در هفته های گذشته، همزمان با انتشار خبر تصرف مناطق مرزی قره باغ کوهستانی با ایران بدست نیروهای آذربایجان، ویدئوهای متعددی در فضای مجازی در مورد حمایت مردم آذربایجان ایران، خصوصا بخشی از جوانان، از پیشروی نیروهای جمهوری آذربایجان و عقب نشینی متقابل ارامنه از این مناطق منتشر شد. در یکی از ویدئوها مردی نشان داده می شود که سازی در دست دارد و آوازی مربوط به حماسه ترکی کوراوغلو را سر می دهد. ویدئوهای دیگری هم، از جمله در میان هواداران تیم فوتبال تراکتور تبریز، در مورد شادی مردم در جنوب ارس از پیشروی ارتش آذربایجان در شمال ارس منتشر شده است.
در ۲۲ اکتبر الهام علیف رییسجمهور آذربایجان توئیت زد و نوشت که با تصرف روستای آغبند مناطق مرزی با ایران در قره باغ به کل از کنترل نیروهای وفادار به ارمنستان خارج شده است.
همزمان با عملیات نظامی جمهوری آذربایجان برای بازپسگیری مناطق تحت تصرف جداییطلبان ارمنی در قره باغ، فراخوانهای متعددی از سوی فعالان مدنی آذربایجانِ ایران منتشر شد و در پیامد آن چندین تجمع اعتراضی در شهرهای مختلف ترکنشین ایران برگزار شد. معترضان که به آنچه حمایت لجستیکی جمهوری اسلامی از ارمنستان و استفاده روسیه از حریم هوایی و زمینی ایران برای انتقال سلاح به ارمنستان میخواندند معترض بودند، خواستار بسته شدن گمرک مرزی نوردوز در مرز ایران و ارمنستان بودند، یعنی مهمترین راه ارتباطی ایران و ارمنستان. طبق گزارشها تنها در تجمع ۲۷ مهرماه تبریز دستکم ۳۰ تن از فعالین مدنی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
پیشروی نیروهای آذربایجان در مناطق مرزی ایران همزمان بود با ابراز نگرانی برخی طیفهای ناسیونالیست و اصطلاحا پانایرانیست در ایران از مجاورت بیشتر ایران با جمهوری آذربایجان و در نهایت استقرار یک تیپ مکانیزه سپاه پاسداران ایران در منطقه مرزی خداآفرین. در سرمقاله روزنامه اصلاح طلب مردم سالاری به تاریخ ۱۳ مهر نگرانی امنیتی از بزرگ تر شدن مرز ایران با آذربایجان و افزایش همجواری دوکشور به حدود ۱۳۰ کیلومتر اینگونه منعکس شده و آمده بود خاطره ایران از رهبری آذریها در دهه ۱۹۹۰ (دوران ریاست جمهوری ابولفصل الچی بیگ، نخستین رئیسجمهور غیرکمونیست آذربایجان) خاطره خوبی نیست و «قرار گرفتن در برابر یک همسایه قدرتمند و بالقوه تهدیدآمیز که با دشمن قسم خورده یعنی اسرائیل هم در ارتباط است» بر خلاف منافع امنیت ملی ایران محسوب شده بود. در همین سرمقاله از قول یک استاد علوم سیاسی آمده بود روسیه و ایران هر دو نگران این مساله هستند که جمهوری آذربایجان، اگر بتواند ارمنستان را در منازعه قره باغ شکست دهد، «در آینده به یک پایگاه ناتو در دریای خزر تبدیل شود». تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
برندا شیفر و برادری آذربایجانیان دو سوی ارس
یکی از افرادی که در سالهای اخیر در حوزه آذربایجان پژوهی فعال بوده برندا شیفر است، که پیشتر و برای مدتی رئیس پژوهشکده دریای خزر در دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه هاروارد بوده. عنوان رساله دکتری شیفر «شکلگیری هویت جمعی در آذربایجان ایران در پی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی شوروی» است که بعدا خلاصه ای از آن در پاییز ۲۰۰۰ به صورت مقاله ای با عنوان «شکلگیری هویت جمعی در آذربایجان ایران» در نشریه علمی-پژوهشی مطالعات ملیتها[1] منتشر شده و به فارسی هم ترجمه شده است. کتاب دیگر شیفر که در ایران اجازه نشر نیافته «مرزها و برادری: ایران و چالش هویت آذربایجانی» است که به ریشه های ارتباط و برادری آذربایجانیان دو سوی رود ارس و احساس آنها در مورد یک ملت واحد بودن در طول دو قرن می پردازد. طبق نگاه شیفر و همفکران او در میان هویتطلبان آذربایجانی ریشه احساس نزدیکی ملی ترکان دو سوی ارس به ابتدای قرن نوزده میلادی باز می گردد، زمانی که با شکست ایران قاجار در برابر روسیه سرزمین آذربایجان میان ایران و روسیه (بعدها اتحاد جماهیر شوروی) تقسیم شد. آثار شیفر در مورد آذربایجان پژوهی شایسته تامل و جدی گرفته شدن از سوی علاقمندان و صاحبنظران این حوزه است و نویسنده امیدوار است در آینده در مورد آنها بیشتر بنویسد.
برخی ملاحظات
وضعیت مناقشه قره باغ پیچیده است، ولی بدون تردید نمی توان آنرا بدون درنظر گرفتن برادری میان مردم آذربایجان در دو سوی ارس فهمید. البته که مناقشه دو سو دارد و برای رعایت موازین انصاف، خصوصا در حوزه پژوهش آکادمیک، روایت طرف ارمنی را هم باید شنید. ظلمهایی که به صورت تاریخی از سوی امپراطوری عثمانی به ارامنه شده هنوز در خاطره ایشان زنده است، ولی متاسفانه به نظر می رسد این ظلمهای تاریخی دستاویزی شده برای حکومت کنونی ارمنستان برای توجیه ادامه کنترل مناطقی که بر اساس قطعنامه های سازمان ملل متعلق به طور قطعی به خاک جمهوری آذربایجان تعلق دارند. آنچه که نباید فراموش کرد آنست که در گذشته تاریخی منطقه قره باغ و کلا قفقاز نوعی چندفرهنگگرایی و تنوع قومی-دینی جدی وجود دارد که متاسفانه با غلبه ایده دولت-ملت در قرن بیستم و مظالم و تنگنظریهای مرتبط با آن تاحد زیادی تضعیف شده. به باور صاحب این قلم برقراری صلح در منطقه قره باغ بدون احیای درجه ای از مداراجویی و چندفرهنگیگرایی که امکان زیست مسالمتآمیز و البته عدالتمحورانه ترکان و ارامنه در کنار هم را ممکن کند، ناممکن به نظر می رسد. بسیاری از قطعنامه های اجرا نشده سازمان ملل در مورد مناقشه قرهباغ در سی سال گذشته بر لزوم نوعی رویکری چندفرهنگی و چندهویتی و چندزبانی در منطقه تاکید دارند.
توضیح: این مقاله پیشتر در زمانه منتشر شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر