tag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post1201186274119307774..comments2023-09-30T03:27:19.127-07:00Comments on نیکوماخوس: دیداری با عبدالکریم سروشمیثم بادامچیhttp://www.blogger.com/profile/15905993556555068152noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-44723402469216119702011-08-12T20:44:31.451-07:002011-08-12T20:44:31.451-07:00بحث رابطهی سروش وسلطان درازدامن است پس بماند برای...بحث رابطهی سروش وسلطان درازدامن است پس بماند برای روزگار دیگر. <br />اما در مورد نثر، خوب است به مثال خودت دقت کنی. مقایسهی نثر آشوری و سروش جالب است. آشوری صاحب سبک است، هم در نثر هم در واژهگزینی که کارش با دیگری اشتباه نمیشود. در مورد زبان نظرورزیهای گرانسنگی کرده است (هرچند سبکش ونظریههایش را برخی نمیپسندند اما همان برخی به مایهدار بودنِ حرفهایش معتقدند). موجز مینویسد و قلّ دلّ. اصلاً به فارسینویسیاش کاری ندارم. نثر شفیعی کدکنی هم مملو از کلمات عربی و به تناسب بحث سرشار از شعر، آیه، حدیث، و اشارات داستانی است. اما نشنیدهام کسی بگوید نثر شفیعی متکلف است در حالی که درمورد سروش حتی برخی از "اراتمند"انش هم تعبیر "متکلف" را به کار میبرند (که نوعی حسن تعبیر برای مصنوع یا متظاهر است). گمان ندارم انس شفیعی با مولانا، حافظ، عطار، وقرآن وحدیث کمتر از سروش باشد.مرتیکهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-50671745204598549752011-08-11T15:14:00.986-07:002011-08-11T15:14:00.986-07:00مرتیکه:
ممنون از دقت ات مثل همیشه رفیق. با کامنت ...مرتیکه: <br />ممنون از دقت ات مثل همیشه رفیق. با کامنت اولت موافقم. یعنی کلا باید کلا نوشته هامان گونه ای باشد که مریدوارانه نباشند.باید در این زمینه کوشش و دقت کرد.<br />با شماره دوم موافق نیستم. من از قدیم با نثر سروش حال کرده ام و تکلفش را نابجا نمی یابم. البته زیبا نویسی فارسی یک طیف ذوقی است که انواع متفاوتی از سبک نوشتن درش جا می شود. مثلا در مورد من هم فارسی سروش که متاثر از ادبیات کلاسیک فارسی درش عربی زیاد است برایم جاذب است، هم فارسی داریوش آشوری که درش عربی کمتر است، هم برخی دیگر.<br /><br />با کامنت سوم هم زیاد موافق نیستم. اتفاقا مخالفت با سلطان در شرایطی که برخی "اساتید" با مداحی سلطان به بهترین مقامات دست یافته اند و عضو شورای انقلاب فرهنگی بودن فقط یکی از منابع درآمدی شان درآمدشان است، بسی ستوده است. من هم عضویت سروش در ستاد انقلاب فرهنگی را نقطه ضعف مهمی در کارنامه او می دانم، ولی به نظرم تقریبا تمام آثار سروش از قبض و بسط به این سو با سروش ستاد انقلاب فرهنگی زاویه دارند.<br /><br />در مورد نیم فاصله هم ممنون از تذکرت:) راستش نمی دانستم چگونه می شود ایجادش کرد که یاد گرفتم به لطف کامنت ات!<br /> <br />مخلصیم:)نیکوماخوسhttp://nikomakhus1.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7398783225438857761.post-90024251619271276882011-08-04T20:03:19.804-07:002011-08-04T20:03:19.804-07:00سلام
1.از کمالات شما بعید است که بنویسی "عصائ...سلام<br />1.از کمالات شما بعید است که بنویسی "عصائی در دست داشت هنگام راهرفتن که هوائی از گذر زمان و دوران پختگی در فضا میپراکند." صرفنظر از اینکه عصا ربط منطقی به گذر زمان یا پختگی ندارد و باز صرف نظر از اینکه با همهی تتبعات فیزیکی نجومی نفهمیدم "هوا در فضا میپراکند" یعنی چه، کل جمله با رعایت حسنِ تعبیر مریدوارانه بود.ضمناً احتمالاً منظورت این بوده که "خوشحال شدم که شنیدم نیکوماخوس را هم دیدهاست [نه دیدهاند]" <br />2. آنچه "بلاغتِ فارسینویسی" خواندهای احتمالاً از نقاط قوّتِ سروش نیست. نثر متکلّف، مسجّع و مصنوع وی (بخصوص در نامهها و خطابههایش)، صرفنطر ازاینکه تقلیدی و فضلفروشانه است، نسبتی با بلاغت ندارد؛ جمهور علمای بیان تعقیدِ لفظی و معنوی را از عیوب مسلمّ فصاحت و بلاغت دانستهاند.<br />3. مخالفت با سلطان نیز جزو نقاطِ قوتِ وی نیست. سابقهی وی در سالهای اولیهی سلطنت سلطان لاحق وهمهی دوران سلطان سابق مؤیّدِ چنین نظری نیست.<br />4. چرا نیمفاصلهی فارسی را رعایت نمینمایی؟ کنترل+ شیفت+ 2 این نیم فاصله را ایجاد مینماید.مرتیکهnoreply@blogger.com