۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

خطابی به برادران بسیجی و سپاهی ام

این روزها ایران آبستن حوادث بزرگی است.من هم مانند اکثر هموطنان اندیشناک حوادث روزم و این حوادث خواب را از چشمانم ربوده است. مدتی قبل مطلبی در مورد نیروهای مسلح مصر نوشتم. حال در این نوشته می خواهم برادران و دوستان سپاهی و بسیجی و نیروی انتظامی را مورد مخاطب قرار دهم.

نیروهای نظامی یکی از ارکان مفهوم حکومت در فلسفه سیاسی هستند. شاید دیده باشید نوعی بازی رایانه ای استراتژیک وجود دارد که در آن هر کس می تواند یک حکومت بسازد.هر حکومت در بازی بر اساس تعدادی مشخص نیروی نظامی تعریف می شود و بنا بر تعداد و آرایش نیروی نظامی نوع حکومت هم عوض می شود. اگربخواهم از لسان فیلسوفان قرار داد اجتماعی، یعنی هابز و لاک و روسو گرفته تا مهدی حائری یزدی خودمان، وام بگیرم خواهم گفت گذار از مرحله حالت طبیعی- مرحله ای در تاریخ و حیات بشر که در ان حکومتی وجود ندارد- به مرحله مدنیت و ساخته شدن شهر و کشور اصولا به واسطه احساس نیاز به امنیت شکل می گیرد. نیروهای نظامی شکل می گیرند تا امنیت انسان های ساکن یک شهر یا کشور را تامین کنند. به عبارت دیگر نیروهای مسلح بر اساس نیاز پایه آدمیان به حفاظت در برابر ناامنی داخلی (دزد، قتل و تجاوز و غیره) و تهاجم نیرو و کشور خارجی شکل می گیرند. بر این اساس تصور مفهوم حکومت بدون نیروهای نظامی و مسلح بی معناست.

سپاه و بسیج و نیروی انتظامی (پلیس) سه رکن از چهار رکن نیروهای مسلح ایران هستند. اصولا بسیج در ایران وقتی به فرمان آیت الله خمینی شکل گرفت که نیاز به حافظت از کشور در برابر دشمنان خارجی،حمله صدام حسین جنایت کار،وجود داشت و آیت الله خمینی به درستی حس کرد وجود ارتش و سپاه برای حفاظت در برابر تهاجم نیروی بیگانه ای که توسط قدرت های بزرگ حمایت می شود کافی نیست و باید نیروهای خودجوش مردمی را هم وارد معادله جنگ کرد. دور اندیشی آیت الله خمینی جواب داد و از میان بسیج سرداران و قهرمانانی چون باکری و همت و چمران سرنوشت جنگ تحمیلی را به نفع ملت ایران عوض کردند.

نیروهای مسلح در هر کشوری، من جمله ایران، وظیفه حفظ "نظام" را بر عهده دارند. یعنی بسیج و سپاه و ارتش هم وظیفه دارند از "نظام" در برابر تهدیدات داخلی و خارجی دفاع کنند. مشکلی که در ایران گاهی وجود داردغلط تعریف کردن مفهوم "نظام" است. نظام بر اساس نظریه دموکراسی، مثلا اندیشه های فقیه متاله آیت الله مهدی حائری یزدی، چیزی جز تبلور نظر قاطبه یک ملت نیست. و هویتی مستقل و جدا از اکثریت مردم تشکیل دهنده یک جامعه ندارد.  بر این اساس نیروهای نظامی هم در ایران وظیفه دارند از نظر قاطبقه ملت دفاع کنند و کوشش کنند تنهانظر مردم در راس امور باشد. فلسفه تشکیل نیروهای مسلح، مشخصا سپاه و بسیج آن است که از مردم در برابر تهدیدات داخلی و خارجی دفاع کنند. پس اگر برادران عزیز سپاهی یا بسیجی- احساس برادری ام تعارف نیست- به هر بهانه ای جلوی تظاهرات مسالمت امیز مردم را بگیرد، به جای آنکه امینت لازم برای تظاهرات آنها را فراهم کرده باشند، نقض فلسفه وجودی خودشان عمل کرده اند. اصلا فلسفه وجود بسیج و سپاه و ارتش و نیروی انتظامی دفاع از مردم است. اصولا نظام به جز مردم، با تمام افکار و سلایق شان از حزب اللهی تا سکولار یا سبز،چیز دیگری نیست. بسیجی و سپاهی عزیز نه تنها نباید نگران و مضطرب از تظاهرات مردم شان باشند، بلکه باید امنیت مردم تظاهرکننده را هم تمام و کمال فراهم کنند. فقط کافی است تظاهرات بدون حمل سلاح باشد که تظاهرات های جنبش سبز پس از انتخابات تاکنون صد در صد اینگونه بوده است.

برادر یا خواهر بسیجی و سپاهی! بیائید هوشیار باشیم و گول منفعت طلبانی را که شیطنتی می کنند و بعد آنرا به مردم سبز نسبت می دهند نخوریم. بسیج و سپاه و نیروی انتظامی نباید در دام کسانی بیفتند که شهادت شهید صانع ژاله را که طرفدارآیت الله منتظری و موسوی و معتقد به جنبش سبز بود، به جنبش سبز نسبت می دهند. نیروی نظامی ای که خدای ناکرده به جای دفاع از مردم تظاهرات کننده و حفظ امنیت جانی آنها به رویشان شلیک کند نیروی نظامی واقعی نیست و عملا عمله ظلم شده است. یادمان باشد بسیجی/سپاهی واقعی، همت بود/است و باکری.

۱۹ نظر:

  1. یعنی الان شما ارتش را بدون تقصیر میدونید دیگه که هیچ کاری نمی کنند و پشت مردم را خالی کرده اند؟ واقعا که ارتشی ها ی ما مایه ی ننگ ما شدند؟دنیا با خود چه می گوید؟از ارتش ما چه سوالی می کند؟مردم چه می گویند؟ایا باید برای ارتشی ها دیگر احترامی هم قائل بود؟من که برای خودم و ملت عزیز ایران متاسفم که یک مشت انسان چاپلوس به اسم ارتشی به اصطلاح حافظ جان و مال ما هستند ارتشی حافظ جیب و حقوق ماهانه و ولایت وقیحش هست تا الان ارتش چه قدمی برای ملت برداشت؟با این همه کشتار و ظلمی که به مردم می شه مگر نه این که ارتشی ها قسم یاد میکنندکه حافظ جان مال و ناموس مردم باشند ایا شما نامه همسر تقی رحمانی را خواندید ایا وضعیتی بهتر برای زندانیان زن تصور می کنید؟اینها ناموس ملت نیستند؟ ولی این را بدانید ظلم حتما و حتما رفتنی است و انچه برای ارتش می ماند جز رو سیاهی چیزی نیست و هیچ بهانه ای از طرف ملت قابل قبول نیست

    پاسخحذف
  2. شعار "فقط. مرگ بر اصل ولایت فقیه". نگذارید انقلابتان دزدیده شود

    پاسخحذف
  3. حکومت باید از مردم باشد نه بر علیه مردم

    پاسخحذف
  4. به قول مرحوم جلال آل احمد در جامعی که فساد و ظلم بی داد می کند مثل آب ساکنی است که مروادید ها در ته آب و آشغالها(مسولین حال کشور) روی آب قرار می گیرند.

    پاسخحذف
  5. دیشب در تلویون ج اس دیدم ک خ ر ا ن را در اغوش گرفت و بوسید.

    پاسخحذف
  6. خوب اینها هم دارند از رای مردم محافطت میکنند. این شما هستید که فکر میکنید کسی نظام رو قبول نداره. اگر چشمها باز بشه میبینید که مردم نظام رو قبول دارند. بدترین اشتباه جنبش سبز اینه که فکر میکنه این عده قلیلی که دور و برشون هست همه ی ایران هستند. مسلماً آقای موسوی دیگه اون 14 میلیون رأی رو هم نداره، اگر هم داشت هنوز نسبت به آقای احمدی نژاد که 24 میلیون رای آورده عقبتر می‌بود. پس ارتش و سپاه بسیج برای مردم کار میکنند نه برای آمال و آرزوی یک عده قلیل.

    پاسخحذف
  7. شعار فقط " مرگ بر اصل ولایت فقیه". نگذارید انقلابمان دومرتبه دزدیده شود.

    پاسخحذف
  8. اگر واقعاٌ همت و باکری رو بسیجی واقعی میدونید خوبه به عرض مبارک برسه که اونها به دستور رهبرشون به جبهه رفتند و شهید شدند. همون رهبری که اگر امروز میبود تا حالا سبز ها رو از بیخ و بن کنده بود و حتا رنگ سبز دیگه تو دنیا وجود نداشت! فکر نکنید که اگر همت و باکری بودند لحظه ای به امثال جنبش سبز نگاهی می انداختند. محض اطلاع خوبه همین جند سخنرانی و اثر باقیمانده ازشون رو یه نگاه ناقابل بندازید تا بفهمید چقدر با هم در تناقض هستید.
    اصلا قیافه همت و باکری به شماها میخـــــوره؟؟؟؟

    پاسخحذف
  9. نه به تو می خوره گوسفند .... همینه دیگه گوسفندی عقلتون به چشتون اگه عکستو تو جوی اب ببنی نمی پری ازش همونجا خشکت میزنه.....اون زمانی که تو می گی همین سران فتنه که می گید ببین چه جایگاهی داشتند نزد امام ...داداش به ریش نیت به ریشست ....خیلی ها که اون اون موقع هم رزم همین شهیدا بودن الان مخالفن تو امثال تو چشماتون کور.....

    پاسخحذف
  10. واقعا شرمنده می شم از اینکه بعضی ها هموظن من هستند نه ادب در صحبت دارند نه توان استدلال ...
    کاهش جنبشی های جدید درس از جنبشی های دیروز می گرفتن و توهم اینکه ملت همه با آنهاست را از سر خارج می کردند. فکر می کردم خیابان های خالی یا با حضور عده بسیار محدودی که اکثر نیروهای تشکیلاتی بودند درسی برای فریب خوردگان و گرفتن تصمیم به پایان رسوایی در کله ی فتنه گران می شود اما حیف ...
    راستی تورنتو خوش می گذره ؟!

    پاسخحذف
  11. ادامه:
    چه ظلم بزرگیست که قیام مردم مسلمان مصر را با آشوب های پراکنده ایران قیاس می کنی و اشتراکات فرمی را با محتوا یکی نشان می دهی که همان صورت را هم در ایران نمی توانی ببینی و ارتش و سپاه مکتبی که افتخارش پیروی از امامشان است را با ارتش مصر مقایسه می کنی ... این روز ها باز مصری ها دارند از این ارتش بی هویت و بی مایگیش چوب می خورند ... به امید رفع حقارت سر سپردگی مصر به آمریکا و اسراییل.

    پاسخحذف
  12. به دوستان از تمام جناح ها: کامنت بگذارید ولی لطفا توهین نکنید. اینجا وبلاگ فلسفی است. سعی کنید برای سخنان تان در له یا علیه یادداشت نویسنده استدلال بیاورید. من حتی الامکان سعی می کنم کامنتی را پاک نکنم مگر اینکه توهین درش مطلب را کاملا غیر قابل انتشار کند.

    پاسخحذف
  13. http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/iran/8331625/Irans-Revolutionary-Guard-pledges-to-hold-fire.html?sms_ss=facebook&at_xt=4d5da8b11ca7c26c,0
    Iran's Revolutionary Guard pledges to hold fire
    Senior officers in Iran's Revolutionary Guards have written a letter to their commanding officer demanding assurances that they will not be required to open fire on anti-government demonstrators.

    پاسخحذف
  14. مطالباتی که مردم مسلمان مصر در طلبش هستند همان‌هاست که مردم مسلمان ایران می‌خواهند؛ فقط معلوم نیست چرا کار آنها پسندیده و مورد حمایت نظام مقدس ماست ولی خواسته های معترضان ایرانی نه. مردم معترض ایران هم از قضا مسلمان‌اند و مردم مسلمان مصر هم مطالبات دینی نداشته‌اند. هر دو قوم آزادی‌های سیاسی و مدنی را خواستارند؛ مطهری در کتاب «پیرامون جمهوری اسلامی»اش آزادی سیاسی، آزادی عقیده و ابراز عقیده را «آزادی‌های به معنای واقعی کلمه انسانی» می‌خواند، اما امروزه اینها آزادی‌های حیوانی نامیده می‌شوند!
    اگر ملاک تشخیص راه و بی‌راه این است که آمریکا و اروپا از چه گروهی حمایت می‌کنند که اینها از رفتن مبارک و از معترضان مصری حمایت کرد. چگونه است که معترضان مصری «مردم‌»اند و معترضان ایرانی «اراذل و اوباش و وابسته به سیا و موساد».
    مبارک و سایر حکام گرانجان عرب هم نمی‌گویند ما دیکتاتوریم و به زور می‌مانیم آنها هم می‌گویند «مردم ما را می‌خواهند ما سی سال امنیت داده‌ایم به مردم و تنها عده‌ای آشوبگر خواستار به هم ریختن کشورند!» همهٔ اینها برای نگه داشتن خودشان توجیه می‌آورند اما مهم این است که این توجیهات برای مردم پذیرفتنی است یا نه؟

    پاسخحذف
  15. نيکوماخوس عزيز ،‌تو بهتر از من ميداني که نيروهاي قهريه هر حکومت که من آنها را در طيف آپاراتوس سخت / آپاراتوس نرم خوانش ميکنم، همان دم و دستگاه ايدئولوژيکي هستند که صرفا در "فرم" (به قول يکي از همين دوستان ناشناس که به نظر من به اشتباه حرکت مردم مصر و ايران را قياس‌ناپذير دانسته اند) با يکديگر تفاوت دارند و نه در محتواي سرکوبگرانه به مفهوم آلتوسري آن.
    نيروي بسيج اتفاقا تجسم آپاراتوس نرم ايدئولوژيک نظام فعلي ايران است که بهره‌گیری از آن نشانگر ضعف ايدئولوژيک يک حکومت مقتدر است. دلیل آن روشن است : پدری که نمیتواند با اخم و نگاه سرزنش‌آمیز صرفا با یک اشاره کودک خود را متنبه کند ناگزیر است که دست به تنبیه فیزیکی (فریاد کشیدن ، توهین کردن و در نهایت سیلی زدن به کودک) بزند. به قول ژیژک این کنشی مشمئزکننده و دلقک‌وار از طرف پدر یا در سطحی بالاتر "دیگری بزرگ" در مقام برقرارکننده نظم نمادین است که اتفاقا تا آنجا میتواند مقام مستحکم خود را حفط کند که Virtual باقی بماند و Actual نشود. به محض آنکه وضعیت نمادین Virtual به Actual نشت کند ، قدرت و مشروعیت خود نظم نمادین به خطر می‌افتد و اساساً تاثیرگذاری خود را از دست می‌دهد.
    به قول ژیژک (اشاره به سخنرانی Reality of Virtual) نظم نمادین برای آنکه تاثیرگذاری Effectiveness خود را حفظ کند باید در حوزه Virtual باقی بماند. و گر نه به قول هانا آرنت :‌ حکومت هر چه خشن تر رفتار کند نشانگر آن است که ضعیف‌تر شده است. دقیقا این ضعف مربوط به همین مفهوم ژیژکی Virtuality است. اینکه حکومتی ناگزیر می‌شود از آپاراتوس سخت خود که همان ارتش و نیروهای نظامی است به همراه آپاراتوس نرم ایدئولوژیک تجسم یافته (در اینجا نیروی بسیج ) استفاده کند ، نشاندهنده آن است که "دیگری بزرگ" یا در اینجا گفتمان ایدئولوژیک ولایت فقیه دیگر در امر نمادین Virtual کارکرد خود را از دست داده و ناگزیر است به صورت Actual وارد عمل شود.
    متاسفانه این بار باید با نیکوماخوس عزیز مخالفت کنم. اتفاقا وظیفه نیروهای قهریه ای چون پلیس ، ارتش ، سازمان‌های امنیتی و غیره در مقام آپاراتوس دولتی (به قول جورجو آگامبن) حفظ همان دولتی است که آپاراتوس را بازتولید میکند. "مردم" (نه به معنای امت و نه به معنای ملت) به عنوان کنش‌گران سیاسی ناب وقتی در خیابان ‌ها به حرکت توده وار دست میزنند در واقع درمقام نفی دوم هگلی نه تنها وضعیت موجود را نفی میکنند ، بلکه کل مناسبات مسقر و مشروعیت یافته از سوی دولت را نیز نفی میکنند. گر چه اپوزیسیون در مفهوم هگلی آن در ابتدا صرفا وضع موجود را نقد میکند و اصلا نمیگوید که در پی به دست آوردن قدرت است ، اما در نفی دوم آشکارا وضع موجود را کنار میزند و در جستجوی قدرت است.

    پاسخحذف
  16. به گمان من پلوتو حق مطلب را در مورد قوای نظامی ادا کرده است. متاسفانه این نوشته ی نیکوماخوس از جنس نوشته های دیگر وی نیست.یعنی متکی بر تفکر و برانگیزاننده ی تفکر نیست. حالا اگر یکی از سران سپاه یا بسیج این را نوشته بود می توانست جنبه ی تبلیغی داشته باشد.
    رتوریک "صدام حسین جنایت کار... نیروهای خودجوش مردمی ...دور اندیشی آیت الله خمینی... سرداران و قهرمانانی چون باکری و همت و چمران... سرنوشت جنگ تحمیلی" مغشوش، مغلوط، نامنسجم و آمیخته به احساسات و هیجان است.
    اینکه "نظام" چیست به تعبیرهای نظری و آروزها و خیال های ما بستگی ندارد. با تعریف کاربردی (و البته سردستی) "نظام" آن چیزی است که اسلحه وپول نفت برای بقایش صرف می شود. آن entity هرچه هست، ربطی به اسلامیت، ایرانیت، شهروندی و منافع ملی ندارد. آن قدر می دانیم که حفظش از اوجب واجبات است. برای حفظ آن می توان حتی نماز را هم تعطیل کرد. یا چهار هزارنفر را در یک شب گردن زد.

    پاسخحذف
  17. ممنون از همه دوستان نظر دهنده (غیرتوهین کننده)،


    پاسخ شهرام رندآبادی، و به خصوص مرتیکه و پلاتو را در پست جداگانه ای خواهم داد. بحث جالبی است. فعلا نقدا مطلبی را که در مورد 25 بهمن نوشته بودم پست کردم.

    درود

    پاسخحذف
  18. به ناشناس آخر: مطالبی که در پست اخرم با عنوان "بردار پاسدارم مردمت را آزاد بخواه" آورده ام، آنجا که نظر نائینی را در مورد استبداد ذکر کرده ام، به نوعی پاسخ به اشکال شما هم هست. حکومت های جمهوی اسلامی و مصر مبارک استبدادی بودنشان بسیار شبیه هم هستند و این است که انها را و قیام های مردم علیه شان را مقایسه پذیر می کند.هم مردم در ایران و هم مردم مصر علیه استبداد خیزش کرده اند.

    پاسخحذف