جهان اسلام می‌دانستند، برای دوره‌ای به قدرت رسیدند که مقدمه‌ي ظهور اردوغان در ترکیه شد (او شهردار استانبول از حزب رفاه در فاصله‌ي ۱۹۹۸-۱۹۹۴ بود). نجم الدین اربکان، بسان اردوغان پس از جنگ اخیر غزه، حماس را متشکل از مردمی توصیف می‌کرد که برای آزادسازی کشورشان از اشغال مبارزه می‌کنند و تروریست خواندن آنها از سوی غرب را پذیرفتنی نمی‌دانست. اسرائیل نیز البته نمی‌خواست نزدیکی به ترکیه را به قیمت رویارویی با یونان و قبرس جنوبی که با ترکیه سر مسئله‌ي قبرس شمالی/ترک‌نشین اختلاف نظر جدی داشتند، بدست آورد و ملاحظاتی داشت و دارد.

شکست دور جدید مذاکرات صلح کمپ دیوید میان یاسر عرفات و ایهود باراک با وساطتت بیل کلینتون رئيس‌جمهور آمریکا، و آغاز انتفاضه دوم در تابستان ۲۰۰۰ نقطه عطفی بود برای شروع افول دوباره‌ی روابط ترکیه-اسرائیل. افکار عمومی ترکیه در جریان انتفاضه دوم، مانند جنگ امروز میان اسرائیل و حماس در غزه در پسا۷ اکتبر سال ۲۰۲۳، عمدتا طرفدار فلسطین و منتقد اسرائیل بودند. به عنوان نمونه بولنت اجویت، نخست‌وزیر سوسیال دموکرات ترکیه  در فاصله‌ي سال‌های ۲۰۰۲-۱۹۹۹ حمله‌ي بی‌رحمانه‌ي اسرائیل به اردوگاه آوارگان فلسطینی در جنین در کرانه‌ي باختری را (بسیار شبیه حملات امروز اسرائيل به اردوگاه‌های پناهندگان فلسطینی در جنگ ۲۰۲۳ غزه) به عنوان «نسل کشی» شدیدا محکوم کرد.

نتیجه آنالیز نشریات ترکیه در دوران انتفاضه دوم از سوی ریگی درخشانی و اوزکان البته نشان می‌دهد روزنامه‌ي محافظه‌کار ینی‌شفق در مجموع نگاه مثبت‌تری به جنبش‌های مقاومت مردمی فلسطین برابر اسرائيل داشته است، در حالیکه روزنامه‌ي لیبرال‌تر حریت در تیترهای خود تصویری مثبت‌تر از اسرائیل ارائه می‌داده و روزنامه جمهوریت نزدیک به اپوزیسیون ج ه پ می‌کوشیده بدون جانبداری واضح از طرفین درگیری، منافع ملی ترکیه را در تیتر زدن‌های خود به عنوان رسانه اولویت دهد.[4] پس از به قدرت رسیدن آک‌پارتی ینی‌شفق به یکی از رسانه‌های اصلی این حزب بدل شده است.

 

بجای نتیجه‌گیری

در آغاز دهه‌ي ۱۹۹۰ میلادی توافق‌های صلح اسلو و مادرید زمینه‌ي نزدیکی ترکیه و اسرائیل و همکاری استراتژیک میان دو کشور را فراهم کرد. منتهی با شکست روند صلح در تحصیل مدل دوکشوری که از جمله در رخداد انتفاضه‌ی دوم (۲۰۰۰-۲۰۰۵) خودش را نشان داد، این جریان تا حدی تغییر کرد. چنانکه در بخش بعدی خواهیم دید، با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ م روابط اسرائیل و ترکیه در قیاس با دهه‌ي نود رو به تیرگی گذاشت. با این‌حال حتی پس از روی کار آمدن آک‌پارتی روابط اقتصادی دو کشور هیچ‌گاه قطع نشد . پس از جنگ خونین اخیر در غزه هم طبق نظر بسیاری تحلیلگران انتظار نمی‌رود این روابط دچار تغییرات بنیادین شود.

حجم تجارت دوجانبه میان ترکیه و اسرائیل در ده سال فاصله‌ي ۲۰۰۱۶-۲۰۰۶ تقریبا سه برابر شده است، و از ۲.۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۶ به ۳.۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ افزایش یافت! ترکیه حتی در دوران اردوغان به اسرائیل اتومبیل، مصالح ساختمانی، فلزات، دستگاه‌های الکترونیکی و منسوجات صادر کرده است، اسرائیل برخی محصولات تکنولوژي پیشرفته (های‌تک)، ماشین آلات، سیستم‌های آبیاری کشاورزی و مواد پلاستیکی و شیمیایی به ترکیه فروخته است. گفته می‌شود ترکیه همچنان مشتری برخی قطعات مهمات تانک اسرائیل است.

با این‌حال، در دوران اردوغان و در قیاس با دهه‌ی نود میلادی، در ترکیه از لحاظ هویتی کفه به سمت طرف فلسطین و کشورهای اسلامی سنگینی کرده است. این مورد خوشایند اسرائیل نیست.

 

 

 توضیح: این مقاله پیشتر در زمانه منتشر شده است.



[1] منبع ما در نگارش این مقاله، در کنار سایر منابعی که در پاورقی‌ بدانها ارجاع شده، صفحات زیر از دو نوشتار است، یکی به قلم امید اوزر، و دیگری به قلم توغچه ارسوی جیلان، هردو از دانشگاهیان ترکیه‌ای:

Umut Uzer (2020) The downfall of Turkish–Israeli relations: a cold peace between former strategic allies, Israel Affairs, 26:5, 688-689; Ceylan, T. E. (2021). Israel and Turkey: Once Comrades Now Frenemies. Contemporary Review of the Middle East, 8(3), 343-347.

 

[2] به عنوان نمونه بنگرید به:

Özel, S., and S. Nasi. “How the Syrian Civil War Shifted the Balance of Power in Turkish-Israeli Relations.” In Contemporary Israeli-Turkish Relations in Comparative Perspective, edited by A. Sever and O. Almog, 139-175. Cham, Switzerland: Palgrave Macmillan, 2019.

 

[3] همچنین بنگرید به:

Altunışık, M. B. (2000). The Turkish–Israeli rapprochement in the post-Cold War era. Middle Eastern Studies, 36(2), 172–191.

 

[4] محمد ریگی درخشانی و هولیا اوزکان، «تحلیل محتوای سرمقاله های مطبوعات ترکیه در زمان انتفاضه دوم»،

Şarkiyat İlmi Araştırmalar Dergisi, Aralık 2020 Cilt:12 Sayı:4, Sayfa: 1323-1324.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر