اگر به مستند من و تو درباره شاه با نگاه انتقادی نگاه شود، بسیار نکات
ناگفته در مورد تاریخ انقلاب ایران می توان آموخت که البته در کتابهای درسی
رسمی تاریخ به ما نمی گفتند. جالب آنکه شاه در مصاحبه های سال آخر حکومتش
از تمایل به برقراری لیبرال-دموکراسی و تکثرگرایی و اجرای قانون اساسی
مشروطه سخن می گوید.
منتها شاه خیلی دیر شروع به اصلاحات و دموکراتیزه کردن فضا کرد، و اینکار را در شرایطی انجام داد که اکثریت مخالفانش یعنی گروههای چپ، مارکسیستها و اسلامگرایان (احتمالاً جز جبهه ملی و نهضت آزادی و نزدیکان آیت الله شریعتمداری) اعتقادی به دموکراسی نداشتند و خود شاه هم با تک-حزبی و فردی مطلقه کردن حکومت، جامعه را برای بیست سال از آموزش فرهنگ لیبرال-دموکراتیک محروم کرده بود. نتیجه آنکه آنچه در انقلاب 57 سرش بی کلاه ماند دموکراسی بود. شاه آنقدر سیاست را متکی به خودش کرده بود که وقتی خود کنار رفت، آوردن شریف امامی و بختیار و ...به عنوان نخست وزیر هیچ جایگزینی در قدرت ایجاد نکرد و همه چیز به یکباره فروریخت.
منتها شاه خیلی دیر شروع به اصلاحات و دموکراتیزه کردن فضا کرد، و اینکار را در شرایطی انجام داد که اکثریت مخالفانش یعنی گروههای چپ، مارکسیستها و اسلامگرایان (احتمالاً جز جبهه ملی و نهضت آزادی و نزدیکان آیت الله شریعتمداری) اعتقادی به دموکراسی نداشتند و خود شاه هم با تک-حزبی و فردی مطلقه کردن حکومت، جامعه را برای بیست سال از آموزش فرهنگ لیبرال-دموکراتیک محروم کرده بود. نتیجه آنکه آنچه در انقلاب 57 سرش بی کلاه ماند دموکراسی بود. شاه آنقدر سیاست را متکی به خودش کرده بود که وقتی خود کنار رفت، آوردن شریف امامی و بختیار و ...به عنوان نخست وزیر هیچ جایگزینی در قدرت ایجاد نکرد و همه چیز به یکباره فروریخت.
درسته. و البته مشخص هم نیست که اگر مخالفتها با شاه بالا نمیگرفت باز هم همینقدر به فکر ایجاد لیبرال-دموکراسی میافتاد یا نه.
پاسخحذفموافقم
حذف