این روزها من در ترکیه ام. در ترکیه که هستیدخیلی جاها پروژه دولت-ملت سازی آتاتورک را حس می کنید. پرچم سرخ رنگ ترکیه با نشانی هلال و ستاره خیلی جاها بر افراشته است و در برابر باد می رقصد. عکس آتاترک و جملات قصار او را خیلی جاها می توانید ببینید.
مثلاً دیدم بر سر خانه فرهنگ شهری که من در آن هستم، این جمله از آتاترک نوشته شده بود: "Ne mutlu turkum diyene" که ترجمه اش می شود "چقدر خوشحال است کسی که می تواند بگوید من ترکم."
با یک ترک صاحب نظر در اندیشه سیاسی که صحبت می کردم می گفت خیلی ها معتقدند در این جمله آتاترک منظور از "ترک" شهروند یک جمهوری سکولار است و معنای نژادی ندارد. ولی کسانی هم بوده اند که این جمله آتاترک را حمل بر نژاد گرائی او کرده اند.
به نظرم پروژه دولت-ملت سازی خوبی و بدی های خودش را دارد. قشنگی اش آن است که ملتی را با هم متحد می کند. احساس غرور ملی می آفریندو موتور محرکه ای می شود برای پیشرفت.شاید بدون چنین پروژه ای ترکیه به اندازه امروز پیشرفت نمی کرد. در ایران هم ملی گرائی ایرانی نقش مشابهی دارد یا می تواند داشته باشد. دولت-ملت سازی را در ایران رضا شاه و متفکران مشروطه آغاز کردند.
بدی اش آن است که در آن قومیت هائی که در پروژه دولت-ملت سازی جزو قومیت نیستند، له می شوند و حقوق شان نادیده گرفته می شوند. مثالش در ترکیه کردها و ارمنی ها هستند و در ایران ترک ها و کردها و بلوچ هاو ..
یک نکته تاحدی بی ربط هم می خواستم در آخر بگویم. چندی است به این فکر می کنم که این ملی گراهای ترک هم زبان (پدری) ما چرا دوست دارند تاریخ یک قوم دیگر -تاریخ پارس - را خراب کنند تا خودشان را ثابت کنند. یعنی می روند به کوروش فحش می دهند تا از هویت ترکی دفاع کنند.
یکی نیست بگوید برادر من! اثبات خود را در نفی بقیه می جوئی که چه؟! ترک ها آنقدر تاریخ پر افتخار دارند که بتوانند بدون فحش دادن و ذروغ پردازی در مورد این و آن- به خصوص برادران قومی شان یعنی پارس ها- خود را ثابت کنند.
بگذریم از اینکه تمام اقوام ترک و فارس و عرب و کرد و بلوچ و افغانی و هندی مشترکاتشان به نظر من بسی بیش از تفاوت هایشان است.
میثم جان
پاسخحذفظاهرا این "فحش دادن و دروغ پردازی در مورد این و آن" تا حد زیادی همه گیر هم شده و در بین قشر روشنفکر هم رسوخ کرده. چندی پیش کتابی دیدم با عنوان "یک هزار واژه اصیل ترکی در پارسی". باور کن به عمرم کتابی به بی ارزشی و بی مایگی این کتاب ندیده بودم. متاسفم برای ملتی که این کتاب ها مرجع حرف هایشان باشد.
آدم نمی داند به نادانی بخندد یا بگرید!
بهتره خودت نقد این کتاب ! رو بخونی
http://www.azargoshnasp.com/persianblog/%DB%8C%DA%A9-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D8%A7%D8%B5%DB%8C%D9%84-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C.html
به نظرم در مورد آزربایجان، هویت زدایی در مسیری خلاف آنچه به نظر میرسه، داره صورت میگیره. این ناحیه از نظر تاریخی محل سکونت ترکان نبوده و در طول هزار سال گذشته زبان مردم آن دگرگون شده. آشنایی با این ادعا در ابتدا باعث شگفتی و ناباوری بزرگی در من شد ولی آنچه بیش از آن شگفت انگیز بود، مشاهده بی اعتنایی ، خردگریزی و خردستیزی در قبال این ظاهرا واقعیت تاریخی است. آنچه به جرات میتوان گفت آنست که ترکان در مردم آزربایجان حل شده اند و عملا جز پاره ای از عشایر، مانند قشقایی ها و شاهسون ها، باقی یاری رسان به تشکیل قومی جدید به نام ایرانی شده اند که تلفیقی است از ساکنان پیشا آریایی، آریایی، ترک و عرب. بررسی های ژنتیکی نیز بر این موضوع صحه میگذارن. این روند در ترکیه و چمهوری آزربایجان نیز رخ داده است و ساکنین این نواحی چنان در هویت جدید خود غوطه ور شده اند که حتی تفاوت بسیار بارز چهره خود با ترکان اسیای میانه و استان سین کیانگ(اویغور)چین را نیز باور نمی کنند. هویت جعلی،البته اگر روزی هویت گروهی ارزش و اعتبار خود را از دست ندهد، ممکن است در میان مدت نیز کارساز واقع شود ولی در بلندمدت میتواند منجر به بحران هویت و دشمنی با هویت دیگری شود. رویدادی ناخوشایند که با بررسی انتقادی در این مقوله، میتوان از مقدس سازی و فروپاشی یک هویت چه راستین و چه دروغین پیشگیری کرد.
