۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

مهدویت و دموکراسی ـ قسمت دوم: تصویر میلیتاریستی از امام زمان و عدالت بین‌الملل

اشاره شد مهدویت سیاسی از ارکان نظریه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی در زمان حاضر است و برای واکاوی آن‌چه در ایران در روزهای پس از تقلبِ عظیم در انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد می‌گذرد، باید به نقد و عیارسنجی مهدویت سیاسی (که چنان‌که اشاره شد متمایز از مهدویت عرفانی است) پرداخت.

دراین نوشتار در چارچوب نظریه‌ی قانون مللِ جان راولز در روابط بین‌الملل1 تبعات سیاسی تصویر نظامی از امام زمان (ع) در برخی از روایات شیعه را بررسی می‌کنم و نشان می‌دهم تصویر میلیتاریستی و نظامی که در این روایات از مهدی موعود ترسیم می‌شود به‌جز تناقض درون‌دینی با سنت رحمانی پیامبر اسلام، از منظر برون‌دینی نافی حقوق بشر و تعریف حقوق بشری از عدالت در روابط بین‌الملل است و به نوعی رئالیسم سیاسی2 بنیادگرایانه3 در روابط بین‌الملل می‌انجامد.

روایات میلیتاریستی در مورد امام زمان

در برخی روایات (احتمالاً تا حد زیادی جعل‌شده) مربوط به زمان ظهور تصویر میلیتاریستی و خشنی از امام زمان ترسیم می‌شود. روایات مورد بررسی امثال این روایات هستند:

«مهدی هر کس به بیست‌سالگی رسیده باشد و احکام دین را درست یاد نگرفته باشد می‌کشد.» (بحار الانوار، جلد ۵۲، تهران، المکتب الاسلامیه، ص ۳۸۲)
«مهدی بدون درخواست مدرک، قضاوت و حکم می‌کند.» (همان، ص ۳۲۵)

«مهدی زناکار همسردار و هرکس زکات ندهد را می‌کشد.» (همان، ص ۳۰۵)

«مهدی در شرق و غرب عالم هر کس مسلمان نشد را می‌کشد.» (همان، ص ۳۴۰).

«او زمین را از نامعتقدان و منکران [اسلام] پاک می‌کند. ... او آن‌قدر از دشمنان خداوند می‌کشد تا خداوند کاملاً خشنود گردد.» (همان، ص ۲۸۳ و یاتی علی الناس ، سید محمود موسوی دهسرخی، قم، انتشارات میر فتاح، ص ۶۵۹)

«مهدی به دوازده‌هزار سرباز خود دستور می‌دهد که "بکشید کسانی را که به دین شما اعتقادی ندارند".» (یاتی علی الناس ،ص ۶۵۹)

«وقتی مهدی ظهور کند، با یهودیان خواهد جنگید و تمام آن‌ها را نابود خواهد کرد. حتی اگر یهودی‌ای پشت یک سنگ پنهان شود، سنگ به سخن می‌آید و می‌گوید: آهای مسلمان! یک یهودی پشت من پنهان است. او را بکش!» (علی ابن حسام الدین معروف به محقق هندی، کنزالعمال، موسسه الرسائل بیروت، ۱۴۰۹، جلد ۱۴، ص ۲۰۴)

یوسف بن یحیی مقدسی شافعی در كتاب عقدالدرر روایت مرسله‌ای را از امیرالمومنین درباره‌ی حوادث رم (رومیه، محل اقامت پاپ) نقل می‌كند و می‌گوید:

«پس مسلمانان، سه تكبیر می‌گویند و مانند ریگ و شن‌های روانی كه از بلندی‌ها فرو می‌ریزند‌، داخل (روم) می‌شوند و در آن‌جا، پانصدهزار جنگجو را می‌كشند و غنائم و اموال را به طور مساوی تقسیم می‌كنند، و به هر یك از آنان، صد هزار دینار و صد كنیز و یا غلام می‌رسد.» (عقدالدرر فی اخبار المنتظر ، ص ۱۸۹ ، باب ۹ ، فصل یک، معجم الاحادیث ، ج سوم، ص ۱۲۴)

