۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه

در مورد نتایج انتخابات محلی 2014 در ترکیه

این همه اتفاق افتاد در ترکیه در ماههای گذشته، همه فکر می کردند رای عدالت و توسعه 10 درصدی کم شود. ولی نتایج نشان داد که حزب عدالت و توسعه اردوغان تنها با 4 درصد رای کمتر از انتخابات پارلمانی در سال 2011 برنده انتخابات شد.  ج.ه.پ (حزب جمهوریخواه) هم 2-3 درصد افزایش رای داشت و با در نظر گرفتن کل ترکیه در این انتخابات عدالت و توسعه با 45 درصد در برابر 28 درصد بر ج.ه.پ پیروز شد. گویا قسمت مهمی از مردم ترکیه واقعا حرف دلشان با این شعار کمپین اردوغان در مورد شهرداریها که "بیز ایجرایا باخیریز، لافا دئیل= ما به عمل نگاه می کنیم، حرف نه" منطبق بود و کارنامه بهتر عدالت و توسعه در ارائه خدمات شهری عامل موفقیت شان شد. از نکات جالب دیگر این انتخابات هم این بود که در مناطق کرد نشین جنوب شرق ترکیه بدون استثنا حزب صلح و دموکراسی (حزب کردها) پیروز انتخابات شد. شهردار دیاربکیر یعنی بزرگترین شهر آن منطقه یک خانم از بزرگان حزب صلح و دموکراسی شد.

در انتخابات اخیر مانند سایر انتخابهای سالهای قبل رقیب اصلی عدالت و توسعه حزب ج.ه.پ  بود. ولی در سه کلانشهریعنی استانبول و آنکارا و ازمیر فاصله اینقدرها نبود و رقابت نفسگیر بود. در ازمیر، که به صورت سنتی قلعه حزب جمهوریخواه محسوب می شود، نامزد ج.ه.پ با 50 درصد در برابر 35 درصد آرای نامزد اردوغان پیروز شد. در استانبول هم نامزد عدالت و توسعه (شهردارکنونی استانبول) با 47 درصد در برابر تقریبا 41 درصد بر مصطفی ساریگول نامزد قدر ج.ه.پ (که گویا در سر دارد در آینده نزدیک بجای قلیچدار اوغلی رهبر ج.ه.پ شود) پیروز شد. در آنکارا ولی نفسگیرترین مبارزه رخ داد، طوریکه تا ساعات آخر شمارش آرا در نیمه شب معلوم نبود چه کسی پیروز انتخابات است. در نهایت نامزد اردوغان با حدود 44 درصد در برابر 43 درصد رای نامزد ج.ه.پ (با اندکی بیش از نیم درصد) پیروز انتخابات شد. بعید نیست ج.ه.پ به نتیجه انتخابات در آنکارا اعتراض کند و خواستار شمارش دوباره آرا شود. 

شخصا بدم نمی آمد در آنکارا که جمعیت چپ زیادی دارد ج.ه.پ موفق شود. در ازمیر از نظر حزبی کاملاً خوشحالم ج.ه.پ پیروز شد (برای توازن قوا در ترکیه لازم بود)، ولی از نظر مدیریت شهری قدری تاسف خوردم: شهردار کنونی ازمیر (از ج.ه.پ که برای دوره سوم شهردار می شود) ضعیف تر از بنعلی ایلدیریم (وزیر سابق راه و ارتباطات و دریانوردی) نامزد مغلوب عدالت و توسعه است.

۱۳۹۳ فروردین ۱۰, یکشنبه

انتخابات شهرداریها یا همه پرسی در مورد مشروعیت اردوغان؟

امروز در ترکیه انتخابات شهرداریها است. ساعت 4 بعد از ظهر رای گیری تمام می شود. برخلاف ایران وضعیت شمارش آرا در ترکیه از 1951 به گونه ای است که نادر پیش آمده کسی به صحت شمارش آرا اعتراض کند، گرچه اعتراض به مسائلی همچون عادلانه بودن بودجه های کمپین های انتخاباتی همیشه وجود دارد. فضای سیاسی ترکیه با توجه با وقایع روزها و هفته های اخیر (عملیات ضد رشوه که منسوب به جماعت است، شنود مکالمات مقامات دولتی و نوارهای آن در اینترنت و کارهای دولت در مقابله...) بسیار چندقطبی است و قدری متشنج. جمعیت ترکیه میان قطبهای طرفداران اردوغان (عدالت و توسعه)، جماعت (فتح الله گولن)، جمهوریخواهها (ج.ه.پ)، ملی گرایان دست راستی (م.ه.پ)، و حزب صلح و دموکراسی کردها (ب.د.پ) و سوسیالیست ها (ه.د.پ) تقسیم شده است. یعنی این گروهها دوبه دو در بسیاری موارد با هم بدند. این انتخابات با اینکه محلی است، عملا به نوعی رای اعتماد یا عدم اعتماد به اردوغان بدل شده است و نتیجه اش برای آینده ترکیه، خصوصا انتخابات ریاست جمهوری تابستان آینده که شاید اردوغان هم درش کاندید شود، بسیار مهم است.


آشفته بازاری شده است ترکیه که تشخیص اینکه چه کسی راست می گوید، چه کسی دروغ، آسان نیست. با طرفداران اردوغان می نشینی (چه در میان دانشگاهیان و چه عوام) حس می کنی حق با آنهاست و جماعت گولن افرادی خطرناکند که نگاهشان به گولن به نوعی شبیه نگاه طرفداران آیت الله خمینی در آستانه بازگشت او به ایران در 1357 است و در عملیات ضد رشوه 17 دسامبر هدفشان زمین زدن اردوغان بود. روزنامه زمان طرفداران گولن را می خوانی می بینی یکسری آدمها که واقعا گروه خونشان با بنیادگرایی نمی خواند و لیبرال اند در میان طرفداران گولن هستند (مثلا ایوب جان همسر الف شفق رمان نویس معروف ترکیه). جمهوریخواهان با تاکید بسیار می گویند دولت دزد است و دستش تا مفرق در فساد اقتصادی فرورفته است (البته جماعت هم همین حرف را می زند)، و سند می آورند از نوار منتسب به مکالمه اردوغان با پسرش بلال در صبح روز 17 دسامبر 2013 . از طرف دیگر جز عدالت و توسعه هیچ حزبی جز صلح و دموکراسی (که نزدیک پ.ک.ک است) در سال اخیر این قدر عزم برای حل مسئله کردها در ترکیه از خود نشان نداده است. آخر اینکه کارنامه عدالت و توسعه از نظر پروژه های عمرانی و اقتصادی در شهرداری ها (مثلا استانبول، پروژه متروی زیردریایی مارمارای از آسیا به اروپا) بسیار موفق بوده است، ولی از نظر آزادی بیان اصلا موفق نبوده است (بستن توئیتر و زمزه بستن فیسبوک یا یوتیوب در روزهای اخیر نمونه اش).

باید تا شب ماند و دید نتیجه انتخابات چه می شود!

۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه

در مورد درد و رنج مردم سوریه و به بهانه شهادت سرباز مرزبان وطن

موج همدلانه و شایسته ستایشی که برای آزاد شدن سربازهای مرزبان کشورمان به راه افتاده نشان دهنده همبستگی ملی ماست و بهانه شد این چند سطر را بنویسم. من این سخن را که برخی می گویند حقوق بشر فقط در چارچوب مرزهای ملی، یا همان دولت-ملت، معنا دارد و ورای آن یاوه است و باید صرفا رئالیست بود و به موازنه قوا توجه کرد قبول ندارم. البته که ملی گرایی پسندیده است و البته که موازنه قوا بسیار مهم، منتهی اینها نباید چشم ما را نسبت به درد و رنج انسانهایی که با آنها در داخل یک مرز/کشور زندگی نمی کنیم ببندد. من در ترکیه می بینم دهها هزار آواره سوری که با خاطر ماشین کشتار بشار اسد و گروههای اپوزوسیون مسلح تندرو و تکفیری مجبور به ترک وطن شده اند و از کمترین امید به زندگی زندگی محرومند چه رنجی می کشند. چند هزار سال میراث فرهنگی و تاریخی سوریه (از زمان امپراطوری روم باستان تا دوران طلایی تمدن اسلامی و سوریه امروزی که نزار قبانی شاعرش است) متعلق به همه بشریت است و نه فقط سوری ها، بگذریم از اینکه چون سران کشور ما به صورت خیلی آشکار از یکی از طرفین سرکوبگر جنگ یعنی بشار اسد حمایت می کنند، به نظرم وظیفه ایرانیان برای جلوگیری از نابودی سوریه در سایه جنگ حتی و نقد حاکمانشان از این منظر بیش از سایر ملل است.

کاش این حساسیت کاملا بحق مان برای آزادی مرزبانان هموطن مظلومی که اسیر گروههای افراطی مسلح هستند را به حساسیت به کشته و آواره شدن هرروزه دهها مرد و زن و کودک سوری توسط بشار اسد و گروههای مسلح اپوزوسیون و تکفیری هم بسط دهیم و تا تمام سوریه نابود نشده کمپین صلحی برای سوریه براه بیندازیم. من سیاست های دولت روحانی را در مورد سوریه بسیار ضعیف و منفعلانه (در برابر گروههای افراطی داخلی که دست شان در کاسه بشار اسد است) می یابم.


پی نوشت- عکس مربوط به تئاتری به جا مانده از دوران پیش از اسلام در سوریه است.

۱۳۹۳ فروردین ۳, یکشنبه

نقدی بر فیلم سیصد ظهور یک امپراطوری

دیروز فرصت شد فیلم "300: ظهور یک امپراطوری" را ببینم. مدرنیته غربی بر خوانش خاصی از مفهوم یونان استوار است که شکل هالیوودی اش را در این فیلم می بینیم. در این نمایش پارسیان (ایرانیان قدیم) یک امپراطوری با قدرت تکنولوژیکی بسیار بالا تصویر شده اند که تهی از ارزشهای اخلاقی چون حس عدالت و آزادی اند. در عوض یونانیان از نظر نظامی و تکنولوژیکی ضعیف ترند، ولی ارزشهای اخلاقی والایی چون آزادی و عدالت و دموکراسی را پاس می دارند. 

پروژه ای که من قبلا با عنوان "بازاندیشی مفهوم یونان" ازش نام برده ام، شکستن این خوانش شرق شناسانه کلاسیک از مفهوم یونان برای تولید مفهوم بومی از مدرنیته برای ایران است. وقتی می گویم ایران همه قومیت هایش اعم از ترک آذری، فارس، کرد مد نظرم است، نه فقط یک قومیت. منطقه اژه، یعنی جایی از ترکیه که من در آن زندگی می کنم، را می توان از نظر تاریخی با قدری تسامح یونانِ باستان شرقی نامید. در عالم واقع، فرهنگهای ایرانی و ترکی و یونان در این بخش از ترکیه و بخش های مجاور بسیار بیشتر از آنچه تمایزهای صفر و یکی هالیوودی ترسیم می کنند در هم آمیخته شده اند. مثلا ساردیس، شهری که داریوش به خاطر به آتش کشیده شدن آن توسط یکی از حاکمان منسوب یونانی به آتن حمله کرد، در دو ساعتی اطراف ازمیر قرار دارد. از آنجا که یونان شناسی در میان ما (ایرانیان، ترکیه ای ها) بسی ضعیف است، طبیعی است تصور کلاسیک از مفهوم یونان=عقل و اخلاق، غیریونانی=بی خردی و بی اخلاقی، حالاحالاها تداوم یابد. البته که در راه بازاندیشی مفهوم یونان باید مفاهیمی چون فره ایزدی که از دوران باستان تا به امروز در اندیشه سیاسی ایرانیان نفوذ داشته اند، به نفع مفاهیم معقول تری چون دموکراسی به صورت جدی نقد شوند.

۱۳۹۳ فروردین ۱, جمعه

تحلیلی بر انتخابات محلی پیش رو در ترکیه

انتخابات شهرداریها حدود دوهفته دیگر در ترکیه برگزار می شود و در این میان بازار اخبار سیاسی در ترکیه بسیار داغ است (مثلا امروز به دستور اردوغان توئیتر گویا فیلتر شد). این یادداشت را چند روز قبل برای سایت جدیدالتاسیس "سامانه انتخابات و دموکراسی" نوشتم. مابقی آنرا می توانید در آدرس سایت در اینجا مطالعه کنید.

 ---------------------------------
آیا انتخابات محلی آینده تاثیری در قدرت حزب عدالت و توسعه خواهد داشت؟ انتخابات محلی ترکیه، که قرار است در تاریخ ۳۰ مارس ۲۰۱۴ برگزار شود، اهمیت زیادی برای رجب طیب اردوغان نخست وزیر این کشور و نیز احزاب و گروه‌های مخالف او دارد. به اعتقاد منتقدان، در دوران تثبیت قدرت حزب عدالت و توسعه که از ۲۰۰۲ قدرت را در دست دارد، یعنی تقریباً از ۲۰۱۰ به این سو، رفتارهای رهبر این حزب روز به روز خودکامه‌تر شده است و نخست وزیر اردوغان در حال پیش بردن ترکیه به سوی نوعی دیکتاتوری به سبک کشورهای آمریکای لاتین است که در آن هدف بیش از هرچیز حفظ قدرت سیاسی شخص اول است. 
در محافل روشنفکری ترکیه همچنین اردوغان متهم به بازسازی اقتدارگرایی کمالیست، کودتاگرا و پلیس‌محوری که خود در نفی آن به قدرت رسید، این بار به نفع خویش است . در واکنش به این سخنان اردوغان همیشه مخالفان را به توطئه چینی علیه خود متهم کرده و تاکید کرده است مخالفانش همان کودتاچی‌هایی هستند که می‌خواهند سرنوشتی را که برای عدنان مندرس تدارک دیدند برای او رقم بزنند. مندرس نخست وزیر محافظه کار ترکیه از حزب دموکرات در فاصله سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ بود که توسط نظامیان در یک کودتا اعدام شد. مخالفان این سخنان اردوغان را مظلوم‌نمایی او در توجیه عملکرد استبدادی‌اش می‌دانند. 

انتخابات محلی پیش رو در حالی برگزار می‌شود که در یک سال گذشته دو اتفاق مهم در سیاست ترکیه رخ داد که انتظار می‌رفت سیاست این کشور را دچار تغییرات شدید کنند. موضوع هردو اتفاق، البته به روش های متفاوت، بیش ازهرچیز حمله به قدرت اردوغان بود. اتفاق اول اعتراضات تخریب پارک گزی و ساختن مرکز تجاری عظیم به جای آن بود که در قالب تظاهرات گسترده تابستان سال گذشته به مدت دو ماه ادامه داشت. در این اعتراضات بیش از همه گروه‌های مختلفی از جوانان و نسل جدید و تحصیل کرده ترکیه مشارکت داشتند، و قسمت قابل توجهی از روشنفکران لیبرال،  گروه‌های چپ، و سایر احزاب مخالف از آن حمایت کردند..... (ادامه در اینجا).


۱۳۹۲ اسفند ۲۱, چهارشنبه

رئیس قوه قضائیه و پایبندی به خرد عمومی

آقای صادق لاریجانی در سخنانی از سوی قوه قضائیه قوه مجریه و وزارت امور خارجه را تهدید کرده اند که نگذارید مقامهای خارجی در ایران با فتنه گران (بخوانید مادر ستار بهشتی) دیدار کنند. همچنین اعتراض کرده اند چرا رئیس سازمان ملل در گزارش اخیرش در مورد ایران خواستار رعایت حقوق بشر و رفع حصر موسوی و کروبی شده، و افزوده اند مسائل داخلی ما ربطی به شما ندارد. در اینکه در ایران دستگاه قضایی مستقل نیست لااقل در میان اهل نظر کسی تردید ندارد، ولی من می خواهم بر اساس نظریه خرد عمومی سخنان جناب لاریجانی را نقد کنم.


در نظر جان رالز قلب دموکراسی قانون اساسی یا به تعبیر او لیبرالیسم سیاسی "خرد عمومی" است. اگر بخواهیم خیلی ساده سازی کنیم خرد عمومی یعنی آنکه گقتار در حوزه عمومی، خصوصا گفتار مقامهای رسمی، باید مطابق موازین عقل باشد. اینکه صرفا گفته شود حکومت باید فلان کار را انجام دهد چون دستور شریعت است، بدون آنکه دلیل عقلانی و معقول برای آن دستور آورده شود، منافی خرد عمومی است. البته هیچ اشکالی ندارد کسی در حوزه غیرعمومی زندگی اش را صرفا بر دستورهای شریعت مبتنی کند.
یکی از مهم ترین مناصبی که گفتارشان طبق اندیشه رالز باید پیرو موازین خرد عمومی باشد گفتار قضات دادگاه قانون اساسی است که در ایران مصداقش گفتار قضای شورای عالی قضایی، من جمله رئیس و سخنگوی قوه قضائیه، و فقهای شورای نگهبان است.
گفتار امروز آیت الله صادق لاریجانی دقیقا منافی موازین خرد عمومی است چون در آن اثری از استدلال عقلانی و معقولی که شایسته حوزه عمومی باشد دیده نمی شود. البته ایشان ممکن است جواب دهند که نظریه هایی از این دست متعلق به غربیان است و در ایران اسلامی محلی از اعراب ندارد. اگر ایشان چنان پاسخی بدهند، باید گفت پس چرا خودشان بخشی از عمرشان را لااقل تا قبل از ورود به مقامات سیاسی در سالهای اخیر، در آموختن علم اصول (که یکی از عقلانی ترین شاخه های علوم اسلامی است)، و فلسفه اسلامی و غربی سپری کردند؟ همه قربانی سیاست شد؟

بی سبب نیست که بدون اصلاح اساسی در قوه قضائیه برقراری دموکراسی در ایران ممکن نیست.

۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

برای سعید رضوی فقیه و قرارداد اجتماعی

برای سعید رضوی فقیه، مدافع فلسفه سیاسی قرارداد اجتماعی، که جملاتی شبیه این را در سخنرانی همدانش گفت و ظالمانه بازداشت شد:

"فلاسفه لیبرال کلاسیک آنارشیست (سروری ستیز) نبودند که لزوم حکومت را در هر شکلی نفی کنند. آنارشیستها معتقدند که حکمرانی دسته¬ای از انسانها بر بقیه هرگز مشروع و مجاز نیست و در نتیجه انسانها را نمی توان به صورت مشروع مجبور به اطاعت از حاکم کرد. ازآنجا که فیلسوفان لیبرال قرارداد اجتماعی آنارشیست نبودند، مسئله ی اساسی آنها توضیح آن بود که چگونه حکمرانی بر انسانهای آزاد و برابر می¬تواند مشروع باشد. پاسخ ایشان به صورت مجمل از این قرار بود: به سبب کمبود منابع و عدم¬امنیتی که در زندگی اجتماعی وجود دارد، افراد بدون از دست دادن برابری اخلاقی خویش ممکن است بخشی از قدرت خویش را به حکومت واگذارند، منتهی فقط و فقط اگر حکومت این قدرت را به عنوان امانت برای حفاظت از افراد در برابر آن کمبود منابع و عدم امنیت استفاده کند. اگر حکومت به این امانت خیانت کند، و از قدرتی که بدو داده شده سو استفاده کند، شهروندان دیگر وظیفه¬ای برای اطاعت از او ندارند، و در واقع حق عصیان دارند."

ویل کیملیکا، فلسفه سیاسی معاصر، ص. 62

۱۳۹۲ اسفند ۱۰, شنبه

چرا روحانی حزب تشکیل نمی دهد؟

من که با نیم نگاهی به ترکیه به سیاست ایران نگاه می کنم، به نظرم می رسد اصطلاح فراجناجی که در ایران پس از انقلاب رایج شده از بی معناترین اصلاح ها در سیاست امروزین است.

اردوغان هر عیبی داشته باشد این حسن را دارد که خوب کارتشکیلاتی می کند. همه در ترکیه اردوغان را با حزب عدالت و توسعه می شناسند و برعکس. من مانده ام چرا حسن روحانی حزب تشکیل نمی دهد تا با تکیه بر آن برای فتح مجلس و مجلس خبرگان در انتخابات پیش رو گام بردارد؟ آیا بدون کار تشکیلات منسجم روحانی قادر خواهد بود از پس اصولگرایان منسجم بربیاید؟ آیا روحانی نمی خواهد از تجربه شکست خاتمی که به نظر من یکی از سبب های آن اجتناب خاتمی از قرار گرفتن در راس یک تشکل سیاسی اصلاح طلب بود بیاموزد؟ (مثلا تجربه حزب مشارکت خوب بود، ولی مشکل اساسی اش آن بود که خود محمد خاتمی حاضر نشد نسبت اش را با آن یا احزاب مشابه تعیین کند.) در همین کشور خودمان تجربه تشکیل حزب اعتماد ملی توسط کروبی و نقش آن در انتخابات 88 نشان می دهد کار تشکیلاتی می تواند در بزنگاهها بسیار موثر باشد. اگر قرار است چشم به کشورهای خارجی نداشته باشیم و از درون این سیستم ایران را متحول کنیم، اینها الفبای سیاست امروز دنیاست.