tag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post3556120360051769348..comments2023-09-30T03:27:19.127-07:00Comments on نیکوماخوس: پارسی به جای فارسی، تورکی به جای ترکیمیثم بادامچیhttp://www.blogger.com/profile/15905993556555068152noreply@blogger.comBlogger19125tag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-23515405442239447962012-12-15T01:08:09.597-08:002012-12-15T01:08:09.597-08:00http://www.jstor.org/discover/10.2307/610683?uid=3...http://www.jstor.org/discover/10.2307/610683?uid=3738032&uid=2129&uid=2&uid=70&uid=4&sid=21101493546991Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-71610735610027915582011-12-26T00:38:22.138-08:002011-12-26T00:38:22.138-08:00بنده امروز به متن جالبی برخوردم که در واقع یک متن ...بنده امروز به متن جالبی برخوردم که در واقع یک متن کهن یهودی-فارسی است و حاوی یک مناظره است که با نام "شرحی بر یوشع" هم شناخته می شود.<br />این مناظره در قرن 3-4 هجری در خوزستان در 10 برگ پشت و رو نگاشته شده است.<br />این نوشته با شماره or.8659 (commentary on Joshua) در موزه بریتانیا نگهداری می شود.<br />این هم لینک JSTOR ، که اهل پژوهش می دانند یک پایگاه اطلاعاتی پژوهشی از مقالات و کتاب است. و دانشگاه های ایران هم عضو آن هستند. می توانید لاگین کرده و مقاله رامطالعه بفرمایید.<br />در این نوشته واژه ی "انومیدی" آمده است که بخش نخست این واژه (ان) علامت نفی است (مانند انیران یعنی غیر ایرانی، آناهیتا، آناب/ناب، ...) که تقریبا در همه زبانهای هندواروپایی به جای مانده است. بخش دوم واژه نیز "امید" است و معنای کل واژه هم ناامیدی است!<br />درواقع "امید" هم ریشه فعلی در فارسی دارد و هم مشتقات دیگر از آن ساخته شده است. بنابراین ادعای شما مبنی بر ترکی خواندن این واژه دور از ذهن است.<br /><br />میثم جان شما که پژوهشگر هستید امیدوارم قانع شده باشید.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-77372265412370569322011-11-01T00:24:00.949-07:002011-11-01T00:24:00.949-07:00میثم جان
1- شما ترکید، فارسید، یا هر دو یا هیج کد...میثم جان <br />1- شما ترکید، فارسید، یا هر دو یا هیج کدام؟<br />2- ترک زبانید، فارس زبانید، یا هر دو یا هیچ کدام؟<br /><br />ما هم همیشه ایران رو یکپارچه میخوام نه پارچه پارچه!Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-24556876593942896452011-11-01T00:20:41.169-07:002011-11-01T00:20:41.169-07:00در باره ی واژه ی امید به این دوست گرامی باید بگویی...در باره ی واژه ی امید به این دوست گرامی باید بگوییم که جدای از دیرینگی این واژه در فارسی دری، این واژه در کتاب های پهلوی هم آمده و اگر سنگ نوشته اورخون به 1200 سال پیش بر می گردد نوشته های پهلوی به 1600-1800 سال پیش باز می گردد. در کتاب دینکرد فعل امیدانیدن آمده که معنی امید دادن است. در این کتاب واژه ی امیداناگ (امیدانا) هم آمده که از فعل امیداندین ساخته شده است. مانند رسانا از رساندن ، رسا از رسیدن، دانا از دانستن، فریبا از فریبیدن(فریفتن)، شیوا از شیویدن (شیفتن)<br />جدای از بحث دیرینگی واژگان، چیزی که برخی هم میهنان گرامی آذری روی آن تاکید می کنند ریشه فعلی واژه های مناقشه برانگیز است که استدلال می کنند چون در فارسی ریشه فعلی ندارند و در ترکی ریشه فعلی دارند پس ترکی هستند!<br />پیشنهاد می کنم ریشه های فعلی این واژگان را در زبان پهلوی ببینند.<br />بسیاری از واژگان فارسی که به ظاهر ریشه فعلی ندارند در زبان پهلوی ریشه داشته اند و در فارسی دری فراموش شده اند.<br />مانند فراموشیدن، گوشیدن، بیمیدن، مرگیدن، نیرنگیدن، نیازیدن، زیانیدن، زوریدن، سودیدن، اندرزیدن و ...Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-10165117952829620052011-10-20T06:44:54.463-07:002011-10-20T06:44:54.463-07:00مریم آزاد: ممنون از کامنت تان. بله من هم چون شما ت...مریم آزاد: ممنون از کامنت تان. بله من هم چون شما تورک هستم. وبلاگتان خوبتان را دیدم و خوشحالم از تبادل نظر و لینک.نیکوماخوسhttp://nikomakhus1.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-36995534184720104372011-10-18T00:36:59.471-07:002011-10-18T00:36:59.471-07:00بله زبان مادری من هم تورکی است
و از هیچ زبانی به ا...بله زبان مادری من هم تورکی است<br />و از هیچ زبانی به اندازه ی تورکی لذت نمیبرم<br />متاسفانه ما ایرانیها انگار هیچگاه یک ملت نخواهیم بود همیشه تکه تکه و پاره پاره بوده ایم<br />من تورکی حرف میزنم پس هستم<br />همیشه هم ایران رو یکپارچه میخوام نه پارچه پارچهمریم آزادhttp://www.maryam1361.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-21767861070951729642011-07-23T00:08:52.576-07:002011-07-23T00:08:52.576-07:00شوربختانه این داستان تحریف آشکار تاریخ هم واقعا در...شوربختانه این داستان تحریف آشکار تاریخ هم واقعا در ذهن برخی هم-میهنان ما باور شده! و جدی گرفته شد!<br />http://en.wikipedia.org/wiki/File:Location_of_Orkhon_valley.JPG<br />شما به عکس زیر نگاه کنید . جای دقیق سنگنوشته های اورخون را ببینید و فاصله را تا مدائن (پایتخت ساسانی/عراق کنونی) ببینید، چگونه ممکن است واژه ی امید که 1800 سال پیش در زبان فارسی میانه در کتاب ها نوشته شده است را با واژه ی امموق که 1200 سال پیش در مغولستان ربط داد؟ <br />بابا دروغ هم اندازه ای دارد!Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-61672815450065748172011-07-02T21:05:48.208-07:002011-07-02T21:05:48.208-07:00ضمنا در کتیبه های اورخون نوشته های پهلوی هم یافته ...ضمنا در کتیبه های اورخون نوشته های پهلوی هم یافته شده است. شما باید اول به این فکر کنید که نوشته های پهلوی اونجا در شمال چین چه می کنند؟ این یعنی نفوذ فرهنگی و زبانی.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-50098762095654809142011-06-30T01:50:13.242-07:002011-06-30T01:50:13.242-07:00خود ترک ها هم به امیدوار می گویند اومیت لیخود ترک ها هم به امیدوار می گویند اومیت لیAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-22225880062704614652011-06-30T01:48:33.059-07:002011-06-30T01:48:33.059-07:00ضمنا این رو هم کامل خوندم بازم وار رو نیافتم!
http...ضمنا این رو هم کامل خوندم بازم وار رو نیافتم!<br />http://www.turkishlanguage.co.uk/suffixlist.htmAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-60663962883792611442011-06-30T00:57:53.164-07:002011-06-30T00:57:53.164-07:00سخنان شما همان اندازه مستند و مستدل است که برترین ...سخنان شما همان اندازه مستند و مستدل است که برترین تیم جهان نامیدن تیم فوتبال تراکتور از سوی برخی هوادارنش!<br />و اینکه 67% انگلیسی ترکیست، 17 درصد اسپانیایی، 37 % ایتالیایی و ...<br />جالب اینست که مثلا شما هیچگاه ادعا نمی کنید 1% زبان سومالیایی ترکیست (حتا 1%) چون اونها اروپایی نیستند و افتخاری ندارند که شما به آنها دست درازی کنید!