بسیاری از این روایات را می‌توان در جلدهای ۵۳ -۵۱ کتاب بحارالانوار فقیه شیعه‌ی محمد باقرمجلسی، که جامع‌ترین (نه لزوماً موثق‌ترین) کتاب روائی شیعه در باب مهدویت است و اتفاقا در دوران سلسله صفویه (زمان شاه سلطان حسین صفوی) و هم‌زمان با ترویج مهدویت سیاسی از سوی مجلسی و حکومت صفویه نگاشته شده است، یافت.4 همین‌طور کتب روائی یاتی علی الناس موسوی دهسرخی و کنزالعمال محقق هندی و عقدالدرر و غیره شامل چنین احادیثی هستند. چنین احادیثی تصویری میلیتاریستی، خشن، نظامی، و نامتسامح نسبت به عقاید متفاوت از امام زمان ترسیم می‌کنند.

تناقض با سنت پیامبر اسلام

بررسی صحت و سقم و وثاقت دینی این روایات باید توسط روحانیون و حدیث‌شناسانی که دغدغه‌ی ارائه‌ی تصویری روزآمد و انسان‌دوستانه از تشیع را ذهن دارند انجام شود و نگارنده تخصصی در حدیث‌شناسی ندارد. در این‌جا تنها به ذکر این نکته بسنده می‌کنیم که احادیث فوق با پاره‌ای دیگر از احادیث در مورد مهدویت در کتب روائی شیعه و با آیات قرآنی و به خصوص با سنت رحمانی پیامبر اسلام کاملاً در تناقضند:

در احادیث شیعه به نقل از پیامبر اسلام آمده است که: «او [مهدی] قدم جای پای من می‌گذارد و هرگز از آن خطا نمی‌كند. (فتوحات مكیه، ج سوم، ص ۳۳۳) و یا «او مردی از تبار من است. بر اساس سنت من پیكار می‌كند، چنان‌كه من بر اساس وحی پیكار نمودم.» (عقد الدرر، ص ۱۷)

در مورد سیره‌ی پیامبر اسلام در قرآن (که اصلی‌ترین منبع مسلمانان است) می‌خوانیم:

«ای پیامبر به موجب رحمت و لطف الهی، تو نسبت به مردم مهربان بوده و اخلاق نرم و ملایمی داری و اگر درشت‌خویی سنگ‌دل بودی همه از دورت پراكنده می‌شدند. پس با آن‌ها همیشه با بردباری و حلم و حُسنِ خلق رفتار كن. برای‌شان آمرزش بخواه. در كارها با ایشان مشورت‌ نما و آن‌گاه كه بر كاری تصمیم گرفتی توكل بر خدا كن. زیرا كه خداوند توكل‌كنندگان بر خویش را دوست دارد. [5]» (سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۱۵)

بر اساس سیره‌ی پیامبر اسلام در آیه‌ی فوق احادیثی که تصویری خشونت‌آمیز از امام زمان (ع) ترسیم می‌کنند را باید کاملاً غیراسلامی و ضددینی دانست. پس از ذکر این نکات بگذارید بحث درون‌دینی را به کناری نهیم و از منظری برون‌دینی به بررسی نتایج سیاسی، حقوق بشری و روان‌شناختی احادیثی که تصویری نظامی از امام زمان ترسیم می‌کنند بپردازیم.

تناقض با حقوق بشر و تعریف مدرن از عدالت در روابط بین‌الملل

مشکل احادیث نظامی‌گرایانه در مورد امام زمان زمانی بغرنج‌تر می‌شود که به یاد آوریم بر اساس عقاید شیعه، امام زمان در جهان رسالت گسترش عدالت را دارد. در احادیث شیعه آمده است که: «[مهدی] عدالت را در پهنه‌ی ‌گیتی می‌گستراند و صفا و صمیمیت صدر اسلام را به آن‌ها بازمی‌گرداند.» (منتخب‌الاثر، ص ۴۷۸)

تصویر میلیتاریستی از رفتار امام مهدی در حوزه‌ی سیاست در مواجهه با نامسلمانان و غیرشیعیان با روایت غالب مدرن و معاصر از عدالت در روابط بین‌الملل در تناقض است. جان راولز، فیلسوف سیاسی معاصر و صاحب کتاب معروف نظریه‌ای درباب عدالت6 یکی از نظریه‌پردازانی است که به مسئله‌ی نسبت میان حقوق بشر و عدالت در روابط بین‌الملل پرداخته است.

راولزدر قانون ملل7 سه شرط زیر را برای عادلانه‌بودن رفتار یک ملت در حوزه‌ی روابط میان خود و سایر ملل ذکر می‌کند که بر اساس آن‌ها می‌توان روایات تصویر نظامی از امام زمان را نقد کرد:

۱. عدم تجاوز و تخاصم نظامی به کشورها و ملل دیگر برای گسترش و تحمیل عقیده‌ی خویش (اعم از دینی یا سکولار) و به‌کارگیری روش‌های دیپلماتیک و سایر روش‌های صلح‌آمیز برای نیل به خواسته‌های خود در روابط بین‌الملل به جای روش‌های نظامی. (قانون ملل،۶۴)

از نظر راولز جنگ تنها در دو صورت مجاز است: یکی هنگام دفاع از خود8 در برابر ملل متخاصم و توسعه‌طلب9 (اعم از توسعه‌طلبی و تخاصم به خاطر گسترش دین یا یک ایدئولوژی سکولار، توسعه‌طلبی به خاطر گسترش قلمرو، توسعه‌طلبی برای استعمار ذخایر و ...) و دوم در موارد بسیار خاص برای جلوگیری از نقض بسیار گسترده و سیستماتیک حقوق بشر (مانند کشتن تمام افراد یک نژاد خاص توسط یک نژاد دیگر، کشتن تمام معتقدان به یک آئین توسط معتقدان به یک آئین دیگر) در صورتی‌که اعمال تحریم‌های سیاسی و اقتصادی گروه خاطی و یاغی را از نقض حقوق بشر باز ندارد. (البته تحقق چنین مواردی از نظر راولز واقعاً نادر است)

هیچ حکومتی اخلاقاً مجاز نیست که به دنبال گسترش آئین خود از طریق نظامی باشد و در روابط بین‌الملل برای ایجاد سازگاری میان اسلام و حقوق بشر در روابط بین‌الملل کلمه‌ی اسلامی جهاد را نه به معنای جهاد نظامی برای گسترش اسلام (به‌اصطلاحِ فقها، جهاد ابتدائی) بل‌که به معنای جهاد معنوی و عرفانی (که در سنت اسلامی مورد تاکید بسیار صوفیانی چون مولوی بوده است) می‌بایست تفسیر کرد. ( قانون ملل، ۷۶) راولز در مورد موارد حق جنگ می‌نویسد:

«هیچ حکومتی حق استفاده از جنگ برای تحقق علائق خویش را ندارد. ... با این حال قانون ملل ... به هر ملتی که به یک قانون ملل عادلانه و معقول احترام می‌گذارد، حق دفاع از خود را می دهد. ... البته بسته به آن‌که ملل مختلف چه تصوری از اهداف و مقاصد خود دارند، تفسیر دفاع آن‌ها از خود متفاوت خواهد بود. ... [به عنوان مثال] یک جامعه‌ی لیبرال هنگامی در جنگ برای دفاع از خود وارد می‌شود که بخواهد از آزادی‌های اساسی شهروندان خود و از نهادهای سیاسی دموکراتیک مصرح در قانون اساسی خود محافظت و پاسداری کند. در واقع یک حکومت لیبرال نمی‌تواند به گونه‌ای که منافی عدالت نباشد از شهروندان خود بخواهد که برای به‌دست‌آوردن منافع اقتصادی یا به‌دست‌آوردن منابع طبیعی بیش‌تر یا بدتر از آن برای به‌دست‌آوردن قدرت و سلطه‌ی جهانی جنگ کند. (البته جوامع به اصطلاح لیبرال بعضی وقت‌ها مرتکب چنین اعمالی می‌شوند، ولی این تنها ثابت می‌کنند که جوامع لیبرال هم دچار خطا و خلاف می‌شوند.) هنگامی که یک حکومت به‌دنبال تحقق چنین منافی برای خود باشد، بدین معناست که آن ملت دیگر به قانون ملل پای‌بند نیست و تبدیل به یک حکومت یاغی10 شده است.» (قانون ملل، ص۹۱)

بر اساس بند فوق، راولز بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در تابستان ۱۹۴۵ توسط هواپیماهای آمریکائی را عملی امپریالیستی، کاملاً غیراخلاقی، ضد حقوق بشر و غیر قابل‌ توجیه می‌دانست.11

۲. رعایت و پاسداری از حقوق اساسی بشر و آزادی‌های مصرح در آن مانند حق حیات، حق آزادی مذهبی، حق برده‌نبودن، حق مالکیت، حق ایمنی از اشغال با زور غیره. (قانون ملل، ۶۵) راولز برای آن‌که نظریه‌اش در عمل قابل تحقق باشد و با مشکل ایده‌آل‌اندیشی مواجه نشود لیستی از حقوق بشر به عنوان شرط عدالت در روابط بین‌الملل ارائه می‌دهد که کوچک‌تر از لیست حقوق مندرج در قانون اساسی‌های لیبرال است. راولز می‌نویسد که حقوق بشر دسته‌ای از حقوق هستند که لزوماً دارای سه شرط زیرند:

«۱. تحقق آن‌ها شرط لازم قابل قبول بودن نهادهای سیاسی و قضائی یک حکومت است. ۲. برآورده‌کردن آن‌ها برای آن‌که مداخله با زور در یک کشور را غیر قابل توجیه کند کافی است. مداخله با زور در امور یک کشور به عنوان مثال به معنای تحریم‌های دیپلماتیک یا اقتصادی و در موارد بسیار شدید ارسال نیروی نظامی است.12 ۳. حقوق بشر حد محدودکننده‌ی تنوع و کثرت میان حکومت‌ها هستند.» (قانون ملل، ص ۸۰)

این بدان معناست که در امور هیچ کشوری نمی‌توان مداخله کرد مگر آن‌که حقوق بشر در آن بطور سیستماتیک نقض شود. به علاوه اگر چه کثرت و تفاوت میان حکومت‌های جهان فی‌نفسه امر نامطلوبی نیست و لزومی ندارد تمام حکومت‌های جهان لیبرال دموکراسی باشند، ولی این کثرت باید حدی داشته باشد و آن حد حقوق بشر است. یعنی حقوق بشر را نمی‌توان قربانی کثرت‌گرائی و نسبی‌گرائی فرهنگی کرد.

۳. مشارکت دادن مردم یا نمایندگان تمام گروه‌های مردم در حکومت بر اساس نوعی سیستم حکومتی مشورتی مانند رای‌دادن یا موارد مشابه. از دید راولز اگرچه شکل ایده‌آل یک نظام حکومتی مشورتی لیبرال دموکراسی است، ولی حکومت‌هایی که لیبرال دموکراسی نیستند ولی حد (به اصطلاح راولز) قابل قبولی [13] از مشورت با مردم را (به اضافه‌ی موارد عدم‌تخاصم و رعایت حقوق بشر) در نظام حکومتی‌شان ترتیب اثر می‌دهند، باید از سوی جامعه‌ی جهانی مورد پذیرش و قبول قرار گیرند. (قانون ملل، ۸۱ -۶۸)

یعنی بر اساس نظر راولز حکومتی که بخواهد عقاید خود را توسط زور و نیروی نظامی گسترش دهد، آزادی‌های مصرح در حقوق بشر را نقض کند و تماماً یک‌طرفه و صرفاً از بالا به پائین و بر اساس رابطه‌ی خواجه و مولا و یا ولی و صغیر و ارباب و رعیت تنظیم شده باشد، در جامعه بین‌المللی نباید مورد تسامح کشورهای لیبرال و قابل قبول قرار گیرد و این کشورها با دخالت از طریق اعمال تحریم‌های مختلف و در موارد نادر ارسال نیروی نظامی باید حکومت قانون‌شکن و یاغی را وادار به سلطه‌طلب‌نبودن و احترام به آزادی‌های مصرح درحقوق بشر کنند.

