۱۴۰۰ فروردین ۶, جمعه

بن‌بست صلح در افغانستان، نگاه انتخاباتی ترامپ و روایت جان بولتون

با آزاد شدن صدها زندانی طالبان از زندان در ادامه مذاکرات صلح با طالبان در دوره ترامپ، امنیت برای روزنامه‌نگاران و زنان و مردم عادی در افغانستان بدتر از هر زمانی در قبل شده است.

تنها در ماه دسامبر ۲۰۲۰ ملاله میوند مجری تلویزیون محلی «انعکاس» افغانستان توسط مردان مسلح به قتل رسید. یا در ماه نوامبر محمد الیاس داعی خبرنگار بخش پشتوی رادیو آزادی (رادیو اروپای آزاد) در اثر انقجار بمبی مغناطیسی که به خودرویش متصل شده بود در مرکز ولایت هلمند افغانستان کشته شد. مثالها از این دست در مورد افزایش خشونت علیه روزنامه‌نگاران و زنان و مردم عادی متعدد است.

ولی چرا افغانستان به نقطه امروز رسیده است؟ طبیعتا مانند هر پدیده اجتماعی دلایل متعدد است. در این مقاله اما با تکیه بر کتاب خاطرات جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق آمریکا با عنوان اتاقی که در آن رخ داد؛ خاطرات کاخ سفید (اصل این کتاب در اینترنت قابل دانلود است) توضیح خواهیم داد چرا نگاه اقتصادی و تاجر‌پیشه ترامپ به سیاست خارجی، و نگاه خاص ناسیونالیستی او به حضور آمریکا در افغانستان منجر به عجله هرچه بیشتر او برای بیرون کشیدن نیروهای آمریکایی از افغانستان و آغاز مذاکرات اصطلاحا صلحی شد که عملا باعث مشروعیت بخشیدن به طالبان در صحنه داخلی و بین المللی و در منگنه گذاشتن دولت مشروع و ملی کابل شده است. به عبارت دیگر سیاست‌های ترامپ (که بیش از هرچیزی ناظر به سیاست داخلی آمریکا و رقابت‌های انتخاباتی ۲۰۲۰ بود) از دید بسیاری ناظران چشم‌انداز آینده دموکراسی افغانستان را تیره و تار کرده. 

 


وضعیت بسیار دشوار بایدن در مورد سیاست‌گذاری افغانستان

ولی پیش از ادامه مطلب بد نیست اشاره‌ای کنیم به وضعیت بسیار دشوار بایدن در مورد سیاست‌گذاری افغانستان.

در یکی از آخرین تحولات، لوید آستین، وزیر دفاع جدید آمریکا یکشنبه اول فروردین ۱۴۰۰ در سفری از پیش اعلام‌نشده به کابل رفت تا با اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان دیدار و گفتگو کند. او در حساب توییتری خود در توجیه این سفر نوشت که برای «شنیدن و آموختن» به افغانستان رفته‌ و در حال مرور وضعیت برای سیاست‌گذاری جدید در مورد افغانستان به همراه جو بایدن است.

خبرگزاری‌ها گفته‌اند وزیر دفاع جدید آمریکا از اظهار نظر در مورد اینکه «آیا دولت بایدن به توافق طالبان با ترامپ در زمینه خروج نیروهای آمریکایی پایبند می‌ماند؟»، پاسخی نداده.

بنا بر توافقنامه دوحه قطر که بین دولت دونالد ترامپ (با نمایندگی زلمی خلیلزاد) و طالبان (با نمایندگی ملا عبدالغنی برادر) در فوریه ۲۰۲۰ به امضا رسید، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان قرار بود تا اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت یا ثور) اجرایی شود. بسیاری ناظران، از جمله خود شخص جو بایدن رئيس‌جمهور جدید (بنا برآنچه او در یک مصاحبه به شبکه خبری ای‌بی‌سی آمریکا گفته) معتقدند خروج کامل نیروهای آمریکا از افغانستان در ضرب الاجل تعیین شده در توافق خلیزاد-برادر بسیار دشوار است، اگر غیرممکن نباشد!

 

خاطرات بولتون: اختلاف ترامپ و ژنرال‌های آمریکایی در مورد افغانستان

برویم سراغ حاطرات جان بولتن به عنوان منبعی برای شناخت ترامپ. روایت ما از کتاب بولتون حتی‌الامکان منصفانه خواهد بود، گرچه نویسنده با جهان‌بینی محافظه‌کار بولتون اختلاف نظر اساسی دارد. بولتون که در فاصله آوریل ۲۰۱۸ تا دسامبر ۲۰۱۹، یعنی نزدیک به یک سال و نیم، مشاور امنیت ملی دولت ترامپ و کاخ سفید بود.

بولتون توضیح می‌دهد ترامپ به دو دلیل با ادامه حضور نظامی آمریكا در افغانستان کاملا مخالف بود و اصرار بر خروج نظامی آمریکا داشت: اول اینکه ، او در كارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۶ م به رای دهندگانش وعده داده بود که آمریکا را از درگیری در «جنگهای بی پایان» در «نقاط دورافتاده دنیا» (که افغانستان یکی از مهم‌ترین مصادیقش بود) رها کند؛ و دوم اینکه او با روحیه تجاری‌اش معتقد بود آمریکا پول بسیار کلانی را در افغانستان هزینه کرده که کلا بی‌فایده است؛ خصوصا اینکه در نظر او افغانستان به سبب فاصله‌اش تهدید امنیتی برای آمریکا محسوب نمی‌شد. از خاطرات بولتون بر می آید که استراتژی آمریکا در افغانستان و کلا خاورمیانه بر اساس بالا بردن شانس پیروزی ترامپ در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۰ تنظیم شده بود.

بولتون می‌گوید استدلال مقابل او در برابر موضع ترامپ این بوده که «ما جنگها در خاورمیانه شروع نکردیم و در نتیجه نمی‌توانیم هروقت اراده کنیم آنها را پایان دهیم.» این جنگ‌ها فارغ از اراده آمریکا در جهان وجود دارند و آمریکا باید متناسب با منافع خود در مورد آنها موضع بگیرد. بولتون می‌گوید در جهان اسلام جنگ‌ها دلایل ایدئولوژیک، سیاسی و مذهبی دارند. شور مذهبی برای هزاره‌ها بشر را درگیر جنگ کرده و «حالا این شور در افغانستان انگیزه نبرد علیه آمریکا و غرب بطور کلی را فراهم می‌کند. با خسته شدن رهبران آمریکا و یا نگرانی ایشان از صرف هزینه و تبعات آن برای بودجه دولت فدرال هم این جنگ از بین نمی‌رود.» (اتاقی که در آن رخ داد، ص. ۱۹۵ به بعد)

بولتون به صراحت می‌گوید دلیل مخالفتش با ترامپ در سیاست خارجه نگرانی‌اش در مورد برقراری دموکراسی در افغانستان، عراق، سوریه، ایران یا یمن نیست. او در عوض معتقد بود اگر آمریکا در جنگ‌های خاورمیانه وارد نشود، ممکن است حادثه‌ای شبیه حمله یازده سپتامبر، اینبار حتی در مقیاسی بزرگ‌تر که در آن دشمنان آمریکا به سلاح‌های هسته‌ای، شیمیایی یا بیولوژیکی دست یافته‌اند، تکرار شود. و تا زمانی که چنین تهدیدی وجود دارد، «هیچ جایی آنقدر دور نیست» که لازم باشد آمریکا از آنجا عقب‌نشینی کند. به بیان دیگر لازم نیست دشمنان آمریکا در مرز چادر زده باشند تا آمریکا مداخله کند.

بولتون همچنین توضیح می‌دهد که در آستانه ورد او به کاخ سفید زلمای خلیل‌زاد (که تقریبا از آن ایام تاکنون سمت نمایندگی ویژه آمریکا در امور افغانستان را دارد) خبر داده بود طالبان می‌کوشیدند افراد مختلفی را واسطه قرار دهند تا دولت ترامپ را به گفتگو با این گروه متقاعد کنند. (اینرا مقایسه کنید با موضع رهبر جمهوری اسلامی که از مذاکره با ترامپ گریزان بود.)

هرچه هست ترامپ در اجرای وعده انتخاباتی اش در مورد خروج از افغانستان عجله داشت و در نقطه مقابل ژنرال متیس که آنزمان وزیر دفاع بود معتقد بود که آمریکا از جهت نظامی در افغانستان «در حال پیش‌روی است» و برای عقب نشیتی زود است. (متیس در ادامه این اختلاف در اول ژانویه ۲۰۱۹ از سمت خود کناره‌گیری کرد.) جوزف دانفورد رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا و از فرماندهان جنگ افغانستان از افراد دیگری بود که بولتون می‌گوید با ترامپ در مورد افغانستان اختلاف نظر داشته.(او اکنون بازنشسته شده است.)

