۱۳۹۴ فروردین ۲۶, چهارشنبه

در نقد ملی‌گرایی غیرلیبرال

بخش مهمی از اندیشه های ملی گرایانه را متفکران رمانتیک منتقد روشنگری در قرن نوزدهم نظریه پردازی کردند. ملی گرایی از جهت ابتنائش (تا حد زیادی) بر احساس بجای عقل مانند دین است و مانند احساسات دینی به راحتی می تواند کر و کور شود و حقوق "دیگری" و "غیرخودی" را نادیده بگیرد.

در این روزها که آتش ملی گرایی در رقابت ایران و کشورهای عربی افروخته شده یادمان نرود که یکی از ایدئولوژیهای مهم جنگهای جهانی اول و دوم ملی گرایی ها بودند و هر ملی گرایی ملی گرایی رقیب خود را نیز، من جمله در میان گروههای اقلیت، محتمل تقویت خواهد کرد. ملی گرایی را فقط در چارچوب اصول مدارا و حقوق بشر می توان قبول کرد و این همان چیزی است که نظریه پردازان سیاسی غربی پس از تجربه جنگهای جهانی با عنوان "ملی گرایی لیبرال" در مورد آن نظریه پردازی کرده اند. به نظر می رسد نوعی ملی گرایی شیعی یکی از بنیادهای سیاست خارجی امروزین جمهوری اسلامی شده است. 

باید هوشیار بود که به خاطر عدم التزام فقهای حاکم به مبانی نظری و عملی حقوق بشر جهانی (چنانکه خود بارها با تمایز میان حقوق بشر اسلامی و غربی بر آن تاکید نهاده اند)، این نوع از ملی گرایی بسیار مستعد آن است که پا از مرزهای خود بیرون گذارد و به نوعی ملی گرایی ویرانگر که حقوق دیگری، و به عنوان مثال سنی ها را، پایمال می کند بدل شود. حکومتهای استبدادی به راحتی می توانند از ملی گرایی غیرلیبرال و ضدمداراورزی لباسی برای مشروعیت بخشیدن به خویش ببافند؛ تو گویی پروژه ای را که مشائی و احمدی نژاد در آریائی گرایی شیعی به دنبال آن بودند امروز مورد عنایت ولی فقیه نیز قرار گرفته است.

۱۳۹۴ فروردین ۱۴, جمعه

در مورد توافق هسته‌ایِ تاریخی لوزان

تفاهم هسته ای دیشب را به همه دوستانم تبریک می گویم. هم تیم روحانی و هم تیم اوباما سنگ تمام گذاشتند. قبلاً هم گفته بودم تفاهم هسته ای یعنی ادغام ایران در نظام حقوق بین الملل. امیدوارم برکات مهمی برای مسئله حقوق بشر در داخل ایران داشته باشد و هرکسی در قدرت باشد برگشت پذیر نباشد. در سه ماه آینده تندروها در ایران و آمریکا همچنان سنگ اندازی خواهند کرد (نمونه اش سئوالات شبکه خبر صدا و سیما از ظریف در کنفرانس مطبوعاتی) و باید با تمام قوا از تیم مذاکره کننده برای امضای تفاهم نامه نهایی در تیرماه حمایت کرد. خوشحالم برای دوستانم در دانشکده های فیزیک که بر اساس این تفاهم امکانات جدیدی برای پژوهش در زمینه فیزیک هسته ای صلح آمیز در فردو و غیره خواهند داشت. امیدوارم گام بعدی در ماههای آینده بازگشایی سفارت آمریکا در تهران باشد.


امروز صبح که سایتها را مرور می کردم به این نتیجه رسیدم توافق نامه لوزان شکست سنگینی برای اصولگرایان بوده است، از جهاتی شبیه فردای روز انتخاب روحانی به ریاست جمهوری در سال 1392.  این را می توان با مرور صفحه اول سایتهای آنها (کیهان، رجانیوز، تسنیم، فارس نیوز و ...) و پوشش صدا و سیما دریافت. واکنش آنها تا این لحظه آمیزه ای از بهت زدگی و سکوت و کوشش برای کمرنگ کردن توافق و یا تردید افکندن در عملی شدنش بوده است.  تاجایی که من دیدم فقط الف کمی مثبت تر به این مسئله پرداخته است.

از حزب اللهی ها و اسلامگرایان که بگذریم، برخی در اپوزوسیون سکولار هم، از راست و چپ، در ماههای اخیر آنقدر جهتگیری ایدئولوژیک در ذهن داشتند که نتوانستند با ذهنی خالی از پیش فرض وقایع سیاسی را مشاهده کنند، و برای همین هی تحلیلهای نادرست ارائه دادند. شرط اول ارائه تحلیل دقیق سیاسی آنست که مشاهده واقعیت جهان خارج را بر علائق عاطفی ذهنی خویش اولویت دهیم، مگرنه اتفاقات جهان خارج ما را شگفت زده می کنند.
در هر صورت از فرصت بدست آمده باید برای گسترش دموکراسی در ایران به بیشترین مقدار ممکن استفاده کرد. امیدوارم رفع حصر یکی از تبعات این توافق باشد.