<br />آدم برهنه می کوشد هر جامه ای که یافت بپوشد و چه بهتر جامه آراسته همسایه را!<br />وقتی پیشینه واژه ی امید در پارسی بیشتر است شما چگونه عقلتان می پذیرد که امید را به ترکی بچسبانید؟ البته از این شگفتی های ریشه شناسی های شما زیاد دیدم و برام عادی شده. کتیبه اورخون مال 1200 سال پیش است و نوشته های پهلوی مال 1800 سال پیش! و در دو قلمرو متفاوت و بسیار دور یکی در ایران و دیگری در شمال چین و مغولستان!<br />یعنی شما می خواهید بگید 1800 سال پیش ترک ها آمدند واژه "امید" رو به فارس ها دادند و بعد برگشتند به مغولستان تا چند صد سال بعد جایی امومق را بنویسند؟! حتا اگر واژه امید هم در آن کتیبه ها آمده باشد باز باید شما ثابت کنید که از ترکی به فارسی آمده و نه بالعکس!<br />چگونه امومق به امید (یا اومود)تبدیل شده؟ با چه قاعده ای؟ آیا واژه ای دیگری با این روش ساخته شده؟ <br />آنچه که از روی شناخت لهجه ها و دگرش آواها در لهجه ها می توان به روشنی دید این است که اومود همان امید است در لهجه ترکی. کافیست به دگرش آوایی ماشین-ماشون، شیشه-شوشه ، محسن-ماهسون و .... بیاندازید متوجه امید-اومود هم می شوید.<br />آیا پسوند "وار" (که همان ور فارسی است و در سوگوار، جانور، هنرور، کارور، دانشور، پایور و ... از 2000 سال پیش در فارسی موجود است) در ترکیب های دیگری در ترکی هست؟ مثلا چرا "جانلی" را "جانوار" نگفته اند؟ بنده خودم ترکم تاحالا حتا یک ترکیب با پسوند "وار" نشنیدم! معمولا با پسوند "لی" دارایی را نشان می دهند.<br />و اساسا این فرمول اسم + بن مضارع در فارسی است ( پولدار ، جاندار و ...) و در ترکی من تاحالا ندیده ام.<br />و تا جاییکه بنده ترکی بلدم "وار" به معنی "هست" نیز می باشد. و مثلا اگر بگوییم "اومودوار" معنی آن "امید-هست" می شود نه "امید-دار"!<br />لابد واژه ی سیاه هم ترکی است در شعر ناظم حکمت(Gözleri Siyah Kadın)؟ یا مثلا فارس ها به آنجا تاخته اند و 100 ها سال حکومت کرده اند؟! و اصلا گرته برداری از ترکیب سیه¬چشم پارسی نیست!<br />"کنت" که در اوستایی به معنای شهر است (در سمرقند، تاشکند، و ...) رو همین جوری به ترکی می چسبونید؟<br />ضمنا بسیاری از واژگانی که شما ترکی می انگارید از زبان سغدی برگرفته شده.<br />برای آگاهی شما باید بگم "امید" در زبان پهلوی اُمِت بوده و در پازند اُمِذ آمده.<br />ولادیمیر مینورسکی خاورشناس معروف: «هر جا که پرسش حل نشده ای در زمینه فرهنگ قوم های شرق باستان پدید آید ترکان بی درنگ دست خود را همان جا دراز می کنند».<br />البته شما به چیز های حل شده هم رحم نمی کنید!Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-75832160014496367782011-06-28T16:30:44.795-07:002011-06-28T16:30:44.795-07:00ناشناس اولی: :)
شادی: ممنون از تذکرتان. کاربرد ها...ناشناس اولی: :)<br /><br />شادی: ممنون از تذکرتان. کاربرد های زبانی مهم اند، ولی من هم مثل شما با وسواس و تعصب مخالفم.<br /><br />اوموت، ناشناس دومی، شهریار: به نظرم برای اثبات تضییع حقوق زبانی و اقتصادی تورکان در ایران کنونی احتیاجی به این مقدمه چینی ها نیست. چه فارس ها خالص مانده باشند، و چه به قول دوستان آمیخته با اقوام دیگر باشند، آزری ها و سایر ملل در ایران حقوقی دارند که تضییع شده و در نهایت با شکلی از فدرالیسم می توان احقاق شان کرد.<br /><br />به نظرم زبان فارسی/پارسی میانه نمرده است.نیکوماخوسhttp://nikomakhus1.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-71327255112108674612011-06-22T06:52:04.941-07:002011-06-22T06:52:04.941-07:00اوموت از بن اومماق به معنی امید داشتن، حسرت چیزی ر...اوموت از بن اومماق به معنی امید داشتن، حسرت چیزی را خوردن، انتظار و توقع داشتن و ... است که از این ریشه کلمه ی "اوموق" در کتیبه های گوک تورک به کار رفته است.<br /><br />درخت آسوریک احتمالا به یکی از زبانهای بومی ایرانی که هیچ ارتباطی با پارسی (زبان ادعایی هخامنشیان که بیشتر کتیبه های خود را به دو زبان اکدی و عیلامی و تعدادی اندک را به زبان میخی (پارسی) نگاشته اند) ندارد، نوشته شده.<br /><br />از اشکانیان جز شماری سکه که همگی نوشته هایی به زبان یونانی و مدح یونان و فرهنگ یونانی دارند بر جای نمانده.<br /><br />از "حاشیه ای بر زبانشناسی" نوشته اسماعیل هادی:<br /><br />"در لغت فرس اسدی طوسی ذیل کلمه بیاستو می خوانیم "دهان دره بود و پارسیان هاک خوانند" منظور اسدی طوسی از پارسیان کیست؟ اسدی طوسی که لغتنامه ای برای زبان فارسی نوشته چطور کلمه ای که می گوید فارسی ست را این گونه معنی می کند؟ لازم به تذکر است که در منابع آن دوران زرتشتیان با کلماتی چون مجوس و گبر خطاب می شده اند. که خود طوسی ذیل کلمه نسک می نویسد: جزوی از اجرای کتاب گبران است .."شهریارnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-79306289343955641892011-06-22T05:44:53.477-07:002011-06-22T05:44:53.477-07:00ممنون از علاقه وافر شما به نام اومود، بی زحمت تلفظ...ممنون از علاقه وافر شما به نام اومود، بی زحمت تلفظ اسم بنده برای شما ثقیل هست، لطفاً در صورتی که نام بنده را می خواهید بنویسد کپی+پست کنید، چون در غیر اینصورت مصداق بارز ترور شخصیت و راسیسم می باشد.<br />عرض کنم که اومود از ریشه اومماق ترکی هست به معنای امیدوار. امید+وار(پسوند داشتن ترکی، مال و دارائی)<br />منبع هم، لغتنامه اتیمولوژیک زبان ترکی- در اینترنت هم هست<br />Dictionary of pre-Thirteenth-Century <br />Sir Gerrard Clauson<br />Ocford athe Clarendon Press 1972<br />درست یا غلط بودن نظرات را با هوچیگری نمی توان مورد نقد قرار داد. <br />به جای کپی+پست کردن مطالب وبلاگهای زرد مطلبی علمی از منابع بی طرف و موثق دارید بفرمایید؟<br />ولی برای اینکه دست خالی نباشید، بنده چند رفرنس علمی می دهم:<br />مردمان منطقه خاورمیانه ارتباط نزدیکی ژنتیکی با هم دارند، این مهم در اثر تاثیر متقابل گروههای ژنتیکی مختلف و آمیزش ملل خاورمیانه بوده است. اخیرا تحقیقاتی در زمینه هاپلوگروپ های ژنتیکی به ویژه هاپلوگروپ های کروموزم ایگرگ که نشان دهنده خط وراثت پدری است انجام شده است. در نشانی زیر نقشه ای این هاپلوگروپ ها در میان برخی اقوام جهان دیده می شود. گرچه این تحقیقات هنوز ناقص است و بر اساس نمونه گیری ناقصی انجام شده است ولی در همین حد هم دیده می شود که فارس ها یکی از متنوع ترین پول های ژنتیکی جهان را دارند و از اقوام آریایی(قوم از نظر علمی-تاریخی نه نژاد) ، سامی، ترکی-مغولی و غیره تاثیر پذیرفته اند. <br />www.scs.uiuc.edu/~mcdonald/WorldHaplogroupsMaps.pdf <br /> علاوه بر آن خود گروه قومي فارس به لحاظ تباري از چند لايه كاملا متفاوت تشكيل مي شود. مثلا در شمال خراسان برخي از گروهاي فارس زبان (دري-تاجيك زبان) به لحاظ تپيپولوژي و فيزيوتيپ كاملا مونقولويئداند، در برخي مناطق ساحل خليج عربي، برخي از گروههاي فارس زبان فيزيوتيپ افريقائي و نگروئيد دارند، برخي از فارسزبانان كه موسوم به پارسي اند (يزد، ..) داراي فيزيوتيپ اينديك اند، و بسياري از آنها در شهرهاي تهران و .... كه عمدتا تركان فارسزبان شده اند، داراي فيزيوتيپ قفقازي مي باشند. و اكثريت مطلق آنها تركيبي از همه اينها هستند.