 

زمانی که زمانبندی خروج آمریکا از افغانستان جرقه خورد

بولتون در خاطراتش می‌گوید یکی دو روز بعد از انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا در نوامبر ۲۰۱۸، ترامپ عده‌ای از مقام‌های بلندپایه کاخ سفید از جمله او و مایک پومپئو (وزیر خارجه پیشین) را در «دفتر بیضی» (محل کار رییس‌جمهور آمریکا در کاخ سفید) جمع می‌کند و به آنها اصطلاحا می‌توپد که استراتژی آمریکا در افغانستان در دو سال اول دولت او (که بر اساس آنچه ژنرال‌های آمریکایی پیشنهاد داده بودند تنظیم شده بود) «اشتباه» است و «جایی نیست که او می خواسته باشد.» (ص. ۱۹۷) ترامپ در جلسه مزبور حضور آمریکا در افغانستان را «یک شکست کامل»، «اتلاف منابع» و «شرم آور» توصیف کرده بود و می‌گفت حتی از صحبت کردن در مورد آن متنفراست.  )بولتون می‌گوید ترامپ مثل همیشه در سخنانش حقیقت را با بدفهمی و عناد درهم می‌آمیخت.) ژنرال متیس در عوض می‌گفت چون داعش در افغانستان فعال است، همین حضور آمریکا در افغانستان توجیه دارد. جواب ترامپ ولی این بود:

«بگذارید روسیه با داعش بجنگد. ما هفت هزار مایل با افغانستان فاصله داریم اما هنوز هدف هستیم ...ما باید دامن‌مان را از افغانستان بیرون بکشیم.» ترامپ همچنین می گفته درگیر شدن آمریکا در افغانستان «نتیجه کار شخص احمقی به نام جورج بوش است»، نه خواسته او. آمریکا در افغانستان هزاران کشته داده و میلیاردها دلار پول هدر داده (به حساب ترامپ پنجاه میلیارد دلار در سال) ولی هیچ فایده‌ای عایدش نشده. در روایت بولتون ترامپ برای نشان دادن پرهزینه بودن جنگ افغانستان به یک داستان علاقه داشت و آنرا در گفتگوهای داخلی تکرار می‌کرد: اینکه ارتش آمریکا معلمان مدارس در برخی مناطق افغانستان را (برای اینکه ایمن باشند) هرروز با هلی کوپتر می‌برده و می آورده!

در نظر ترامپ نبرد آمریکا با داعش در سوریه و عراق به نفع روسیه و ایران است، پس چرا آمریکا نگذارد خود روسیه و ایران هزینه‌های  هنگفت این نبرد را متحمل شوند؟ (ترامپ حتی معتقد بوده آمریکا نباید هزینه محافظت از کره‌جنوبی در برابر کره شمالی را بدهد.)

خلاصه اینکه به روایت خاطرات بولتون (در صورت صحت‌شان) ترامپ معتقد بوده آمریکا حتی اگر در جنگ افغانستان «پیروز شود» چیزی عایدش نمی شود و لازم است تا آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری او (در صورت انتخاب مجدد) عقب‌نشینی ارتش آمریکا از افغانستان عملی شود.

با مطالعه خاطرات بولتون خوانندگان بخوبی در می‌یابند نگاه خاص ترامپ به سیاست خارجی منجر به روند اصطلاحا صلح بین الافغانی و گفتگوهای مشروعیت‌بخش با طالبان شد. وضعیتی که از دید بسیاری ناظران به ضرر امنیت شهروندان و فعالین مدنی در این کشور شده.

 

یک نکته در مورد رابطه ایران و آمریکا

بر اساس همین منطق می‌توان حدس زد که اگر مقامات جمهوری اسلامی در دوره ترامپ حاضر به مذاکره با آمریکا می شدند، با توجه به روانشناسی خاص ترامپ و علاقه او به استفاده از چنان توافقی برای مصارف انتخاباتی، احتمال بدست آمدن یک توافق و دادو ستد همراه با دادن امتیاز به ایران بسیار بالا می‌بود. با اینحال نگاه یکسویه و متعصبانه و جزم‌اندیشانه رهبر جمهوری اسلامی به سیاست خارجی، مانع شد که هرگز چنین فرصتی از سوی ایران جدی گرفته شود و در دوره ترامپ تنها بر میزان تحریم‌ها علیه ایران افزوده شد. به نظر می‌رسد وقتی پای عقلانیت پراگماتیستی در سیاست خارجی به میان می‌آید، حتی طالبان پیشروتر از جمهوری‌اسلامی است. (فارغ از اینکه دود توافق با طالبان اکنون به چشم مردم افغانستان می‌رود.)

 توضیح: این یادداشت پیشتر در زمانه منتشر شده است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر