بنا بر اطلاع سایت انجمن حکمت و فلسفه ایران، حجه الاسلام عبدالحسین خسروپناه، بجای دکتر غلامحسین اعوانی، به ریاست انجمن حکمت و فلسفه ایران منصوب شده اند. در حکم انتصاب حجه الاسلام خسروپناه بر انجمن حکمت و فلسفه آمده است:
"ضروری است با اهتمام در حفظ بیت المال و اعمال سیاست های موثر.... در انجام پژوهش های کاربردی و تقاضا محور و نیز تربیت پژوهشگرانی که بینش ارزشی و نگرش معنوی و خدمتگزار داشته باشند، کوشا باشید. با آرزوی توفیقات الهی- کامران دانشجو"
برایم این سئوال پیش آمد که چرا یک روحانی برای ریاست انجمن حکمت و فلسفه که اکثر اعضایش غیر روحانی اند انتخاب شده است؟ مگر دکتر غلامحسین اعوانی که تاکنون ریاست انجمن حکمت و فلسفه را بر عهده داشت، به شهادت همه آشنایان فردی با "نگرش معنوی و خدمتگزار" نبود که وزیر علوم را واهمه معنوی نبودن پژوهشگرانی که انجمن حکمت و فلسفه تربیت شان می کند، برداشته است؟ تقاضای چه کسانی قرار است اساس پژوهش های انجمن قرار گیرد که تاکنون از آن غفلت شده؟
سپس با یادداشتی که در خبرگزاری فارس نیوز با عنوان "تغییر ریاست موسسه حکمت و فلسفه و اسلامی سازی علوم انسانی" چاپ شده است، به قلم ابوالفضل عنا بستانی، برخوردم. در آن یادداشت حوزه علمیه قم طلایه دار علوم عقلی در عصر حاضر خوانده شده و آمده بود:
"همه دانشجويان و پژوهشگران فلسفه ميدانند كه حوزه علميه قم در عصر كنوني، طلايهدار علوم عقلي است و روزبهروز مباحث عقلي به بركت انقلاب اسلامي، امام خميني(ره) و علامه طباطبايي رواج پيدا كرده لذا زماني ميتوان گفت كه دانشجويان فلسفه در تهران و شهرستانها به كمال بالندگي خود ميرسند كه با قم در ارتباط باشند، در حالي كه چنين برنامههاي كلاني در مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ديده نشده است."
در آن یادداشت با اشاره به مدیریت دکتر اعوانی ریاست قبلی انجمن حکمت و فلسفه شکایت شده است که در حالیکه گفتمان ليبرال دموكراسي با ادبيات و مباني فلسفي به ترويج انديشه خود ميپردازد و مباني فلسفي انقلاب اسلامي را متزلزل ميكند، مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه تحت مدیریت ایشان هيچگاه در مسير مقابله با انديشههاي فلسفي ليبرال دموكراسي قدمي بر نداشته است و گفته شده است در حالیکه موضوع «اسلاميسازي علوم انساني» از اهم دغدغههاي متعهدان به گفتمان انقلاب اسلامي است، متأسفانه مؤسسه تحت مديريت دكتر اعواني نه تنها قدمي در راه تبیین اسلامی سازی علوم انسانی برنداشته است، بلکه اكثر اعضاي هيئت علمي اين مؤسسه از بن مخالف اين انديشه هستند:
"سخن به درازا نرود كه درد دلي خونين از فعاليتهاي اين مؤسسه داريم و اميد است كه حجتالاسلام دكتر عبدالحسين خسروپناه ـ كه رياست اين مؤسسه را بر عهده گرفته است ـ بتواند دغدغههاي دانشجويان فلسفه [منظور آن دسته از دانشجویان فلسفه که اندیشه هایشان نزدیک به فارس نیوز است] را پاسخگو باشد."
