۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

قرارداد اجتماعی بومی مهم ترین دستاورد مهدی حائری یزدی

در این وبلاگ قدیم تر ها در مورد فلسفه سیاسی مهدی حائری یزدی و کتاب حکمت و حکومت او نوشته ام.  سئوال مهمی که می توان در مورد حکمت و حکومت مهدی حائری یزدی پرسید آن است که دقیقا مهدی حائری چه نکته جدیدی بر فلسفه سیاسی در فضای روشنفکری ایرانی یا اسلامی افزوده است؟ مهم ترین دستاورد او چیست؟ در جواب ممکن است گزینه های زیر به ذهن مان بیاید که تنها آخرین مهم ترین است:




1- غیر قابل جمع بودن شریعت و اجبار حکومت: در حکمت و حکومت، حائری استدلال کرده است که شریعت نمی تواند به زور حکومت بر مردم تحمیل شود. این سخن اگرچه در مجموع فضای ایران سخن جذاب و نوئی است (و لوازمی مهم چون نفی حجاب اجباری توسط حکومت دارد)، ولی کسانی مانند مجتهد شبستری (ایمان و آزادی و نقد قرائت رسمی از دین)، عبدالکریم سروش (نظریه قبض و بسط)، مصطفی ملکیان (عقلانیت و معنویت) و یا یوسفی اشکوری در آثارشان بر این نکته تاکید کرده اند و اتفاقا فرمول بندی شان از این مسئله بعضا واضح تر از حائری است. حائری چنانکه سبک علمای قدیم بوده در بستری از اصطلاحات کلام قدیم - بحث اراده تشریعی و اراده تکوینی- این نظرش را مطرح می کند. ولی (چنانکه من امتحان کرده ام) حتی بعد از چندین بار خواندن نمی توانی مطمئن شوی آیا از تفکیک سنتی-کلامی میان اراده تشریعی و اراده تکوینی، اختیاری بودن شریعت از نظر سیاسی در می آید یا نه؟

2- سیاسی نبودن مقام امام معصوم: در حکمت و حکومت حائری استدلال کرده که امامت شیعه مقامی معنوی است نه سیاسی. این سخن هم گرچه در فضای روحانیت ایران سخنی است نو و حتی رادیکال، زیاد هم جدید نیست اگر توجه کنیم متصوفه و اهل سنت از قرن ها قبل بدان اشاره می کرده اند و تفسیرشان از هدایت توسط ولی یا قطب یا امام معنوی بوده است تا سیاسی. اتفاقا خود حائری هم منکر آن نیست که در این تفسیرش از امامت تحت تاثیر تفسیر صوفیانه ملاصدرا و غزالی از فقاهت است. ولی عبدالکریم سروش نقد فقه سنتی بر اساس نظریات غزالی را مبسوط تر و قبل تر از حائری در دهه شصت مطرح کرده است و این قسمت نظر حائری در ایران بدیع ترین نیست. (حکمت و حکومت سال 1374 چاپ شد)

3- نقد روسو و کل گرائی: نسبت حائری با روسو عجیب است. هم از او تاثیر پذیرفته و هم او را شدیدا نقد می کند. نقد حائری بر روسو بر اساس منطق اسلامی و تفکیک سنتی میان کل و کلی است. این نقد گرچه جنیه های بدیع دارد، ولی اساسا مبتنی بر قرائتی نادرست از روسو است. در تفسیر حائری روسو یک جامعه گرا است، حال آنکه این تفسیر خصوصا در شکل بسیطی که حائری در حکمت و حکومت مطرح می کند میان شارحین امروزین روسو چندان طرفداری ندارد و به تعبیری یک طرفه و ناقص خواندن روسو است.

ولی در عین حال (این ولی خیلی مهم است) نقد حائری بر روسو از جهتی در فضای ایران خیلی مهم است خصوصا اگر بجای روسو مثلا لنین یا هر شکلی از کل گرائی روش شناختی حتی هگل را قرار دهیم. در واقع حائری در نقد روسو از لیبرالیسم در برابر جامعه گرائی و از فردگرائی روش شناختی در برابر کل گرائی روش شناختی دفاع می کند. شجاعت حائری در دفاع صریح و بدون لکنت زبان از لیبرالیسم آنهم در ایران قابل تقدیر است. از این جهت حائری حق تقدم دارد بر روشنفکری دینی که تا این اواخر در دفاع واضح و صریح از لیبرالیسم لکنت زبان داشت.

4- قرارداد اجتماعی در سنت اسلامی: ولی بزرگ ترین دستاورد حائری از نظر من، که در فضای روشنفکری ایرانی-اسلامی او را صاحب سبک می کند، ارائه نوعی فرمول بندی بومی از نظریه قرارداد اجتماعی است. حائری بر اساس مفاهیم "عقد وکالت" و "مالکیت مشاع" که برای قرن ها در فقه سنتی و حقوق خصوصی اسلامی وجود داشته اند و با پیوند این مفاهیم با عقل گرائی که آنرا از سنت فلسفه اسلامی وام گرفته است، نوعی مدل بومی از قرارداد اجتماعی ارائه می دهد. در حکمت و حکومت حائری می رود سراغ فقه سنتی و بر اساس مفاهیمی سنتی نظریه "حکومت به مثابه وکالت مالکین مشاع" را می سازد. این قسمت از نظریه حائری را بدین صراحت به نظرم نه در سروش می توان یافت، نه در مجتهد شبستری، و نه اشکوری. نظریه سیاسی آیت الله منتظری متاخر هم به صراحت "حکومت به مثابه وکالت مالکان مشاع" از لیبرال دموکراسی دفاع نمی کند.

از نتایج این نظریه، همانطور که حائری در فصل آخر و نتیجه گیری کتاب حکمت و حکومت اشاره می کند، نفی حکومت دینی و نادرست دانستن قانون اساسی جمهوری اسلامی است که بجای آنکه مبنای حکومت را قرار داداجتماعی میان سیاستمداران به مثابه وکلای مردم و خود مردم بداند،به واسطه نظریه ولایت فقیه  آنرا آمیزه ای از"امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام"و "اجتهاد مستمر فقهای جامع ‏الشرایط" (مثلا اصل 5) و آرا عمومی (مثلا اصل6) دانسته است. حائری معتقد است چنین ملغمه ای غیر قابل جمع و از نظر عقلانی و فقهی مردود است.

کاش اصلاح طلبان ما بروند و قدری فلسفه سیاسی حائری بخوانند تا ببینند دفاع صریح و بدون لکنت زبان از دموکراسی و قرارداد اجتماعی ودر عین حال مسلمان شیعه ماندن، یعنی چه. کاش حکمت و حکومت در داخل مجوز نشر می یافت و کسان بیشتری با اندیشه سیاسی حائری یزدی آشنا می شدند. (البته چنانکه می دانید از اینترنت قابل دانلود است اکنون این کتاب.)



۱ نظر:

  1. خیلی جالب بود، میثم جان. ممنون. منتظر چاپ رساله دکترایتان هستم که ببینم درباره روشنفکران دینی چی نوشتی!

    پاسخحذف