<br />http://content.karger.com/ProdukteDB/produkte.asp?Aktion=ShowPDF&ArtikelNr=93774&ProduktNr=224250&filename=93774.pdf<br />ناحيه اصفهان كه با قفقازيها در يك گروه قرار داده شده اند. كه همان گفته من است كه فارسهائي كه اصلا تركهاي زبان عوض كرده اند به لحاظ ژنتيك به قفقازيها نزديك ترند (نگاه كنيد همچنين به نوشته من در باره نقش تركان در ايجاد لهجه هاي اصفهاني و تهراني فارسي)<br /><br />فارسهائي كه با ازبكها در يك گروه قرار داده شده اند كه احتمالا گروههاي تاجيك زبان خراسان اند. كه با اعراب و ساميها هم نزديكي دارند (تاجيكها اساسا مخلوط ايرانيك زبانان با اعرابند)<br />فارسهائي كه با پاكستانيها، هنديها و ديگر گروههاي اينديك در يك گروه نشان داده شده اند. كه خود اينها نيز به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم شده اند.<br />با اين وصف شكي نيست كه گروه قومي فارس در ايران به لحاظ تباري، يك گروه هموژن نيست و خود به چند لايه كاملا متفاوت تقسيم مي شود و اين يك بار ديگر ثابت مي كند كه فارسهاي ساكن در ايران گروه قومي اي بومي نبوده بلكه از تغيير زبان دادن گروههاي گوناگون در سده هاي اخير حاصل شده اند .<br />بحث بنده مربوط به تفاوت و بی ارتباط بودن دو مفهوم پارس و فارس می باشد. متاسفانه طی 80 ساله گذشته چنان تاریخ سازیهای بزرگی در رابطه با پارس، فارس و ... تاریخ سوزیهایی در رابطه با ترک، عرب، لر، بلوچ، کرد و... انجام شده است که برای تحقیق تاریخ و هویت نزدیک به درست منطقه باید گروههای علمی بی طرف با منابع موثق دوباره تاریخ را بازنویسی کنند.Umud Urmuluhttps://www.blogger.com/profile/02616126087625156215noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-82969326044033580112011-06-22T04:50:18.923-07:002011-06-22T04:50:18.923-07:00حالا ببینید این دو تا متن هیچ ارتباط زبلنی ندارند؟...حالا ببینید این دو تا متن هیچ ارتباط زبلنی ندارند؟!!!!!!!!!Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-31051744776219034782011-06-22T04:48:13.195-07:002011-06-22T04:48:13.195-07:00آقای اومید!
که لابد با خود اندیشیدید با نوشتن &qu...آقای اومید! <br />که لابد با خود اندیشیدید با نوشتن "اومید" رنگ فارسی "امید" دیده نمیشود و این واژه ترکی می نمایاند!<br /><br />نوشته شما پر از دروغ است و اتفاقا کار خوبی کردید نظراتتون رو نوشتید تا آقا میثم شما رو بهتر بشناسد.<br />بنده فقط یک ادعای دروغین شما رو اینجا نقد می کنم امیدوارم میثم جان خود حدیث مفصل بخواند از این مجمل: <br />نظر امید: "امروزه فارسهایی که ساکن ایرانند هیچ ارتباط خاصی چه از لحاظ زبانی، فیزویوتیپ، ژنتیک و ... با پرسهای باستان ندارند."<br /><br />خوب بنده متن کتاب "درخت آسوریک" رو اینجا می آورم تا بینندگان و بویژه میثم داوری کنند<br />متن پهلوی:<br />درختی رُست است تَراَو شَترو آسوریک<br />بُنَش خوشک است، سرش هست تر<br />وَرگش کنیا (نَی) مانَد، بَرَش مانَد انگور.<br />شیرین بار آورد.<br />مرتومان وینای آن ام درخت ی بولند<br />بوژ اَواَم نپردت کو از هچ تو اوَرتَر اَم پت وَس گونَگ هیر.<br />"<br /><br />ترجمه به فارسی:<br />درختی رسته است آن سوی سرزمین آشور<br />بن (ریشه)اش خشک است و سرش تر است.<br />برگش به نی میمانَد (شبیه است) و بر (میوه)اش به انگور.<br />بار شیرین میآورد<br />مردمان بینی/گویا من آن درخت بلندم<br />بُز با من نبرد (رقابت) کند که من از تو برترم به بسی گونه چیز.<br /><br /><br />توضیح برخی واژهها:<br />- تراو: ترا. آن سو. (شبیه پیشوند trans در لاتین) امروزه به صورت پیشوند به کار میرود مانند ترابری. ترادیسی<br />- شترو: کوتاه شدهی آن امروزه «شهر» است. سرزمین<br />- بوژ: بز<br />- پت: پد. به<br />- وس: بس، بسی<br /><br />منبع:<br />http://shahrbaraz.blogspot.com/2010/09/blog-post_30.html<br /><br /><br />جای جای کامنت شما پر است از دروغ های گزاف و خنده دار.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-2938726315730897462011-06-19T23:57:47.556-07:002011-06-19T23:57:47.556-07:00در مورد ترک و تورک:
الف- نخست معادل TURKIC انگليسي...در مورد ترک و تورک:<br />الف- نخست معادل TURKIC انگليسي به معني عمومي و گسترده براي ناميدن خانواده اي زباني داخل در گروه زبانهاي آلتائيك و نام عمومي هر كدام از ملل و اقوام متكلم به يكي از زبانهاي متعلق به اين خانواده زباني در آوراسيا. در محافل روشنفكري تورك و آزربايجاني براي اين منظور عموما از فرم "تورك" استفاده ميشود؛ <br />ب- ديگري معادل TURKISH انگليسي به معني خاص و محدود براي ناميدن ملت به لحاظ شمار اول ايران كه بخش عمده آن در آزربايجان جنوبي، قاشقاي يورد در جنوب ايران و آفشاريورد در شمال خراسان ساكن است و نيز ملت عمده ساكن در تركيه ويا زبانهاي ايندو. برخي از فعالين سياسي و فرهنگي "ترك"، بدين معنا نيز كلمه "تورك" را بكار مي برند. ترجيح و كاربرد شكل "تورك" از طرف اين گروه براي ناميدن ملت خود، به منظور تاكيد بر تعلق ملت تورك ساكن در ايران به خانواده ملل توركي و يا دنياي تورك – از طريق نوشتن اين نام بر اساس فونئتيك زبان توركي- و نفي تعلق آن به دنياي ايراني (كه شامل فارسها، كردها، بلوچها، پشتونها، تاجيكها و … ميشود) – از طريق اجتناب از نگارش اين نام به فرم رايج "ترك" در زبان فارسي است.<br />به نظر بنده فارس با پارس هیچ ارتباط خاصی ندارد. پرسها در در طول حیات خویش که با اما و اگرهای فراوانی بوده است یک امپراوری قدیمی بوده اند و امروزه فارسهایی که ساکن ایرانند هیچ ارتباط خاصی چه از لحاظ زبانی، فیزویوتیپ، ژنتیک و ... با پرسهای باستان ندارند.(در این مورد به اندازه کافی در اینترنت منبع علمی بی طرف موجود هست، حتی نقشه ژنتیکی خاورمیانه). پرسها به مانند دیگر ملل خاورمیانه از اختلاط ژنیتیکی ترک، عرب و اقوام سامی ... طی پروسه ای 500 ساله بوجود آمده اند و قومی نو ظهور اند. از نظر زبانی بر مبنای منابع علمی بی طرف زبان فارسی امروزی بیشتر زبان کوچه بازاری هست و به نظر بنده فارسهای امرزوی از نظر زبانی نسل چندم (2-3) ترکان فارس شده اند، محقق ترک آقای بهارلو نوشته ای در این مورد دارند. اگر در اینترنت بیابم اینجا لینک می دهم.<br />منظور از ترکی امروزی چیست؟ آیا ملاک ترکی ترکیه یا ترکی ترکان آزربایجان جنوبی هست؟طبیعتاً زبان ترکی ترکان آزربایجان جنوبی و دیگر ترکا نساکن امنطقه جغرافیایی ایران طی سیاست آسیمیلاسیون 80 سال گذشته و نبود تحصیل و تحصل به کلی در روند استحاله زبانی و نسل کشی فرهنگی- زبانی قرار گرفته اند، ولی اگر مبنا ترکی ترکیه باشد بنا به منابع علمی بی طرف زبانشناسی ترکی ترکیه امروزه در زبان نوشتار تقریباً بیش از 75% ترکی خالص می باشد این ترکیب در زبان دانشگاهی و علمی بیش از 80-85% می باشد.<br />در دنیا زبانی خالصی نداریم، چه ترکی چه فارسی و چه عربی. در زبان عربی تعدد کلمات ترکی کم نیستند حتی در قرآن.<br />متاسفانه همین ترکان بوده اند که یک زبان بیگانه را چه به زور شمشیر و یا با عنوان دیگر در جغرافیای منطقه ترویج داده اند.<br />ارتباط زبانی که مثلاً در اثر دده قورقود با زبان ترکی امروزی ترکان دنیا و چه آزربایجان جنوبی و ترکیه و ...می باشد قابل انکار هست به طوری که شخصی که زبان ماردی اش ترکی باشد و ترکی خواندن و نوشتن را بداند حتماً می تواند دده قورقود را خوانده و کم و بیش معنی کند. ولی آیا در آثار قدیمی فارسی دری با زبان فارسی امروزی قابل چنین تشابهی میباشد؟<br />زبان عثمانی به سبب موضوعاتی که در قالب بحث نمی گنجد بیشتر بر پایه زبان عربی بوده است آن هم به هزارن دلیل. بله کتب فارسی در کتابخانه سلیمانیه استانبول کم نیست، آنه م به سبب اینکه ترکان سلجوقی مدت زمانی از فارسی به عنوان زبان دیوانی استفاده کرده اند و هیمن طور زبان عربی به عنوان زبان حسابو کتاب و زبان ترکی به عنوان زبان مردم و شاه(من در این مورد نوشته علمی تهیه کرده ام که چند وقت دیگر منتشر می کنم)<br />برای آشکار شدن ارتباط زبانی بین کلمات و زبانها باید ریشه و پل ارتباطی کلمات را جستجو کرد. در چند فرهنگ لغتی که در جغرافیای ایران طی گذشته و حال نوشته شده کدام محقق (به استثنای کم وبیش دهخدا) در مورد ارتباط ائتیمولوژیک زبانی کلمات موجود در فارسی و به قول پارسی باستان تحقیق کرده است؟ صرف نزدیک بودن شکل کلمات به هم نمی توان کلمات را در زبانی جای داد و یا از آن گرفت. از نظر زبانشناسی طی پروسه هایی این مورد امکان پذیر می باشد که آن هم با تحقیق در سیر تاریخی کلمه تا حدودی می توان به هدف رسید.<br />ویکی پدیا یک منبع علمی دانشگاهی نیست، در همین ویکی پدیا نوشته شده که در منطقه جغرافیایی ایران ترکی وجود ندارد و ترک زبان و آذری هست. این موارد دست چند نفری هستند(مخصوصاٌ ویکی پدیای فارسی، طبیعتاً انگلیس هم بر مبنای منابعی مثل ایرانیکا و احسان یارشاطرها که یدی بزرگ دارند تحریر می شود ) که بیشتر انشاء می باشد تا تحقیق علمی.Umud Urmuluhttps://www.blogger.com/profile/02616126087625156215noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-11653581755994222092011-06-19T09:25:09.714-07:002011-06-19T09:25:09.714-07:00به نظرمن زبان یک وسیله ارتباط و گفتگو و تبادل نظر ...به نظرمن زبان یک وسیله ارتباط و گفتگو و تبادل نظر بوده و است ولی متاسفانه در جوامع دیکتاتوری که چند زبانه هستند از این ترفند برای جدایی انداختن و کنترل بهتر استفاده میشود و دردناک تر از آن که افراد با مطالعه و به اصطلاح روشنفکر ما بازیچه این ترفند قرار گرفته اند!<br />زبان پویاست! به عاریه گرفتن کلمات و اصطلاحات از زبانهای دیگر خود تائیدی بر این دیدگاه است.و هر گونه تعصب در باز گشت به تلفظ اصلی و نا معمول کلمات و یاجای گزینی کلمات معمول با کلمات اختراعی یا استخراجی و گسترش آن و تاکید بر درستی آن نوعی نازی فاشیسم به حساب میاید.<br />به امید روزی که نگرانیهای ما پارس به جای فارس یا تورک به جای ترک نباشد!شادیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-62658616563251423932011-06-18T20:56:15.136-07:002011-06-18T20:56:15.136-07:00جد همه ی ما یک میمون بود و بس! اگر آن میمون الان ز...جد همه ی ما یک میمون بود و بس! اگر آن میمون الان زنده بود و این بحث های نژادی و قومیتی را می شنید، مطمئنا ما را مورد تمسخر خود قرار می داد!Anonymousnoreply@blogger.com