اگر به احادیث تصویر میلیتاریستی از امام زمان دقت کنیم به الگوئی در روابط بین‌الملل خواهیم رسید که کاملاً منافی تصور راولزی از عدالت در روابط بین‌الملل است. تصویری که مبلغان تصویر میلیتاریستی و نظامی از حضرت قائم ارائه می‌دهند منافی سه شرط راولز در مورد عدالت بین‌الملل است چراکه: اولاً بر اساس این تصویر در زمان ظهوردر پاره‌ای موارد اسلام با قدرت نظامی رواج و غلبه خواهد یافت، حقوق و آزادی‌های بشر در اعتقاد به ادیان و عقاید مختلف جداً نقض خواهد شد و (بر اساس نظریه‌ی مشروعیت الهی حکومت و رد مشروعیت مردمی) رای مردم چندان تاثیری در تعیین سرنوشت‌شان نخواهد داشت.

در نقطه‌ی مقابل نظرات مشابه روالز که در آن‌ها حقوق بشر جای‌گاه ویژه‌ای دارد، نظریه‌های رئالیستی در مورد روابط بین‌الملل وجود دارند. بر اساس رئالیسم سیاسی تنها قاعده‌ی موجود در روابط بین‌الملل آن است که دولت‌ها به دنبال اهداف و منافع خود هستند و دولتی در سطح روابط بین‌الملل حرف آخر را می‌زند که نیروی اقتصادی و نظامی بیش‌تری داشته باشد. در رئالیسم سیاسی بنای روابط بین‌الملل بر اخلاق و حقوق بشر نیست بل‌که بر مبنای علائق و قدرت بازی‌گرهای بین‌المللی است.

به نظر می‌رسد که سیاست خارجی و بین‌المللی که با روایات میلیتاریستی در مورد امام زمان ترسیم می‌شود نوعی رئالیسم سیاسی در روابط بین‌الملل است که با مدرنیته و حقوق بشر سرستیز خواهد داشت که به بنیادگرائی می‌انجامد و از این رو می‌توان آن را رئالیسم بنیادگرایانه نامید. (جالب آن‌که می‌توان نشان داد هم مدل سیاست خارجی احمدی‌نژاد و هم مدل سیاست خارجی نئومحافظه‌کاران آمریکائی در زمان جرج بوش رئالیسم سیاسی است.)

علی‌رغم تبلیغ بسیار زیاد و حجم عظیم سایت‌ها و وبلاگ‌ها و کتاب‌هایی که پس از احمدی‌نژاد به مهدویت سیاسی و نسبت آن با ولایت فقیه و پیش‌گوئی نزدیک‌بودن ظهور و جمکران و ... پرداخته‌اند،14 احادیث میلیتاریستی و بنیادگرایانه و رئالسیتی از سوی طرفداران «احمدی‌نژادیسم» نادراً نقد و رد آشکار و همه‌جانبه می‌شوند و بر این اساس هنوز در بسیاری موارد هنگامی که سخن از مهدویت می‌رود خودبه‌خود و کم‌وبیش چنین روایاتی به ذهن مخاطب کم‌اطلاع و کم‌سن‌وسال ممکن است بیایند.

ظاهراً خشونت موجود در این روایات اصولاً دغدغه‌ی مبلغان جریان احمدی‌نژادیسم که دغدغه‌ی حقوق بشر ندارند و یا حقوق بشر را آموزه‌ای غربی و صهیونیستی می‌دانند نیست. هنوز در پاره‌ای از مساجد و منابر جمهوری اسلامی، به خصوص در مناطق فقیرنشین‌تر و مذهبی‌تر، برخی از روحانیون و مداحان به ذکر و تبلیغ چنان روایاتی در میان جوانان می‌پردازند.

تبلیغ چنین تصویر و چنین روایاتی در مورد امام غائب در منابر و مداحی‌هایی که مخاطبان آن را اعضای (بعضاً افراد کم‌سن‌وسال) بسیج و سپاه، یعنی معتقدین آینده‌ به ولایت و حزب‌الله که خود را منتظران امام غائب می‌دانند، تشکیل می‌دهند، از نظر روان‌شناختی و تربیتی کاملاً زیان‌بار است و منجر به رواج خشونت در برخورد با دگراندیشان و صاحبان عقاید متفاوت می‌گردد. به خصوص آن‌که بعضی از مخاطبان چنین مجالسی کم‌سن‌وسال و کودک هستند ( در تعریف مدرن کودک که زیر ۱۸ سال است) و سخن‌گویندگان منابر و مداحی‌های متصل به ولایت را بدون نقادی و تامل به عنوان سخن حق می‌پذیرند.

روان‌شناسان و فیلسوفان تعلیم و تربیت متفق‌القولند که مفاد و محتوای آموزشی کودکان و نوجوانان در سنین پائین نقش بسیار مهمی را در رفتار آن‌ها در آینده ایفا می‌کنند و از این‌ رو باید به دقت کامل و بر اساس موازین بشردوستانه انتخاب شوند. اگر فردی بر اساس آموزش در سنین پائین به امام زمانی با خصائل نظامی و میلیتاریستی برخی از روایات فوق معتقد باشد که بر اساس آن‌ها امام زمان به حقوق بشر احترام نمی‌گذارد، در مورد طرف‌داران سایر ادیان و مذاهب نامتسامح15 است و در اداره‌ی کشور با مردم مشورتی نمی‌کند، او هم به عنوان منتظر ایشان در عمل اولاً چندان به حقوق بشر توجه نخواهد کرد و اصلاً دغدغه‌ی آن را نخواهد داشت، ثانیاً در مورد کسانی که مثل او فکر نمی‌کنند تسامح و رواداری نخواهد ورزید و ثالثاً به رای و مشورت مردم در اداره‌ی کشور چندان بها و اهمیتی نخواهد داد و جابه‌جائی آرا و تقلب در انتخابات دغدغه‌ی او نخواهد بود. در تبیین عمل‌کرد بسیار خشن افرادی که رای مردم را جابه‌جا کردند و در بازداشت‌گاه‌هایی مانند کهریزک و یا بعضی زندان‌های سپاه و بسیج به شکنجه و تجاوز به مردم پرداختند، باید به سراغ چنین ریشه‌های غلطی در آموزش آن‌ها در سنین پائین‌تر رفت.16

▪ ▪ ▪

درمقاله‌های بعدی با تحلیل نظریه‌ی «مهدویت عرفانی» یا مهدویت به مثابه‌ی احیای تجربه‌ی دینی پیامبرانه بر اساس نظریه‌ی ذاتی و عرضی در دین نشان خواهم داد مهدویت آن‌طور که نظریه‌پردازان و طرفداران احمدی‌نژادیسم توصیف می‌کنند در اساس یک نظریه و الگوی سیاسی در روابط بین‌الملل یا داخلی نیست و عدالت‌گستری مهدی را باید به معنای اخلاق‌مداری او دانست و مهدی در نقطه‌ی کاملاً مقابل تصویر نظامی و خشن برخی روایات دروغین با احیای تجربه‌های دینی عمیق و پیامبرانه پیام‌آور صلح و عشق و مدارا در دنیائی خواهد بود که پس از تجربه‌ی مدرنیته و فاصله‌گرفتن با زمان نبوت پیامبر اسلام از درک و استشمام تجارب دینی و عرفانی بسیار عمیق و اصیل محروم گشته است.


پانوشت ها:

1. (International Relations (IR
2. Political realism

رئالیسم در این‌جا نام مکتبی در نظریه‌ی سیاسی و روابط بین‌الملل است و با رئالیسم در فلسفه علم و فلسفه اخلاق و ... کاملاً متفاوت است و با آن‌ها تنها اشتراک لفظی دارد.

3. fundamentalist

4. مر حوم حجه‌الاسلام علی دوانی جلدهای 53-51 کتاب بحارالانوار را ترجمه و تحت عنوان مهدی موعود توسط دارالکتب الاسلامیه چاپ کرده اند.

5. برای توضیح بیش‌تر به یادداشت محمود حکیمی با عنوان «حضرت مهدی (عج)، پیام‌آور محبت و مجری عدالت» در این آدرس مراجعه کنید. محمود حکیمی نشان داده است که احادیث در مورد خون‌ریزی زمان ظهور جعلی هستند.

http://bashgah.net/pages-19036.html

6. A Theory of Justice

7. The Law of Peoples, John Rawls, Harward University Press, 1999.

8. self-defense

9. expansionist

10. outlaw

11. رجوع کنید به مقاله زیر از راولز:

John Rawls: Fifty Years after Hiroshima, in Collected Papers, Edited by Samuel Freeman, 1999, Harvard University Press, pp 565-573.

12. برای شرح مبسوط حقوق بشر در روابط بین‌الملل از دید راولز مراجعه کنید به مقاله‌ی آرش نراقی با عنوان:

«جان راولز و مسأله‌ی حقوق بشر در روابط بین‌الملل» در این آدرس.

http://arashnaraghi.org/articles/Rawls.htm

13. decent
14. در برخی محافل مهدویت سیاسی به شدت بر نزدیک‌بودن زمان ظهور تاکید می‌شود. مثلاً دو داستان به مرحوم آیت‌الله بهجت نسبت داده می‌شود. بر اساس حکایت اول آیت‌الله بهجت یک‌بار به هنگام وضو دچار غش می‌شوند و پس از به‌هوش‌آمدن در پاسخ به این‌که چه اتفاقی افتاد پاسخ می‌دهند: "الان قاتل امام زمان به دنیا آمد." که به معنای آن است که ظهور آن‌قدر نزدیک است که مشاهده‌ی آن کفاف عمر یک انسان عادی را هم می‌دهد. در خبر دوم به نقل از آیت‌الله بهجت ذکر می‌شود که " ما تاکنون به جوان‌ها مژده می‌دادیم که دوران ظهور را درک خواهند کرد ولی الان به پیرها هم بشارت می دهیم که دوران ظهور را خواهند دید" ، که به معنای آن است که ظهور در کم‌تر از باقی عمر یک انسان پیر، مثلاً 20-10 سال، رخ می‌دهد. هر دوی این داستان‌ها توسط دفتر آیت‌الله بهجت تکذیب شده‌اند ولی با ابن وجود هنوز هم بسیار مورد توجه‌ی بسیاری مداحی‌ها و منابر و وبلاگ‌های نزدیک به جریان احمدی‌نژادیسم هستند. جالب آن‌که در نقطه‌ی مقابل چنین اقوالی گفته شده است آیت‌الله بهجت از شنیدن داستان هاله‌ی نور احمدی‌نژاد دچار تاسف شده و به خدا پناه برده‌اند. به عنوان مثال نگاه کنید به:

http://loghman.info/forum/index.php?topic=7025.msg19533

15. intolerant
16. البته افراد و مقالات نا دری که به نقد اسناد روایات مربوط به خشونت زمان ظهور امام زمان پرداخته اند وجود دارند مانن این دو منبع:

http://www.jamkaran.net/index.php?option=com_content&task=view&id=300&Itemid=1

http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8805200487

در این منبع حوزوی هم به نقد نسبی و کلی این روایات پرداخته شده:
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6025&id=63010

همین منبع هم در پایان نتیجه می‌گیرد که: «مطابق روایات متعدد نمی¬توانیم ادعا كنیم كه در هنگام ظهور هیچ قتلی رخ نمی‌دهد؛ زیرا در آن دوران بحث از اجرای حدود الهی و اقامه‌ی عدل جهانی است و مسلما این امر عظیم، بدون برطرف‌كردن موانع میسّر نمی¬شود.» و یا بدون حل ریشه‌ای مشکل و در چارچوب بحث‌های سنتی نزاع شیعه و سنی چنین روایاتی را احادیثی می‌داند که از طریق اهل سنت به شیعیان رسیده است.


لینک همین مطلب در وبگاه رادیوزمانه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر