tag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post7545442595029867738..comments2023-09-30T03:27:19.127-07:00Comments on نیکوماخوس: سعدی، موسوی و تعارض کانتی میان وظایف اخلاقیمیثم بادامچیhttp://www.blogger.com/profile/15905993556555068152noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-51562330680124066052010-06-05T12:25:30.593-07:002010-06-05T12:25:30.593-07:00پیشنهاد می کنم، مقاله فوق العاده ایی از مردیها را ...پیشنهاد می کنم، مقاله فوق العاده ایی از مردیها را با این عنوان"من متهم میکنم- ۳۰ تير، ۱۳۸۸-" اگر نخوانده اید، حتما مطاله کنید. که به همین موضوع اما از راویه دیگر می پردازد. (البته شاید بشود کفت نظر مردیها روانشناسانه باشد تا اخلاقی اما قابل توجه است)<br>mana bashihussein ASNAhttp://www.blogger.com/profile/01127461495239330577noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-65204935691116157202010-06-05T12:55:24.578-07:002010-06-05T12:55:24.578-07:00bary e estefade ejaze bede qesmati az neveshte hai...bary e estefade ejaze bede qesmati az neveshte haie mardiha'ro inja biaram: <br>نوع ديگری از ترس هم هست که متوجه نتايج شومی است که يک اعلام موضع قاطع، ممکن است برای سلامت مردم و نظم جامعه ببار آورد. اين ترس، خصوصاً اگر شومیِ نتايجِ مفروض آن، واقعاً از شرايط موجود بسيار سبق برد، ترس مبارکی است، که همواره مصلحتانديشان بر آن تأکيد کردهاند؛ اما چه آن ترس و چه اين ترس، الزامی که به همراه میآورد، دوری از فعاليت است، نه چيز ديگر. اينطور نيست که همواره بتوان يا ببايد کاری کرد؛ گاه هست، چه در سياست يا اقتصاد يا ... که شرايط اجازه فعاليتی مقرون به احتياط و نتيجه مثبت را نمیدهد؛ در چنين شرايطی سکوت و سکون بهتر است از مغلوبهای از کرِّ کوتاه و فرّ بلند. اگر کسانی از آفتديدنِ ناروایِ خود يا مردم و کشور هراس دارند، بهترين کار، مصالحه (در اينجا يعنی تسليم بیقيد و شرط)، يا لااقل دم در کشيدن و کنار نشستن است. اين که کسانی بيکار و خاموش نشستن را ناخوش میدارند، دليل موجهی بر اين نيست، که مردم را اميدوار کنند، به صحنه آورند، متحمل شدائدی کنند، و بعد با چنين توجيهی آنان را سرگردان و دلزده و تحقير شده رها کنند. سخنانی از اين دست که «کوشش بيهوده به از خفتگی است» صرفاً در حوزه خصوصی و/يا با فرض زيانمند نبودن برای ديگران قابل قبول است. اين توجيه هم که باور نمیکردهاند که مسئولان مربوطه، تا به اين پايه، روی و ريای خلق را يکسو بنهند، با وفور نشانههای سابق، خالی از خودفريبی نيست. با اين اوصاف، چگونه است که باز شاهد هجومهای پرغوغا و فروکشيدنهای سريع بودهايم؟بر اين اساس آيا، علت اصلی، {{{{{{احتمالاً ترسی از نوع ديگر نيست: ترسی وسواسگونه و ناشی از تلقين و عادت؟ ترس کسانی که مدتها پيش اشتباهی کردند و الان جرأت اعتراف صريح به گناه ندارند؟ ترس چوپانانی که برای اينکه، اخطار دروغشان افشا نشود، بر راستیِ گرگگرگِ پيشگفتهشان اصرار میورزند، و اين نمیگذاردشان تا اخطار ديگری کنند؟}}}}}}}hussein ASNAhttp://www.blogger.com/profile/01127461495239330577noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-30334842968567259092010-06-08T16:08:26.635-07:002010-06-08T16:08:26.635-07:00ممنون از معرفی و یادآوری مقاله مردیها. فکر کنم آن ...ممنون از معرفی و یادآوری مقاله مردیها. فکر کنم آن زمان ها خوانده بودمش. فکر کنم در مورد آقای خاتمی هست،ولی باید دوباره با دقت بخوانش تا قضاوت کنم...میثم بادامچیhttp://www.blogger.com/profile/03128668159575121324noreply@blogger.com