نوشته فوق را که خواندم تحلیل زیر در ذهنم استوارتر گشت. من انتصاب حجه الاسلام خسروپناه بر ریاست انجمن حکمت و فلسفه را در راستای تکمیل پروژه ولایت فقها بر فلاسفه می دانم. طبق نظریه ولایت فقیه، فقیه بر تمام اموری که به حوزه عمومی زندگی مردم مربوط می شود، ولایت دارد. در سالهای اخیر، فقهای حاکم نتوانسته اند چنان که باید و شاید ولایت خود را بر اندیشه دانشجویان و اساتید فلسفه تحکیم کنند و این گروه از دید والیان با اعتقاد به عقلانیت، بر خلاف مبانی نظام سیاسی کشور گام برداشته اند. پس باید این بنای کج اصلاح شود و بهترین راه صاف کردن این بنای کج انتصاب فقیهی به ریاست مهم ترین نهاد آموزش عالی حال حاضر کشور در فلسفه است.
به کسانی که در مدیریت کشور این قدر سنگ طرفداری از فرهنگ اسلامی را به سینه می زنند توصیه می کنم قدری تاریخ تمدن اسلامی را مطالعه کنند. تاریخ نشان می دهد افول دوران طلائی تمدن اسلامی دقیقا مصادف با زمانی بوده است که تقسیم کار میان فقها و فلاسفه و دانشمندان و هنرمندان و صوفیان به نفع فقها به هم خورده است و فقها متصدی امور عقلی و علمی و هنری و عرفانی شده اند و سعی کرده اند این امور را بجای اهل و متخصصانش، خود تصدی کنند. حالا این شده حکایت ما.
پی نوشت بعد التحریر- پس از نوشتن این یادداشت با معرفی دوستان با این نوشته درزندگی نامه حجه الاسلام خسروپناه در رجا نیوز برخوردم، که این شائبه را تقویت می کند که کسی که رجانیوز او را "جریان شناس ما" معرفی می کند، وجه فقاهت اش بر وجه فیلسوف بودنش می چربد:
"ضروری است با اهتمام در حفظ بیت المال و اعمال سیاست های موثر.... در انجام پژوهش های کاربردی و تقاضا محور و نیز تربیت پژوهشگرانی که بینش ارزشی و نگرش معنوی و خدمتگزار داشته باشند، کوشا باشید. با آرزوی توفیقات الهی- کامران دانشجو"
برایم این سئوال پیش آمد که چرا یک روحانی برای ریاست انجمن حکمت و فلسفه که اکثر اعضایش غیر روحانی اند انتخاب شده است؟ مگر دکتر غلامحسین اعوانی که تاکنون ریاست انجمن حکمت و فلسفه را بر عهده داشت، به شهادت همه آشنایان فردی با "نگرش معنوی و خدمتگزار" نبود که وزیر علوم را واهمه معنوی نبودن پژوهشگرانی که انجمن حکمت و فلسفه تربیت شان می کند، برداشته است؟ تقاضای چه کسانی قرار است اساس پژوهش های انجمن قرار گیرد که تاکنون از آن غفلت شده؟
سپس با یادداشتی که در خبرگزاری فارس نیوز با عنوان "تغییر ریاست موسسه حکمت و فلسفه و اسلامی سازی علوم انسانی" چاپ شده است، به قلم ابوالفضل عنا بستانی، برخوردم. در آن یادداشت حوزه علمیه قم طلایه دار علوم عقلی در عصر حاضر خوانده شده و آمده بود:
"همه دانشجويان و پژوهشگران فلسفه ميدانند كه حوزه علميه قم در عصر كنوني، طلايهدار علوم عقلي است و روزبهروز مباحث عقلي به بركت انقلاب اسلامي، امام خميني(ره) و علامه طباطبايي رواج پيدا كرده لذا زماني ميتوان گفت كه دانشجويان فلسفه در تهران و شهرستانها به كمال بالندگي خود ميرسند كه با قم در ارتباط باشند، در حالي كه چنين برنامههاي كلاني در مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ديده نشده است."
در آن یادداشت با اشاره به مدیریت دکتر اعوانی ریاست قبلی انجمن حکمت و فلسفه شکایت شده است که در حالیکه گفتمان ليبرال دموكراسي با ادبيات و مباني فلسفي به ترويج انديشه خود ميپردازد و مباني فلسفي انقلاب اسلامي را متزلزل ميكند، مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه تحت مدیریت ایشان هيچگاه در مسير مقابله با انديشههاي فلسفي ليبرال دموكراسي قدمي بر نداشته است و گفته شده است در حالیکه موضوع «اسلاميسازي علوم انساني» از اهم دغدغههاي متعهدان به گفتمان انقلاب اسلامي است، متأسفانه مؤسسه تحت مديريت دكتر اعواني نه تنها قدمي در راه تبیین اسلامی سازی علوم انسانی برنداشته است، بلکه اكثر اعضاي هيئت علمي اين مؤسسه از بن مخالف اين انديشه هستند:
"سخن به درازا نرود كه درد دلي خونين از فعاليتهاي اين مؤسسه داريم و اميد است كه حجتالاسلام دكتر عبدالحسين خسروپناه ـ كه رياست اين مؤسسه را بر عهده گرفته است ـ بتواند دغدغههاي دانشجويان فلسفه [منظور آن دسته از دانشجویان فلسفه که اندیشه هایشان نزدیک به فارس نیوز است] را پاسخگو باشد."
نوشته فوق را که خواندم تحلیل زیر در ذهنم استوارتر گشت. من انتصاب حجه الاسلام خسروپناه بر ریاست انجمن حکمت و فلسفه را در راستای تکمیل پروژه ولایت فقها بر فلاسفه می دانم. طبق نظریه ولایت فقیه، فقیه بر تمام اموری که به حوزه عمومی زندگی مردم مربوط می شود، ولایت دارد. در سالهای اخیر، فقهای حاکم نتوانسته اند چنان که باید و شاید ولایت خود را بر اندیشه دانشجویان و اساتید فلسفه تحکیم کنند و این گروه از دید والیان با اعتقاد به عقلانیت، بر خلاف مبانی نظام سیاسی کشور گام برداشته اند. پس باید این بنای کج اصلاح شود و بهترین راه صاف کردن این بنای کج انتصاب فقیهی به ریاست مهم ترین نهاد آموزش عالی حال حاضر کشور در فلسفه است.
به کسانی که در مدیریت کشور این قدر سنگ طرفداری از فرهنگ اسلامی را به سینه می زنند توصیه می کنم قدری تاریخ تمدن اسلامی را مطالعه کنند. تاریخ نشان می دهد افول دوران طلائی تمدن اسلامی دقیقا مصادف با زمانی بوده است که تقسیم کار میان فقها و فلاسفه و دانشمندان و هنرمندان و صوفیان به نفع فقها به هم خورده است و فقها متصدی امور عقلی و علمی و هنری و عرفانی شده اند و سعی کرده اند این امور را بجای اهل و متخصصانش، خود تصدی کنند. حالا این شده حکایت ما.
پی نوشت بعد التحریر- پس از نوشتن این یادداشت با معرفی دوستان با این نوشته درزندگی نامه حجه الاسلام خسروپناه در رجا نیوز برخوردم، که این شائبه را تقویت می کند که کسی که رجانیوز او را "جریان شناس ما" معرفی می کند، وجه فقاهت اش بر وجه فیلسوف بودنش می چربد:
http://www.radiofarda.com/content/f7_commentary_over_new_changes_on_iran_philosophy_academy/24288576.html
پاسخحذفمیثم عزیز سلام، اسم نیکوماخوس را زیاد شنیده بودم ولی نمی دونستم همکلاسی سابق ما در دانشگاه پلی تکنیک اینجا می نویسه، بسیار خرسند شدم از دیدار آشنایی قدیمی و فرهیخته در بلاگستان
پاسخحذفمرتیکه: ممنون از لینک مقاله مجید محمدی. جالب بود و در فیس همخوانش کردم و دوستان پسندیدند.
پاسخحذفامیرحسین خالقی: بسی خوشحال و ذوق زده شدم با شنیدن از تو و دیدن کامنت ات و همچنین وبلاگت در مدیریت! این هم از خوبی های اینترنت است که این قدر دنیا را کوچک کرده و دوستان قدیمی را به هم نزدیک می کند:) از این پس باز منتظر کامنت هایت هستم. خوشحالم که نیکوماخوس خوانندگان فرهیخته ای مثل تو دارد.
در تماس باش
http://www.mardomak.org/story/64067
پاسخحذف