پاسخحذفبه ناشناس و آزربایجان:
پاسخحذف"مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد." کسانی هم که مانند شمااز طریق کامنت نسبت به یک نوشته وبلاگ واکنش نشان می دهند مرا همیشه به ادامه نوشتن تشویق می کنند.
از مطلب هردوتان استفاده کردم و به نوشتن درباره این موضوع ادامه خواهم داد.
به ناشناس: بسیاری از حرف های منتقد محترم کتاب درست است. ولی راستش از ادبیات و لحنش چندان خوشم نیامد.
سئوال از آزربایجان: "قوم" یعنی چه که ایرانی را قوم می کند و ترک بودن را نه؟
در دیدگاه من قومیت و نژاد دو مفهوم مرتبط هستند ولی چون قومیت پدیده ای در ارتباط با گروه های اجتماعی است، مولفه هایی چون خواسته های مشترک ، آیین، زبان وفرهنگ مشترک نیز در بازتعریف آن یاریگرند. برای نمونه من بیش و پیش از هر چیز خود هستم سپس عضوی از یک خانواده، گروه دوستان، فردی از یک شهر، استان، گروه زبانی ترکان آزری، فردی از کشور ایران، خاورمیانه و ... میباشم. آنچه گاهی نادیده گرفته می شود عضویت همزمان من در تمامی این گروه هاست. به گونه ای که حضور در هر یک از این گروه ها نباید از دیگری باز بدارد. هرگاه این رویداد رخ دهد، شاهد نوعی جعل خواهیم بود. حال بپنداریم فردی یا گروهی مرا از زبان مادری خود ، که با وجود تمام گفته های پیشینم بخشی از هویت من است، باز بدارد، آنچه رخ میدهد کوششی در مسخ من و همسان کردن من با دیگریست. حال اگر همه یا بخشی از گروهی زبانی من، به جای پاسخی درخور و شایسته، پاسخی غریزی و واکنشی برگزینند، در اینجا نیز مسخ فرهنگی رخ خواهد داد.
پاسخحذفکوتاه سخن آنکه، تمایل چندانی به تعریف معیارهایی برای جداسازی قومیتی ندارم و آنچه میبینم حضور ما به صورت فازی و نه دیجیتال در گروه های گوناگون است و هر ایدئولوژی را که میکوشد چنین مرزهایی را بیافریند، آسیب رساننده می یابم.چیزی که از محدوده ادراک من بیرون است ترک نامیده شدن آزری هاست. اگر واژه ترک فارغ از بار تاریخی آن در اطلاق به گروه نژادی خاصی میبود، هیچ خطایی در به بکاربردن آن نیز پدیدار نمیشد. ولی چنین امری ناممکن به نظر میرسد. به مانند آنست که سرخ پوستان شیلی را اسپانیایی تبار بنامیم. در حالیکه آنها سرخ و شیلیایی هستند. از همین روی آزری ها قومی (تنها در زبان متفاوت با بیشتر ایرانی ها هستند) با زبان مادری ترکی و البته زبان نیایی پهلوی میدانم و آن را نیز در ستیز با ایرانی بودنشان نمی یابم.
به بیان دیگر انسانها از یک نیای مشترک سرچشمه گرفته اند و در گذر زمان و با گسترش جمعیت به بخش های کوچکتری تقسیم میشوند در حالیکه همچنان عضو مجموعه بزرگتر نیز میلاشند. آنچه کوشیده ام تا تبیین کنم آنست که آزری ها بیش از آنچه زیرمجموعه ای از ترکان باشند، به گروهی که در بیشینه ایران را میپوشانند، تعلق خواهند داشت و در این میان بدیهی است که آزری، فارس نیست( اگر هر یک را قوم تعریف کنیم)همانطور که یک اردبیلی هم تبریزی نیست و هر کدام با وجود تمامی اشتراکات، وجه تمایزاتی نیز دارند.
ممنون از جواب مفصل ات. باید فکر کنم رویش.
پاسخحذفاینم یه عقده گشایی دیگه از این جماعت!
پاسخحذفhttp://dr3amland.wordpress.com/2010/10/20/%D8%AF%D8%B2%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%BA%D8%A7%D8%B1%D8%AA%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AE/