نگارنده مجموعهای از یادداشتها در مورد انتخابات ریاستجمهوری پیش رو در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده که آنها را یکجا اینجا میآورم، از آخر به اول:
بازگشت جامعه به وضعیت عادی: جان گرفتن سیاست میانه
کانون سیاستورزی منتقد وضع امروز و رهبران آن باید در داخل ایران باشد و با انتخابات ۸ تیر در صورت پیروزی پزشکیان به داخل باز میگردد. از دی ماه ۹۶ تا امروز و در هفت سال اخیر، با شعارهایی چون رضاشاه روحت شاد، و اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا و تبلیغ بسیار در زمینه نفی نهاد انتخابات و کنشگری از طریق تظاهرات خیابانی، مدل سیاست "ریموت کنترلی" در ایران رایج شده بود: اپوزیسیونی شعاری که رهبرانش (پهلوی، علینژاد، اسماعیلیون....) و رسانههایش، هزاران کیلومتر بیرون از ایران قرار دارند، ولی برای مردم داخل ایران فرمول انقلاب و رادیکالیسم میچینند. اگر پزشکیان بیاید، بساط این نوع سیاست ورزی از راه دور و انقلابیگری خیالی تضعیف میشود و سیاستورزی واقعی و عینی و میانه جایگزین. از خارج ایران فقط میشود به کنشگران تحولخواه داخل ایران کمک کرد، نه اینکه شد رهبر معترضان.
این سخن را میشود به صورت لزوم بازگشت قدرت میانه در ساختار سیاست ایران هم ترجمه کرد: اصولگرایی افراطی دولت رییسی (و جلیلی)، اپوزیسیون راست و چپ افراطی در منتهی الیه برعکس آن، همه اینها قراره با آمدن پزشکیان تضعیف شن و چپ و راست میانه بومی که با همکاری ایندو و میدان دادن خامنهای از ۹۶ به بعد نابود شده بود دوباره جان بگیرد. هیچ جا در دنیا، از جمله ترکیه که از نزدیک میشناسم، با جناح های رادیکال اداره نمیشود که اگر شود جامعه دچار بحران میشه.
قراداد اجتماعی نو بر اساس تخصص محوری و شایسته سالاری (که در اصل مفهومی سکولار و مدرن است) بجای حزب اللهی سالاری دوره ابراهیم رئیسی، از مشخصات دولت احتمالی پزشکیان خواهد بود. در
این گفتگوی تلویزیونی ببینید (بعد ده دقیقه اول). بیخود نیست به قول فرید حدادعادل پسر غلامعلی، از آخر تیر حزب اللهی های ادارات و تمام وزرای دولت رییسی و تیم شان، در صورت به دولت رسیدن پزشکیان، باید اسنپ بگيرند بروند خانه.
آخر برنامه هم مجری عامدانه از او درباره "شهید رئیسی" میپرسد، پزشکیان هوشمندانه از آن سریع رد میشود و در مورد ویژگیهای مردمی مرحوم آل هاشم سخن میگوید. آفرین.
آیا خامنهای صددرصد قدرت در ج ا است؟
دوگانگی در حاکمیت که همیشه در ج ا (جز شاید دوران رئیسی) وجود داشته، در دوران ریاست پزشکیان هم (در صورت تحقق) وجود خواهد داشت و گریزی نیست. خامنهای در دیدار دیروزش با «جمعی از مدال آوران المپیادهای علمی»، کوشیده برای دوران رئیسی دستاوردسازی کند و به نوعی دوره روحانی را بکوبد. فرموده: «ما در سالهای 97 تا 1400 در مسابقات جهانی، المپیادهای جهانی جمعاً 26 مدال طلا داشتیم در حالی که در 1401 و 1402، 30 نشان طلا داریم یعنی در دو سال بیشتر از آن چهار سال داریم.»
این دستاوردسازی از سوی او به احتمال زیاد در سالهای پیش رو هم ادامه خواهد یافت. او اضافه کرده ما «در قضایای دنیا، در قضیه نظم نوین جهانی حرف داریم، حرفی که روی آن حساب میکنند. حالا هر دولتی که سر کار میآید یکی از مسائل مهمش باید این باشد که این استقلال سیاسیای که بوجود آمده را حفظ کنیم». ما هم به خامنهای پاسخ میدهیم: حضرت آقا! سیاست خارجی تهاجمی و دشمنتراش و روسیه شادکن شما ایران را به وضعیت فلاکت کشانده است. دست رئيسجمهور و وزیر امور خارجه آینده را در سیاست خارجه باز بگذارید و مداخله بیجا نکنید. دستاورد رئیسی پیش چشم مردم ایران است.
من این سخنان را کنار تایید صلاحیت پزشکیان میگذارم و نتیجه میگیرم کانونهای قدرت در ج ا چندگانه هستند، و شخص خامنهای، برغم اینکه بیشترین مقدار قدرت را دارد، همه قدرت نیست. ترکیب قدرت واقعا پیچیده است و جنبشهای اجتماعی هم موثرند. اگر خامنهای چنانکه برخی مدعی هستند قدرت مطلقه در حد باریتعالی بود به پزشکیان و اصلاحطلبان اجازه ورود به عرصه (و مهمتر کسب احتمالی قدرت) داده نمیشد، چون تفکر اصلاحطلبان با این ملاکهای او نمیخواند. نتیجه اینکه خامنهای خودش بخشی از موازنه قدرت است، قدرت جامعه هم مهم است و در مواردی مانند تایید پزشکیان خامنهای را مجبور به عقبنشینی میکند. قدرت جامعه و اصلاحات را برابر خامنهای باید تقویت کرد: فشار از پایین و بدنه جامعه که مطالبات انباشته شده فراوان دارند، چانهزنی در بالا با حاکمیت و شخص خامنهای و کانونهای انتصابی قدرت از طریق دولتمردانی اصلاحگر که زبان ایشان را هم حتیالامکان میفهمند.
هرکسی
دوست داره سردار گازانبری قالیباف رئیسجمهور بشه البته تبلیغ تحریم کنه.
طبق آخرین نظرسنجی علمی(تصویر در کامنت)، نرخ مشارکت در انتخابات حدود
۳۰درصد است تا این لحظه، از این ۳۸ درصد به پزشکیان، ۳۵ درصد به قالیباف و
۱۱ درصد جلیلی رای میدن. یعنی رای مجموع قالیباف و جلیلی از پزشکیان بیشتره
اگر سبد رایشون جمع بشه. خصوصا تهرانیها باید تکانی به خودشون بدن. با
صرف قهر کردن هیچ تغییر مثبتی در کشور حاصل نمیشود، خصوصا وقتی گزینه
معناداری برای انتخاب هست. گول کسان و رسانههایی که به صورت
سیستماتیک و بنا بر منافعی بذر ناامیدی میپاشند رو نخوریم. از انسان
ناامید عامل تغییر دموکراتیک درنمیاد. مواضع پزشکیان در همایش زنان ستادش
علیه طرح نور و موضوع حجاب بسیار مثبت بود. قالیباف در سرش است رضاخان حزب
اللهی جمهوری اسلامی باشد و در سرکوب شوخی نداره، چه زمان خامنهای و چه پس
از فوت خامنهای اگر آنموقع رئیسجمهور باشه. در تلویزیون هم تاکید کرد
قاطعیتش را در بحث سرکوب فضای مجازی.
سخنرانی شجاعانه زنان در نقد حاکمیت در جلسه همایش زنان ستاد پزشکیان، امروز. فیلم ۱۸ دقیقه است.
آیا واقعا استدلال مبتنی بر انتخاب بد و بدتر از نظر اخلاقی باطل شده؟
اگر شما در اخلاق سیاست نتیجهگرا باشید (consequentialistچنانکه من هستم)، انکار قاعدهی انتخاب بد از میان بد و بدتر انکار «بدیهیات عقلانی» است. در اقتصاد هم قاعده رفتن به سمت ضرر کمتر یا انتخاب اخف و اسهل برقرار است. البته اگر شما در اخلاق سیاسی بسان کانت وظیفهگرا باشید (deontologistکه تنها قلیلی واقعا چنین هستند)، یعنی مثلا در بافتار موضوع انتخابات ایران معتقد باشید که در هیچ شرایطی و در تمام مکانها و زمانها نباید به معامله با دیکتاتورها، ولو به صورت برد-برد، وارد شد ویا به نامزدهای عبور شده از فیلترینگ دیکتاتوری رای داد، البته میتوانید بدون تناقض یا انکار اصول عقلانی، منکر لزوم انتخاب بد از میان بد و بدتر شوید.
آیا اکثریت اپوزیسیون ایرانی در اخلاق سیاست وظیفهگرا هستند؟ تردید دارم. رفتار بخش مهمی از اپوزیسیون ایران در قبال کشتارهای اسرائیل (به عنوان نظامی از جهاتی شبیه ج ا در رفتار با مخالف) نشان میدهد ایشان وظیفهگرای اخلاقی به شیوه کانتی نیستند، چون بنا بر مصلحت و دستیابی به نتیجه مورد نظرشان، همان اصل کرامت انسانی و سایر اصول اخلاق وظیفهگرا را هم زیر پا میگذارند (اینکه جان هر فلسطینی هدف است، نه وسیله و برابر با جان یهودیان است و غیره). بسیاری در اپوزیسیون تحریمی از این دست هم «نتیجهگرا» هستند، منتهی نه نتیجهگرای اخلاقی. در این نوع از نتیجهگرایی غیراخلاقی که توسط برخی رسانهها هم تبلیغ میشود، هدف «برانداخته شدن نظام سیاسی موجود»، فارغ از شیوهها برای تحقق آن است، و هر کنشی که براندازی را به تاخیر بیندازد، مانند رای دادن به اصلاحجویانی چون پزشکیان، کنش باطلی است.
