۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

ارسطو بخوانیم یا رالز؟

دیده ام برخی وقت ها این مسئله مطرح می شود که برای فلسفه سیاسی تخصصی خواندن کدام متون فلسفه سیاسی را بخوانیم؟ قدیمی ترها مهم ترند یا معاصرها؟ برویم سراغ فیلسوفان کلاسیک یونان مانند ارسطو یا افلاطون، یا مثلا در لاک و کانت مسلط شویم؟ یا نه بیائیم سراغ فیلسوفان معاصر مانند رالز و هابرماس؟ یا همه اینها را رها کنیم و هگل بخوانیم؟ (فعلا بحثم را به فلاسفه غیر سنت تمدن اسلامی در درجه اول محدود می کنم. در مورد فیلسوفان سیاسی معاصر سنت اروپای قاره ای هم نظر نمی دهم چون در موردشان اطلاع کافی ندارم.)



به نظرم مهم نیست که کسی که سراغش می رویم قدیمی باشد یا جدید، ارسطو باشد یا رالز، لاک باشد یا هابرماس. به نظرم در کار تخصصی فلسفه سیاسی مطلوب آن است که یک فیلسوف "مهم" را انتخاب کنیم و در تا حد امکان عمیق شویم. تشخیص مهم هم چندان مشکل نیست. مثلا همین ها که اسم شان را بردم به نظرم مهم اند. به نظرم کسی شک نداشته باشد ارسطو و کانت و لاک و رالز مهم اند.

در این فرآیند تمرکز برروی یک فیلسوف خیلی چیزهای دیگر هم خواهیم آموخت. مثال می زنم. مثلا اگر ارسطو را انتخاب می کنیم، اول برویم "سیاست" او و "اخلاق نیکوماخوسی" را در یکی از زبانهای اروپائی بخوانیم. (در کنارش از ترجمه های فارسی هم استفاده کنیم اشکالی ندارد، ولی من بسنده کردن به ترجمه های فارسی به عنوان متون اصلی برای کار تخصصی را طبیعتا اصلا توصیه نمی کنم.) برای ارسطو خواندن اگر یونانی بدانیم نور علی نور می شود. سپس در مرحله بعد برویم شرح های معتبری که بر ارسطو نوشته شده است و ادبیات در این زمینه را هم مطالعه کنیم. طبیعتا چون 2000 سال است در مورد ارسطو نوشته می شود، در این زمینه هم باید گلچین کنیم. شاید گلچین مان در این زمینه بسته به زبانی خواهد بود که می دانیم و یا علاقه داریم درش متبحر شویم و می دانیم (حداقل) یک زبان اروپائی را مسلط دانستن در این زمینه ها لازم است.

اگر کسی می خواهد روی ارسطو کار تخصصی کند ومانند من فقط به یک زبان اروپائی، مثلا انگلیسی، آشناست، من توصیه می کنم اگر علاقه دارد عربی اش را هم خوب کند تا بتواند شروحی را که در دوره اسلامی بر ارسطو نوشته شده است، مثلا نوشته های جا مانده از فارابی و ابن رشد، را هم بخواند و از عربی و انگلیسی توامان استفاده کند. کسی که از زبانهای اروپائی فقط انگلیسی می داند محتملا فقط قادر خواهد بود آثار ارسطو شناسان آنگلوساسون، یا آنچه از سایر زبانها به انگلیسی ترجمه شده است را در مورد ارسطو بخواند. ولی نباید زیاد نگران بود: کسی که هم در انگلیسی وهم در عربی مسلط است برای سالهای سال منابع درجه اول ارسطوشناسی برای خواندن در اختیار خواهد داشت. حالا زبان دیگر اروپائی هم یاد بگیرد چه بهتر، ولی اگر نشد استرس یخ. (ترکی خودمان: استرس ایجاد نکنیم).

اگر شانس بیاوریم و فیلسوفی که رویش کار می کنیم زبان مادری اش انگلیسی باشد، تنها اگر در انگلیسی مسلط باشیم کافی است. مثلا اگر کسی بخواهد روی اندیشه سیاسی جان استوارت میل کار کند، هیچ زبان اروپائی جز انگلیسی نداند مشکلی جدی برایش ایجاد نمی شود. بهترین شرح ها بر میل بر زبان انگلیسی نوشته شده اند. هکذا است داستان رالز.

خلاصه کنم، توصیه من این است: یکی از راههای متبحر شدن در فلسفه سیاسی بصورت تخصصی آن است که یک فیلسوف سیاسی مطرح را انتخاب کنیم و درش عمیق و مسلط شویم. فرق نمی کند رالز متاخر باشد یا ارسطوی دوران کلاسیک یا کانت. زمان زندگی یک فیلسوف بما هو هیچ اهمیتی در انتخاب او از سوی ما نباید داشته باشد، خصوصا اگر آثار یک فیلسوف را همراه با جدیدترین شرح هائی که برش نوشته شده اند بخوانیم. هم در آثار فیلسوفان سیاسی باستان و هم دوران مدرن و هم در آثار فلاسفه سیاسی هم عصر ما مسائلی که مبتلا به جامعه امروز ما، ایران امروز، باشند فراوان قابل یافتند. بو جهت دن هچ سرون یخ. (باز به زبان پدری: از این منظر ملالی نیست.)

۲ نظر:

  1. درسته. فکر می کنم که یک فیلسوف راه ورود خوبی به بقیه ی فیلسوفان باشه. با شما موافقم. یعنی عمیق شدن در یک فیلسوف درجه اول باعث می شود که اصول را دریابیم و بقیه را بتوان ساده تر در رابطه با فیلسوف پیش خوانده درک کرد درکی مقایسه ای.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خیلی ممنون از پیامتان. در ضمن بهانه ای شد با وبلاگتان هم آشنا شوم. نگاهی کردم و به نظرم واقعا جالب آمد. در تماس باشیم.

      حذف