گاهی
دوستانی از من در مورد وضعیت فلسفه در ترکیه و جمهوری آذربایجان می پرسند.
در پاسخ باید بگویم در مورد وضعیت فلسفه در ترکیه و جمهوری آذربایجان
متفاوت است. در روزگار کنونی سطح فلسفه در جمهوری آذربایجان مطلوب نیست و
علت اصلی اش هم قدری که من فهمیده ام انقطاعی است که در این کشور با سنت
فکری گذشته اش به سبب حکومت و سلطه هفتاد ساله اتحاد جماهیر شوروی ایجاد
شده است. می دانید بسیاری از میراث فکری جمهوری
آذربایجان (من جمله در فلسفه اسلامی) از نظر تارخی متعلق به دوران اسلامی است و چون سیاست شوروی دین
زدایی حداکثری بوده است، طبیعتا ارتباط فکری مردم مناطق مسلمان نشین با
گذشته شان تا حد زیادی کمرنگ شده است. یکی از راههای ارتباط با گذشته
دانستن زبانهای عربی و فارسی در کنار زبان ترکی یا روسی بوده که پس از
تشکیل شوروی به کل در جمهوری آذربایجان ورافتاده است. به علاوه به گمانم افراد کمی هستند که بتوانند آثاری که در روزگار قدیم در جمهوری آذربایجان به زبان ترکی با الفبای عربی نوشته شده اند را بخوانند.
با این حال چون شوروی مشکلی با علوم پایه و موسیقی نداشته، جمهوری آذربایجان در علومی چون ریاضی و فیزیک و خصوصا موسیقی قوی است. البته در دورانی که دوران انتباه (یا دوران طلائی) جمهوری آذربایجان شمرده می شود، و حدودا شامل دهه های آخر قرن نوزدهم تا دو دهه اول قرن بیستم قبل از انقلاب اکتبر است، در برخی موارد جمهوری آذربایجان آن زمان از ایران و عثمانی آن زمان هم از نظر آشنایی با تجدد جلوتر بوده ست. کسی چون محمد امین رسولزاده که روشنفکر و سیاست مدار برجسته آن دوران بوده، می توانسته هم به ترکی، هم فارسی، هم روسی (و احتمالا یکی دو زبان دیگر) مطلب بنویسید.
ولی فلسفه در ترکیه امروزین رونق دارد و از این جهت قدری شبیه ایران است. کلاً ایران و ترکیه دو کشوری هستند در منطقه که به نظر من از جهات علمی باهم بسیار قابل مقایسه اند: در برخی شاخه های علوم طبیعی و انسانی ایرانیان (با در نظر گرفتن مجموعه ایرانیان داخل و خارج) از ترکیه ای ها جلوترند، برخی جاها برعکس ترکیه جلوتر است. طبیعتا زبان ترکی امروزین در ترکیه از نظر وضع لغات برای علوم طبیعی و اجتماعی جدید بسیار رشد کرده است. دکتر سید جواد طباطبایی علی رغم مقام علمی بالایی که من شخصا برای ایشان در اندیشه سیاسی قائلم اطلاع درستی از وضعیت اندیشه در ترکیه ندارند، و چنانکه از نظراتشان اینجا و آنجا معلوم است ارتباطشان با محافل آکادمیک ترکیه هم بسیار محدود بوده است. به نظرم این نقص مهمی برای ایشان است که خودشان آذربایجانی هم هستند.
با این حال چون شوروی مشکلی با علوم پایه و موسیقی نداشته، جمهوری آذربایجان در علومی چون ریاضی و فیزیک و خصوصا موسیقی قوی است. البته در دورانی که دوران انتباه (یا دوران طلائی) جمهوری آذربایجان شمرده می شود، و حدودا شامل دهه های آخر قرن نوزدهم تا دو دهه اول قرن بیستم قبل از انقلاب اکتبر است، در برخی موارد جمهوری آذربایجان آن زمان از ایران و عثمانی آن زمان هم از نظر آشنایی با تجدد جلوتر بوده ست. کسی چون محمد امین رسولزاده که روشنفکر و سیاست مدار برجسته آن دوران بوده، می توانسته هم به ترکی، هم فارسی، هم روسی (و احتمالا یکی دو زبان دیگر) مطلب بنویسید.
ولی فلسفه در ترکیه امروزین رونق دارد و از این جهت قدری شبیه ایران است. کلاً ایران و ترکیه دو کشوری هستند در منطقه که به نظر من از جهات علمی باهم بسیار قابل مقایسه اند: در برخی شاخه های علوم طبیعی و انسانی ایرانیان (با در نظر گرفتن مجموعه ایرانیان داخل و خارج) از ترکیه ای ها جلوترند، برخی جاها برعکس ترکیه جلوتر است. طبیعتا زبان ترکی امروزین در ترکیه از نظر وضع لغات برای علوم طبیعی و اجتماعی جدید بسیار رشد کرده است. دکتر سید جواد طباطبایی علی رغم مقام علمی بالایی که من شخصا برای ایشان در اندیشه سیاسی قائلم اطلاع درستی از وضعیت اندیشه در ترکیه ندارند، و چنانکه از نظراتشان اینجا و آنجا معلوم است ارتباطشان با محافل آکادمیک ترکیه هم بسیار محدود بوده است. به نظرم این نقص مهمی برای ایشان است که خودشان آذربایجانی هم هستند.