من بر عکس در سیاست به تعبیر جان استوارت میل فایدهباور هستم و معتقدم کنشی که بیشترین مقدار شادی و رفاه را در بیشترین تعداد انسانها در یک بازه زمانی معین ایجاد کند، کنشی اخلاقی است. دفاعم از رای نیز بر اساس همین قاعده است، چون محاسبات نشان میدهد در کوتاه مدت و میانمدت اقلا، تحریم چیزی بر شادی و خوشحالی ایرانیان نمیافزاید و برای آینده هم گارانتی نیست.
خاتمی
امام جمعه تهران و عضو شورای نگهبان گفته «خواهش ما همانگونه که رهبری
فرمودند این است که کاندیداها با تخریب دیگران بر سبد رای خود نیفزایند.
وعده دروغین ندهند. نباید با سیاه نمایی علیه نظام رای جمع کنند.» جناب
نظام و مقام رهبری هم خدا را میخواهد و هم خرما را. نمیشود برادر من
انتخابات رقابتی باشد و فضای دوقطبی شکل نگیرد! در هیچ جای جهان چنین نیست،
چون انتخابات مراسم دورهمی نیست! به نظرم پزشکیان باید ریسک کند و به این
حرفها گوش نسپارد و در مناظرات و حضورهای باقیمانده خود در
تلویزیون بزند در دل و روده حریف و فساد و ناکارآمدی «دولت خدمتگذار»
رئيسی را آشکار کند. شترسواری دولادولا نمیشود! این مطالبه را به گوش ستاد
پزشکیان برسانید!
خامنهای
بر اساس تجربه انتخاباتهای ۸۸ و ۹۶ به ایجاد دوقطبی در مناظره های
تلوزیونی از سوی کاندیدای اصلاح طلب حساس است و برای همین از روز اول خط و
نشان کشید "لجن پراکنی" نکنید. نقد صریح ابراهیم رئیسی و تاختن به او بدون
استفاده از لقب شهید در صداوسیما تابو شده است و منافات دارد با قدیس سازی
که در تشییع پرخرج او صورت گرفت. پزشکان طبیعتا حضورش بر ضد جریان دولت
رئیسی است، منتهی نمیخواهد از اول ماجرا خامنهای و سپاه علیه خودش و دولت
محتملش تحریک کند. از طرف دیگر بخش مهمی از قشرهای خاکستری
جامعه و کسانی که طرفدار تحریم هستند و زنان، اگر پزشکیان در مناظرات
آشکارا به کاندیداهای اصولگرا و فسادشان نتازد، به خیزش مهسا علیه حجاب
اجباری و سرکوب آن اشاره نکند...، و سیاستهای رئیسی را با آوردن نام او (و
اگر میشد خامنهای) صریح نقد نکند، پای صندوق نمیروند. دوگانه بزرگی که
پزشکیان در وسط آن است و امیدوارم جسورتر باشد. البته من با تحریم موافق
نیستم و الگوی محتمل کار او و خامنهای را در مثالی پیشتر بر اساس تجربه
کار از بیزنس و شرکتها و مدیرانشان آوردم.
هم
اینک (تا ساعت ۱۱ شب به وقت ایران) در کلابهاوس در مورد انتخابات
ریاستجمهوری، پزشکیان، موضوع آذربایجان و...به کوشش فرشید فاریابی و به
همراه رضا طالبی و بقیه دوستان
کمپین پزشکیان را از فضای مجازی باید برد کوچه و خیابان. در فضای مجازی فضا تقریبا انتخاباتی شده، ولی در فضای حقیقی ظاهرا سوت و کوری حکمفرما است و این خطرناک است. از داخل ایران به من چنین میگویند.
دو سه جمله هم برای هواداران تحریم، از جنس طیف خاکستری و مردد: تقریبا مسلم شده که اقلا ۴۵درصد در انتخابات پیش رو شرکت خواهند کرد، یعنی در هر حال بیش از ۱۴۰۰. در این لحظه همه نظرسنجی ها میگویند رقابت اصلی بین پزشکیان، قالیباف و جلیلی است. استدلال اینکه رای ندهیم مشروعیت نظام از بین میرود تاثیر واقعا محدودی دارد و نظام هم با رای ندادن من و شما براندازی نمیشود (چطور که دوره رئيسی نشد) و اصولگرایان اتفافا خوشحالند رای ندهید (ثابتی مجری تندروی جهان ارا صریحا از زبان رفقایش گفت، در توییتر هست). ما رای بدهیم یا نه، یکی از این سه نفر از تیرماه رئیس جمهور ایران است و اقلا بیست درصد تا نهایت سی درصد قدرت در کشور را دارد که قدرت مطلق نیست، ولی قابل چشمپوشی هم نیست. کلاهمان را قاضی کنیم و صادق باشیم و صریح: اینکه این امام صادقیها و حزب اللهی های وزرای کابینه رئیسی که یکی از یکی وقیحترند با تداوم قالیباف و جلیلی وزیر باشند بهتر است (از جمله اسماعیلی وزیر بسیار مزخرف ارشاد، بذرپاش و دهها نفر دیگر در انواع وزارتخانه ها)، یا افراد بسیار معقولتری که اطراف پزشکیان هستند و میشود اثبات کرد کارایی بهترشان را. اینکه گفته شود میان اینها فرقی نیست کلاهی است که بخشی از جناح برانداز بر سر ملت ایران در سالهای اخیر گذاشته و مایل به تداوم آن است.
اپوزیسیون تحریمی و انتخابات ریاستجمهوری
انتخابات پیش رو، در کنار محکی برای جبهه اصلاحات، محکی برای اعتبار گفتمان براندازی شعاری نیز هست (براندازی حساب شده، اگر قابل تصور باشد در وضعیت فعلی، حسابش جدا): گفتمانی که از دوره ترامپ به این طرف در خارج کشور رسانههای بزرگ دارد و در مقاطعی با عربستان سعودی (کشوری که بر اساس سیستم پادشاهی خاندانی اداره میشود و نسبی با دموکراسی ندارد، گرچه ثروتمند است و منطق سرمایهداری را بخوبی میفهمد) نیز روابط صمیمانه داشت؛ این فکر را رواج میدهد که فقط با تظاهرات خیابانی و اعتصاب آنهم از نوع پراکنده و چندده یا نهایتا چندصدنفری،در کنار تاکید بر خونهای بناحق ریخته شده از سوی حکومت، میشود نظام را تغییر داد و در ایران بهشت ساخت؛ آنکه کنشگرانش عمدتا در خارج ایران نشستهاند و درآمدشان به ایران وابسته نیست، منتهی برنامهشان برای سیاست خارجی در درجه اول تحریم اقتصاد کشور و مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی و یکی دانستن ظریف و خاتمی و قاسم سلیمانی و خامنهای است؛ آن جریانی که به درستی و بحق جنایات و خونریزی ج ا را علیه مردم خودش محکوم میکند و در این زمینه اطلاعرسانی میکند (از نوید افکاری تا نیکا تا آیلار تا هزاران گل پرپر دیگر...)، اما چشمش را به کشتار وسیع فلسطینیها بدست حکومت اسرائیل (یک اسرائیلی برابر ۳۰ فلسطینی مطابق فرمول اخیر ارتش اسرائیل در آزادی گروگانها) بسته است. نوعی از براندازی که پوپولیست و در مواقعی عوامفریب است و مانند مقتدایش ترامپ و مایک پومپئو ضدروشنفکری و فلسفه است و به روشنفکران با القابی چون شورشی و ۵۷ ای توهین میکند؛ جریانی که فکر میکند هرقدر مردم ناامیدتر وافسردهتر و خشمگینتر و بیشتر مایل به ترک ایران باشند، برای تغییر از نوع مطلوب او بهتر است؛ جریانی که در ۷ سال اخیر فراوان پاس گل به تندروهای اصولگرا در داخل برای سرکوب میانهروها داده و رقیب خود را اصلاحجویان میداند نه تندروها داخل ایران. پزشکیان در انتخابات پیروز شود این نوع اپوزیسیون مجبور خواهد بود تکانی به خودش بدهد و در روشهایش تجدید نظر کند.
رییسی
در کوههای آذربایجان سقوط کرد. کاندیدای اصلی ریاست جمهوری از جناح منتقد
وضع موجود هم نماینده تبریز و آذرشهر و اسکو است. اینها بیسابقه است. این
یعنی ورود به دوره ای که در وضعیت پساجنگ قره باغ دوم، آذربایجان نقش
مؤثرتر و محوریتری در حاکمیت ایران بازی میکند. خیرلی اولسون.
جدای
از نتیجه انتخابات پیش رو، همین بحث رای دادن یا ندادن (که خصوصا با آمدن
پزشکیان و احتمال رای آوری او پررونق شده)، بحثهای بسیار عمیقی را میان
موافقین و مخالفین دامن زده که در حالت عادی شاهدش نیستیم. هرکسی میکوشد
بهترین استدلالهایش را ارائه کند. تمرین کاربست خرد عمومی از سوی ایرانیان
است. فرخنده باد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر